خبرگزاری شبستان، گروه بین الملل: با نزدیک شدن به دور چهارم مذاکرات تهران- واشنگتن در مسقط عمان، داود احمدزاده، کارشناس مسائل غرب آسیا در یادداشت اختصاصی درباره این مذاکرات نوشت: سیاست خارجی دونالد ترامپ در خاورمیانه که با تصمیمات غیرقابل پیش بینی مشخص شده است، به طور مداوم بحث های بین المللی را برانگیخته است. یکی از مهمترین اقدامات وی، آغاز مذاکره با جمهوری اسلامی ایران است که اقدامی بیسابقه و ناگهانی است که افقهای جدیدی را در روابط ایران و آمریکا و کشورهای منطقه گشوده است. این مذاکرات که پس از سالها تنش و خصومت بین واشنگتن و تهران انجام شد، نه تنها میتواند روابط دوجانبه را تغییر دهد، بلکه فرصتی تاریخی برای کشورهای عرب عضو شورای همکاری خلیج فارس ایجاد می کند
کشورهای عربی، به ویژه کشورهای خلیج فارس، اکنون با یک لحظه استراتژیک روبرو هستند: از یک سو، آنها می توانند از این فرصت برای تسریع تنش زدایی و بهبود روابط با ایران استفاده کنند. از سوی دیگر، آنها باید در برابر اقدامات تحریک آمیز اسرائیل که پیوسته به بحران های منطقه ای دامن زده است، مقاومت کنند. این گفتوگوها میتواند به عنوان ابزاری حیاتی برای مهار رفتار تهاجمی اسرائیل که منبع بیثباتی مزمن بوده است، باشد. در نهایت، مذاکرات با ایران میتواند ثبات ژئواکونومیکی و ژئوپلیتیکی خاورمیانه را تقویت کند و به کشورهای عربی قدرت دهد تا دیپلماسی منطقهای را بهطور مؤثرتری دنبال و از منافع اقتصادی، سیاسی و امنیتی خود در برابر هرجومرجی که آنها را تهدید میکند محافظت کنند. این یک مقطع حساس است و کشورهای حاشیه خلیج فارس با استفاده از فرصت تاریخی ,نقش فعالتری در شکلدهی آینده منطقه ایفا کنند.
تمایل ترامپ برای مذاکره با تهران می تواند نقطه عطفی در پویایی های منطقه ای باشد و بجای ایجاد نگرانی در میان کشورهای عربی خلیج فارس، باید به عنوان فرصتی برای پیشبرد دیپلماسی با ایران و کاهش تنشهای مزمن منطقهای در نظر گرفته شود. دههها خصومت بین ایران و چندین کشور عربی - از درگیریهای یمن و عراق تا لبنان - منطقه را شکننده و با هزینههای انسانی و اقتصادی قابل توجهی تبدیل کرده است. با این حال، تحولات اخیر نشان دهنده تغییر به سمت دیپلماسی است. گفتوگوهای احتمالی آمریکا و ایران میتواند با کاهش فشار بینالمللی بر تهران و باز کردن فضا برای گفتگوهای منطقهای، این روند را تقویت کند.
کشورهای عربی می توانند از این گشایش برای پیشبرد مذاکرات مستقیم با ایران در مورد موضوعات کلیدی مانند امنیت خلیج فارس، پایان دادن به جنگ در یمن و ایجاد سازوکارهایی برای همکاری اقتصادی استفاده کنند. این رویکرد نه تنها بار رویارویی مستقیم را از دوش اعراب برمی دارد، بلکه احتمال درگیری های نیابتی را نیز کاهش می دهد و زمینه را برای ثبات درازمدت فراهم می کند. برای مثال، توافقی که برنامه هستهای ایران را محدود میکند، میتواند نگرانیهای امنیتی خلیجفارس را کاهش دهد و به آنها اجازه دهد تمرکز خود را از بازدارندگی نظامی به توسعه اقتصادی و پروژههای ژئواکونومیکی تغییر دهند. در این زمینه، میانجیهای منطقهای مانند عمان و قطر - که سابقه طولانی در تسهیل گفتگو دارند - میتوانند نقش حیاتی در تقویت این دیپلماسی ایفا کنند. کشورهای عربی باید از این فرصت استفاده کنند و فعالانه در گفتوگوهای موازی با ایران شرکت کنند تا از مزایای ثبات منطقهای بهره ببرند.
در سوی دیگر معادله، اسرائیل این روند دیپلماتیک را با چالش جدی مواجه کرده است. اغلب متوسل شدن به اقدامات یکجانبه - مانند حملات نظامی در سراسر منطقه یا لابی برای تشدید تحریمها علیه ایران - منبع اصلی بیثباتی بوده است. مذاکرات آمریکا با ایران میتواند با کاهش تنشهای هستهای و قرار دادن اقدامات اسرائیل تحت نظارت دیپلماتیک بینالمللی، بهانههای ماجراجویی نظامی اسرائیل را تضعیف کند.
برای کشورهای عربی، این دگرگونی فرصتی برای ارتقای ابتکارات نو ایجاد می کند تا با توجه به دامنه گسترده جنگ درمنطقه و حملات هم زمان اسرائیل در نوارغزه , لبنان و حتی سوریه این رژیم را در قبال هنجارهای ثبات منطقه ای پاسخگو نمایند.
همچنین به عنوان مثال، تنش زدایی با ایران میتواند امنیت مسیرهای تجاری کلیدی در خلیج فارس و تنگه هرمز را تضمین کند، مسیرهایی که برای اقتصادهای صادرکننده انرژی مانند عربستان سعودی و امارات متحده عربی حیاتی هستند. پروژههای عظیمی مانند چشمانداز 2030 عربستان سعودی یا طرحهای زیرساختی امارات متحده عربی که بر سرمایهگذاری خارجی و تنوع اقتصادی تکیه دارند، در صورت درگیری با ایران یا تحریک اسرائیل بسیار آسیبپذیر خواهند بود. گفتوگوهای ایران و آمریکا میتواند این خطرات را کاهش دهد و کشورهای عربی را قادر میسازد تا توسعه اقتصادی را با اعتماد بیشتری دنبال کنند.
علاوه بر این، مهار تحریکات اسرائیل از طریق فشار دیپلماتیک بینالمللی به جلوگیری از تشدید جنگهای نیابتی در کشورهایی مانند لبنان و عراق کمک میکند و به کشورهای عربی این امکان را میدهد تا منابع را از هزینههای نظامی به سمت توسعه و رفاه هدایت کنند. کشورهای عربی باید به جای ترس از تغییر در سیاست ایالات متحده، این لحظه را فرصتی برای بازتعریف روابط منطقهای بدانند و از طریق دیپلماسی فعال، مانع از به خطر انداختن منافع ژئواکونومیک و ثبات منطقهای توسط بازیگرانی مانند اسرائیل - یا هر نیروی خارجی دیگری شوند. این رویکرد مستلزم هماهنگی میان کشورهای حاشیه خلیج فارس و حمایت جامعه بینالمللی است تا منطقه، به جای اینکه در لبه درگیری قرار بگیرد، بتواند به سمت همکاری حرکت کند.
خاورمیانه در آستانه تحول عمیق قرار دارد و اعراب نمی توانند ناظران منفعل باقی بمانند. اگر با آینده نگری استراتژیک اعراب همراه شود، مذاکرات ایران و آمریکا می تواند تنش ها را کاهش دهد، به مهار اسرائیل کمک کند و دیپلماسی منطقه ای را تقویت کند.
کشورهای حاشیه خلیج فارس باید از این لحظه استفاده کنند، تنش زدایی با ایران را پیش ببرند و نشان دهند که می توانند به عنوان بازیگران مستقلی عمل کنند که آینده باثباتی را برای خاورمیانه رقم می زنند – نه اینکه صرفاً پیروان واشنگتن یا تماشاچیان مانورهای تل آویو در منطقه قلمداد گردند .
در این راستا نشست اخیر گفتگوهای ایران واعراب در دوحه نقطه عطفی برای گذار از شرایط پچیده منطقه وتنش های فزاینده بدلیل دخالت های خارجی ونیل به ثبات ونظم جدید با مشارکت تمامی کشورهای منطقه محسوب می گردد.در این مسیر حضور وزیر اموخارجه ایران برای تبادلال نظر ورایزنی های بیشتر می تواند نزدیکی مواضع اعراب وایران در موضوعات امنیتی ونیز انرژی را درپی داشته باشد. امری که در مذاکرات اخیر ایران وآمریکا مشهود است اینکه اعراب به ویژه عربستان در دور جدید مذاکرات هسته ایران نه تنها مانع حصول توافق قلمداد نمی گردند بلکه به عنوان عنصر تسهیل گراز تداوم مذاکره مسیر مطمئن برای منافع ملی ومنطقه ای خود قلمداد می کنند.
نظر شما