به گزارش خبرگزاری شبستان از فارس، هیچ واژهای اینگونه با استخوانهای زندگی آمیخته نیست. نامی نیست که چنین بیاجازه بر لبها بنشیند، از خواب گرفته تا مرگ، از اضطرابهای شبانه تا اشکهای بیپناهی. «الله» را پیش از آنکه یاد بگیریم، میدانیم. نه در کلاس درس، در لحظهای که تمام اسباب زمین از کار میافتند، او بیصدا خود را معرفی میکند. او بیواسطه است؛ حتی نامش هم بیواسطه است. نه لقب است و نه عنوان. نه استعاره است و نه تشبیه. «الله» واژه نیست، حضور است. ردّی است که بر دیواره قلب جا مانده و در هیاهوی دنیا گاهی صدایش را نمیشنویم.
آنجا که کودک، در دل تاریکی، بیهیچ آموختهای از الفاظ، به آسمان نگاه میکند و میگوید «خدایا»؛ یا پیرزنی که در دردِ خاموشِ کهنسالی، آرام زمزمه میکند: «یا الله»... آنجا «الله» ظهور میکند؛ بیهیچ توضیح و تعریف.
آنجا که کودک، در دل تاریکی، بیهیچ آموختهای از الفاظ، به آسمان نگاه میکند و میگوید «خدایا»؛ یا پیرزنی که در دردِ خاموشِ کهنسالی، آرام زمزمه میکند: «یا الله»... آنجا «الله» ظهور میکند؛ بیهیچ توضیح و تعریف.
نامی که اگر نبود، دعاها بیمخاطب میماندند، اشکها بیفایده، و امید، واژهای بیمعنا بود. در دنیایی که همهچیز در تغییر و فراموشی است، او تنها نامیست که هر بار که بر زبان میآید، تازه است. و تازهتر از آن، معناییست که در دلش نهفته.
حجتالاسلام محمدحسین مدبر، امام جمعه جهرم، ما را به میهمانی این نام برد؛ واژهای که در هر صفحه از قرآن ۴ تا ۵ بار تکرار شده و در دل خود، تمام اسماء نیکوی خدا را گرد آورده است.
نامی که همه خوبیها از آن سرچشمه میگیرد
در آیه ۲۲ سوره حشر، خداوند خود را اینگونه معرفی میکند: «هُوَ اللَّهُ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ عَالِمُ الْغَیْبِ وَالشَّهَادَةِ هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِیمُ». امام جمعه جهرم با اشاره به این آیه میگوید: «در این سه آیه از سوره مبارکه حشر، ۱۸ نام از خدای متعال آمده و کلمه «الله» دومین نام است؛ کلمهای که ۲۶۹۷ بار در قرآن تکرار شده و در قرآنهای چاپ امروز، تقریباً در هر صفحه ۴ تا ۵ بار دیده میشود».

اما چه رازی در این تکرار نهفته است؟ چرا این نام تا این اندازه با جان انسانها درآمیخته است؟ مدبر پاسخ میدهد: «در فرهنگ دینی، «الله» نام خود خداست. هر قوم و زبانی برای پروردگار نامی دارد، اما ما او را «الله» میخوانیم؛ همان وجودی که از مادر مهربانتر، از رگ گردن به ما نزدیکتر و تنها ملجأ انسان در لحظههای اضطرار است».
آیا خدا را فقط هنگام اضطرار میخوانیم؟
گاهی در زندگی، اسباب دنیوی برای ما حجاب میشوند؛ اما وقتی همه درها بسته میشود، فریاد «یا الله» از جانمان بلند میشود، چون فطرت ما او را میشناسد و تنها به او پناه میبرد
مدبر با روایت داستانی تأملبرانگیز از تفسیر صافی، اشاره میکند که فطرت انسان در سختترین لحظات، به سوی خدا بازمیگردد: «شخصی نزد امام صادق (ع) آمد و گفت در وجود خدا تردید دارم. حضرت از او پرسید: آیا در دریا کشتی سوار شدهای که نزدیک باشد غرق شوی؟ پاسخ داد: بله. حضرت فرمود: آیا در آن لحظه احساس نکردی که نیرویی هست که میتواند تو را نجات دهد؟ آن مرد گفت: چرا، چنین احساسی داشتم. حضرت فرمودند: آن نیرو همان خداست».
در ادامه، امام جمعه جهرم تأکید میکند: «گاهی در زندگی، اسباب دنیوی برای ما حجاب میشوند؛ اما وقتی همه درها بسته میشود، فریاد «یا الله» از جانمان بلند میشود، چون فطرت ما او را میشناسد و تنها به او پناه میبرد».
«الله»؛ معبود، پناه، و حیرت بیپایان
نام «الله» در لغت هم پررمز و راز است. مدبر اشاره میکند که برخی از بزرگان گفتهاند: «کلمه «الإله» به دلیل کثرت استعمال، به «الله» تبدیل شده است و یکی از معانی «اله»، معبود است؛ یعنی کسی که از او اطاعت میکنیم و بندگیاش را بر هر قدرت و مقامی ترجیح میدهیم».

امام جمعه جهرم همچنین «الله» را نهفقط معبود، که پناه و ملجأ انسان میداند و به ماجرایی اشاره میکند که در آن مادری فرزند خود را از غرق شدن در رود نجات نمیتواند بدهد، اما با دعایی از سر اضطرار، به مدد خداوند، فرزند را نجات مییابد: «أَمَّن یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ... یعنی چه کسی جز او به فریاد مضطر میرسد؟»
خدا؛ حیرت بیانتها در برابر عظمت مطلق
مدبر از معنای دیگر واژه «الله» هم سخن میگوید؛ تحیّر. «وقتی انسان بخواهد عظمت خدا را درک کند، حیرتزده میشود. کافیست به نظم کهکشانها و زینت آسمان نگاه کنیم؛ إِنَّا زَیَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْیَا بِزِینَةٍ الْکَوَاکِبِ. پیامبر اسلام (ص) در دعای خود میفرمود: ربّ زدنی فیک تحیّراً؛ خدایا حیرت مرا در برابر خودت زیاد کن».
نظر شما