به گزارش خبرگزاری شبستان به نقل از میدل ایست نیوز، از آغاز بمباران بیوقفه در غزه و نسلکشیِ نظاممند مردم فلسطین، یک امر بیش از همه چیز در جهان نمایان شده است: دوگانگی عمیق در مواجهه جهان با رنج و مقاومت.
در حالی که تصاویر اجساد کودکان، بیمارستآنهای ویران و نالههای بیپناه از غزه به رسانههای جهانی سرازیر شده، مردم در گوشه و کنار جهان به خیابان آمدهاند، شمع روشن کردهاند، پرچم بلند کردهاند و فریاد عدالت سر دادهاند. اما پرسش بنیادین آن است که آیا این همدردیها به اندازهای ریشهدار است که به همبستگی سیاسی بدل شود؟ یا جهان تنها زمانی میتواند «با فلسطین» باشد که فلسطینی مرده یا در حال مرگ باشد؟
عدنان حمیدان در مقاله تند و روشنگرانهاش، با تکیه بر سخنان فابیو بوسکو، روزنامهنگار کهنهکار برزیلی، شکاف میان موضعگیریهای نمادین و همراهی حقیقی با مردم فلسطین را برملا میسازد. او مینویسد: «همبستگیای که حق دفاع را از فلسطینیان سلب کند، بیمعناست.» این جمله، نه یک شعار، بلکه منشوری اخلاقی است که باید سنجش صداقت جهانی با مسئله فلسطین باشد.
بوسکو در سخنرانیاش، رئیسجمهور برزیل، لولا داسیلوا را بهخاطر نامگذاری صریح آنچه در غزه میگذرد بهعنوان «نسلکشی» ستایش میکند ولی بلافاصله به تناقض خطرناک در سخنان او اشاره میکند: اینکه عملیات مقاومت فلسطینی، همزمان «تروریستی» خوانده میشود. این همان منطقه تاریکی است که بسیاری از دولتها در آن قدم میزنند. آنها با قربانی همدردی میکنند، اما بهمحض آنکه قربانی در برابر تجاوز بایستد، از حمایت کنار میکشند یا حتی در سرکوب او مشارکت میکنند.
همدردی، اما مشروط
آنچه در سیاست غربی و حتی در بخشهایی از آمریکای لاتین به چشم میخورد، حمایتهایی است که مشروط به بیدفاع بودن فلسطینیان است. هنگامی که کودک فلسطینی در آغوش پدرش کشته میشود، جهان اشک میریزد. اما وقتی همان پدر، برای دفاع از خانه و فرزند، به سلاح متوسل میشود، برچسب «تروریست» به او زده میشود. این استاندارد دوگانه، ریشه در ساختار جهانی قدرت دارد؛ ساختاری که «خشونت» را تنها برای نظامهای مستقر مشروع میداند و هر کنش رهاییبخش مردمی را با انگ امنیتی طرد میکند.
سکوتی که شریک جرم است
در ادامه مقاله، به نکتهای عمیقتر اشاره میشود: کمکهای بشردوستانه و ارسال آرد و دارو به غزه، در حالی صورت میگیرد که همان کشورها همزمان بمب و مهمات به اسرائیل میفرستند. این دوگانگی نهتنها ریاکاری است، بلکه شکلی از مشارکت در جنایت است. همانطور که یک فعال بریتانیایی با زبانی گزنده گفت: «بگذارید فلسطینیها کمی غذا بخورند... بعد آنها را بکشید.»
این عبارت، تنها یک طنز تلخ نیست. این تصویری از اخلاقیاتی است که جهان امروز بر آن بنا شده: شفقت در سطح، خشونت در عمق.
سانسور مقاومت، تقدیس قربانی
حمیدان همچنین به سانسور و سرکوب سیاسی اشاره میکند که حتی در جوامعی که ظاهراً با فلسطین همدل هستند، اعمال میشود. شهرداری سائو پائولو تجمعهای همبستگی با فلسطین را به بهانه جلوگیری از "نفرتپراکنی" ممنوع کرده است. اما در جایی که بیطرفی به معنای چشمپوشی از نسلکشی است، دیگر نام آن بیطرفی نیست، بلکه همدستی است.
در این فضا، حمایت از فلسطین به یک «رفتار کنترلشده» بدل شده است: مجاز به گریه هستید، اما نه به خشم. مجاز به سوگواری هستید، اما نه به خواست عدالت. فلسطینیِ «مناسب» برای حمایت جهانی، فلسطینیِ بیصدا، بیسلاح، و تسلیم است.
چرا صدای بوسکو مهم است؟
صدای فابیو بوسکو، برخاسته از آمریکای لاتین، نه از مراکز قدرت سنتی غربی، اهمیت ویژهای دارد. او نهتنها تجربه تاریخی از ظلم و دیکتاتوری را با خود دارد، بلکه از بیرون گفتمان مسلط جهانی، ارزش مقاومت را با نگاهی اخلاقمحور و بیتعارف به چالش میکشد.
او به ما یادآوری میکند که دفاع مشروع، در هر چارچوب حقوقی و انسانی، اصلی بنیادین است. و جهانی که این اصل را تنها برای برخی ملتها به رسمیت بشناسد، در حقیقت نه به اصول پایبند است و نه به انسانیت.
همبستگی که شایسته فلسطین است
در این نبرد نابرابر، آنچه فلسطین را زنده نگاه داشته، نه فقط کمکهای انسانی یا فشارهای دیپلماتیک، بلکه روح مقاومت است. مقاومت، نه بهمعنای صرف اسلحه، بلکه بهمعنای اصرار بر کرامت، حضور، و نپذیرفتن محو شدن.
اگر جهان میخواهد از فلسطین حمایت کند، باید بپذیرد که حمایت واقعی، تنها در قبرستان معنا ندارد. باید در لحظهای که فلسطینی تصمیم میگیرد به زندگی ادامه دهد—حتی اگر این ادامه دادن با مبارزه همراه باشد—در کنارش ایستاد.
تا زمانی که ما نتوانیم با صدای بلند بگوییم که «حق دفاع مشروع برای فلسطینیان نیز وجود دارد»، تمامی اشکها، شمعها، و بیانیهها، تنها نمودی از یک همدردی بیقدرت خواهند بود.
پرسش پایانی، همان است که فابیو بوسکو به میان کشید:
آیا ما فلسطین را تنها زمانی میخواهیم که خونریزی میکند، یا زمانی که زندگیاش را پس میگیرد نیز حاضر به حمایت از او هستیم؟
پاسخ به این پرسش، آزمون نهایی برای صداقت اخلاقی و سیاسی جهان ماست.
نظر شما