یهود سرسخت‌ترین دشمن از دیدگاه قرآن/ایستادگی در میدان حق مهم ترین مسئله در زندگی انسان است

قرآن حوادث تاریخی را به عنوان به عنوان حوادث از هم گسسته، بی‌ربط و بی‌ارتباط با هم نمی‌بیند و یهود را به عنوان سرسخت‌ترین دشمن معرفی می‌کند.

خبرگزاری شبستان__یاسوج:جهاد تبیین یک ضرورت نکارناپذیر برای روشنگری و مقدمه‌ای برای تحول، اصلاح و مطالبه‌گری در شرایط حساس کنونی برای مقابله با تحریف واقعیت‌ها از سوی دشمنان است.

با توجه به اینکه امروز رویارویی بین جبهه حق باطل در زمینه جنگ شناختی، روایتی و جنگ نرم وجود دارد، می‌طلبد که موضوع جهاد تبیین توسط افراد نخبه و دارای اطلاعات کافی در دستور کار قرار گیرد.

مقام معظم رهبری نیز از سال‌ها قبل تاکنون حضور فوری در عرصه جهاد تبیین را یک ضرورت می‌دانند، زیرا دشمن با همه قوای خود در عرصه جنگ روایتی و شناختی به میدان آمده و می‌طلبد که بحث جهاد تبیین به عنوان یک اولویت در دستور کار قرار گیرد.

صهیونیسم بین الملل سال‌ها با امپراتوری مالی و رسانه‌ای که در اختیار دارد، سردمدار جنگ شناختی از طریق تحریف، دروغ، جعل و... در مقابله با جبهه حق قرار گرفته است.

خبرگزاری شبستان در استان کهگیلویه و بویراحمد با توجه به ضرورت بحث یهود شناسی و همچنین ویژگی‌های خاصی که این قوم دارند، گفتگویی را با ستار هدایت خواه، استاد دانشگاه، پژوهشگر دینی، فعال فرهنگی و همچنین دبیر جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی در استان انجام داده که در ذیل از نظر خوانندگان محترم می‌گذرد.

انتخاب این موضوع به عنوان جهاد تبیین(برای یهود شناسی) دلیل نخست این است که عرصه اصلی و مهمی که امروز در نبرد رویارویی بین جبهه حق و باطل وجود دارد، عرصه جنگ شناختی، روایتی و به تعبیری جنگ نرم است و در این عرصه برای مقابله با اقدامات و تلاش‌های دشمن که عرصه اصلی نبرد ما است، باید بتوانیم به جهاد تبیین بپردازیم، یعنی در مقابل جنگ شناختی دشمن مهم‌ترین، موثرترین و ضروری‌ترین اقدام، جهاد تبیین است.

نکته دوم این است که فرمان فرمانده و ولی جبهه از چند سال قبل‌تر تاکنون حضور فوری در عرصه جهاد تبیین است، یعنی کسی که دیدبان تیزبین جبهه حق است فرمان داده که دشمن با تمام قوا در عرصه جنگ روایتی و شناختی به میدان آمده و راه و چاره مقابله با آن، جهاد تبیین است و آن را به عنوان یک فریضه فوری، قطعی و همگانی اعلام کرده‌اند که همه باید نقش خود را در این عرصه پیدا و ایفا کنند.

سردمدار این جنگ شناختی صهیونیسم جهانی و امپراتوری رسانه‌ای که در اختیار آنها قرار دارد و سال‌ها صهیونیسم که جلوه اصلی یهود در روزگار ما هستند با تسلطی که بر رسانه‌های مهم دنیا دارند، از طریق ویژگی خاصی که این قوم دارند (تحریف، جعل، دروغ و...) به جنگ با جبهه حق برخاسته‌اند.

نخستین هشدار خداوند به آدم ابوالبشر در قرآن، هشدار نسبت به دشمن و شناخت دشمنان است

در واقع اگر ما بخواهیم در عرصه جهاد تبیین نقش آفرینی کنیم، باید ببینیم کسی که سردمدار این جنگ تحریفی و شناختی است، چه کسی بوده و چه ویژگی‌هایی دارد؟، چه ترفندهایی را به کار می‌گیرد؟، در تاریخ چه سابقه‌ای داشته و امروز در حال انجام چه کاری است؟

نکته چهارم این است که نخستین هشداری که خداوند به آدم ابوالبشر در قرآن می‌دهد، هشدار نسبت به دشمن و شناخت دشمنان است.

حتی قبل از اینکه آدم فریب شیطان را بخورد، خداوند در قرآن هم وجود دارد که می‌فرماید « فَقُلۡنَا یَـٰٓـَٔادَمُ إِنَّ هَٰذَا عَدُوࣱّ لَّکَ وَلِزَوۡجِکَ فَلَا یُخۡرِجَنَّکُمَا مِنَ ٱلۡجَنَّةِ فَتَشۡقَیٰٓ» . و ادامه آن از نسل آدم علیه السلام خداوند مومنان و جبهه حق را به شدت پرهیز داده از اینکه هم جبهه، همراه و پیوستگی با دشمنان خود داشته باشد.

خداوند می‌فرماید «ای مومنان! دشمنان من و دشمنان خودتان را هم جبهه نگیرید، پیوستگی با آنها نداشته باشید و در خط آنها قرار نگیرید» و این هشداری به ما بوده که نسبت به مسئله دشمن و دشمن شناسی جدیت تام و تمامی داشته باشیم.

نکته پنجم این است که در میان همه دشمنان جبهه حق قرآن می‌فرماید «سرسخت‌ترین و شدیدترین شگردها و شیوه‌های دشمنی را قوم یهود دارند».

عبرت آمیزترین داستان قرآن، داستان قوم بنی اسرائیل است

بنابراین شناخت یهود به عنوان دشمن سرسخت، کینه توز و در واقع خیره سر جبهه حق جز ضروریات است و به همین دلیل ما در ذیل جهاد تبیین بحث یهود را مطرح کردیم.

نکته بعدی این است که طبق آیات قرآن در واقع عبرت آمیزترین داستانی که قرآن ذکر کرده، داستان قوم بنی اسرائیل است.

خداوند ضمن اینکه توصیه می‌کند که ما از تاریخ عبرت بگیریم، یکی از اقوامی که داستان آن بسیار در قرآن آمده، قوم بنی اسرائیل را تحلیل فراوان می کند.

برخی از مفسران در ذیل آیه ۲۴۶ سوره بقره که می‌فرماید «أَلَمْ تَرَ إِلَی الْمَلَإِ مِنْ بَنِی إِسْرَائِیلَ...»، معنی «أَلَمْ تَرَ» این است که مسلمانان با دقت تاریخ بنی اسرائیل را بخوانند، زیرا خواندن تاریخ بنی اسرائیل طبق این آیه، یک ضرورت است؛ ضمن اینکه همه تاریخ مستدل و مستند برای ما یک ضرورت به نظر می‌رسد.

در رویارویی امروز ما جریانی که در مقابل جبهه حق و انقلاب اسلامی صف آرایی کرده، قوم یهود و بنی اسرائیل است که امروز صهیونیسم جهانی آن را نمایندگی می‌کند.

مهم‌ترین مسئله در زندگی انسان، ایستادن در میدان حق و مبارزه با باطل است

چرا جهاد تبیین برای یهود شناسی باید از قرآن باشد؟ نخست اینکه قرآن برای تبیین حق و باطل نازل شده و یکی از مهم ترین دلایل نزول قرآن تبیین حق و باطل است، چون مهم‌ترین مسئله در زندگی انسان شناخت حق و باطل، ایستادن در میدان حق و مبارزه با باطل است.

خداوند در آیه ۴۴ سوره نحل فلسفه نزول قرآن را «وَأَنْزَلْنَا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ...، ما قرآن را بر تو نازل کردیم تا آن را برای مردم تبیین کنی».

در واقع متن کتاب قرآن تبیین حق و باطل است و در جایی دیگر از لحن آیه این گونه برداشت می‌شود که هدف انحصاری نزول قرآن، مسئله تبیین است که خداوند می‌فرماید «وَمَا أَنْزَلْنَا عَلَیْکَ الْکِتَابَ إِلَّا لِتُبَیِّنَ لَهُمُ الَّذِی اخْتَلَفُوا فِیهِ ۙ وَهُدًی وَرَحْمَةً لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ، که «مَا» و « إِلَّا » در ادبیات عرب، یعنی «منحصراً یا فقط» «پیامبر ما کتاب را بر تو نازل نکردیم مگر آن چیزی که مردم در آن اختلاف دارند» که اختلاف معمولا در زمینه حق و باطل است که باید برای آنها تبیین شود.

نکته هشتم اینکه خداوند به ما فرمان جهاد تبیین می‌دهد که در واقع از مصادیق جهاد کبیره است (آیه ۵۲ سوره فرقان)، که یکی از مصادیق جهاد کبیر، جهاد تبیین است و منبع اصلی جهاد تبیین را خداوند در همین آیه «فَلَا تُطِعِ الْکَافِرِینَ وَجَاهِدْهُمْ بِهِ جِهَادًا کَبِیرًا، ای پیامبر! تحت تاثیر کافران قرار نگیر و به وسیله قرآن با آنها جهاد کبیره کن»، پس باید با قرآن در این نبرد و میدان حضور پیدا کنیم .

داستان قوم بنی اسرائیل نکات فراوان عبرت آمیز دارد

نکته نهم این است که در قرآن بیشترین داستان تاریخی اقوام پیشین در زمینه قوم بنی اسرائیل است و هیچ قومی در تاریخ توسط قرآن به اندازه قوم بنی اسرائیل، به آن اشاره نشده است.

طبق احصاء خودم حدود ۴۳ بار نام قوم بنی اسرائیل در قرآن آمده، حدود ۲۲ بار به یهود اشاره شده که یهود در واقع همان قوم بنی اسرائیل هستند و بعدها به عنوان قوم یهود معرفی می‌شوند و در حدود بیش از ۱۹ سوره قرآن به این داستان اشاره شده است.

قرآن کتاب هدایت و تبیین حق و باطل است و باید پرسید که چرا قرآن این همه به مسئله بنی اسرائیل اشاره و تکرار می‌کند ؟

چون داستان این قوم، داستان سردمدار جبهه باطل در دوره‌ای بوده و تا پایان تاریخ و از طرفی در داستان این قوم نکات فراوان عبرت آمیز دارد که امروز می‌تواند برای ما قابل استفاده باشد.

پس این تکرار و توجهی که قرآن به داستان قوم بنی اسرائیل دارد، دلیل دیگری است که ما باید حتماً داستان و نقش این قوم را در تاریخ بیش از پیش بشناسیم و مورد توجه قرار دهیم.

نکته دیگر این است که ما اگر قرار است که از لحاظ تاریخی سرگذشت یک قوم را بررسی کنیم، باید منبع مورد استناد مستند، متقن، موثق باشد و در آن دروغ و تحریف نباشد و کسی که تاریخ را نقل می‌کند، شخصی از لحاظ حافظه قوی بوده و اهل منفعت طلبی نباشد، غرض و مرض خاصی نسبت به آن داستان تاریخی که نقل می‌کند، نداشته باشد.

هیچ منبعی را نمی‌توان موثق‌تر از قرآن، خداوند حکیم و مورد اعتمادتر باشد که شاهد تمام اقوام پیشین بوده و هست و همچنین اهل بیت علیهم السلام که این آیات را تبیین کردند؛ بنابراین هیچ سخن لغو و باطلی در قرآن وجود ندارد.

نکته بعدی نگاه خاص قرآن به مسئله تاریخ و نقل حوادث تاریخی است.

قرآن نقل تاریخ را به عنوان یک سلسله به هم پیوسته‌ای می‌داند که تمام حلقه‌های این زنجیره تاریخی با هم ارتباط دارند.

قرآن این دشمن را به عنوان سرسخت‌ترین دشمن معرفی می‌کند

قرآن حوادث تاریخی را به عنوان به عنوان حوادث از هم گسسته، بی‌ربط و بی‌ارتباط با هم نمی‌بیند، بلکه قرآن تاریخ را از آدم ابوالبشر آغاز می‌کند و رویارویی تاریخی جبهه حق و باطل را از آن زمان آغاز می‌کند و جانشینان آدم را تا پیامبر بزرگوار اسلام (ص) این سیر تاریخی که قرآن از جریان حق و باطل دارد، می‌تواند برای ما در بررسی سرنوشت این قوم و رفتار آنها و تاثیراتی که این قوم داشته و تا روزگار ما ادامه دارد، موثر باشد.

به همین دلیل نگاه قرآنی به تاریخ و نقشی که جریان‌های تاریخی به صورت سلسله مراتب مختلف و دوران‌های مختلف داشتند، یک نگاه ویژه‌ای است که ما با همین نگاه قرآنی که امروز می‌تواند برای ما بسیار موثر و کارگشا باشد.

قرآن این دشمن را به عنوان سرسخت‌ترین دشمن معرفی می‌کند و باید ببینیم که در مورد این دشمن چه مطالبی را بیان و چه ویژگی‌هایی برای این قوم بیان کرده است.

جهاد تبیین با محوریت یهود شناسی بسیار مهم بوده و یک امر لازم و ضروری در قرآن است.

یهود ریشه در یک قومی به نام بنی اسرائیل دارد .

حضرت ابراهیم علیه السلام به عنوان پرچمدار توحید و بت شکن تاریخ تا سن پیری صاحب فرزند نمی‌شد و در سن حدود ۹۰ سالگی خداوند به وی مژده داد که صاحب فرزند می‌شود.

کنیزی به نام هاجر داشت که صاحب فرزندی شد و نام وی را اسماعیل گذاشت و از همسر خود «ساره» صاحب فرزند دیگری به نام اسحاق شد و بنا به مصالحی که یکی از آنها آزمونی بود که حضرت ابراهیم باید پس می‌داد، اسماعیل را با خود به مکه امروزی آورد و آنجا رها کرد و برگشت.

اسماعیل در این مکان بزرگ شد و در حجاز ساکن شد و نسل اسماعیل در این محل تکثیر پیدا کردند، اسحاق در سرزمین کنعان زندگی می‌کرد (فلسطین امروزی).

دلیل اینکه نام این منطقه را کنعان گذاشته بودند این است که قبایل عرب از همین حجاز بر اثر مسائلی که داشتند و گاهی که تجارت می‌کردند، به کنار دریای مدیترانه مهاجرت و ضمن سکونت، ازدیاد نسل کردند و این سرزمین به سرزمین کنعان معروف شد.

اسحاق صاحب فرزندی شد که نام آن را یعقوب گذاشت، یعقوب لقبی دارد که در قرآن معروف به اسرائیل است.

در مورد اینکه چرا به یعقوب اسرائیل گفته‌اند تورات تحریف شده می‌گوید «این لقبی بود که خداوند به یعقوب داد». ولی از لحاظ لغوی کلمه «اسر» یعنی بنده و «ائیل» یعنی خدا که معادل عربی آن «عبدالله» است.

یعقوب ۱۲ فرزند داشت که در داستان حضرت یوسف که همه آن را مشاهده کردیم .

همه فرزندان یعقوب در کنعان زندگی می‌کردند که به دلیل مسائلی که پیش آمد حضرت یوسف به مصر رفت و سپس برادران به دلیل خشکسالی مجبور به مهاجرت به مصر شدند و در این سرزمین سکونت پیدا کردند.

نسل این ۱۲ فرزند در مصر گسترش پیدا کردند و ۱۲ قبیله از نسل حضرت یعقوب و معروف به بنی اسرائیل شدند.

این‌ها در دوره‌ای که حضرت یوسف در سرزمین مصر حکومت را به دست گرفت، این افراد قدرت پیدا کردند و حضرت یوسف با توجه به شرایطی که در مصر وجود داشت و وضعیت برادرانش، به آنها توصیه کرد ضمن انسجام، مورد سختی فراوانی قرار خواهید گرفت، مگر اینکه منجی ظهور کند.

طبق روایات منجی مورد نظر وی حضرت موسی بود. این‌ها در ذلت، خواری و تحت بردگی بودند.

قرآن می‌فرماید «فرعون فرزندان آنها را می‌کشتند» زیرا وعده ظهور منجی را داده بودند که فردی از بنی اسرائیل ظهور پیدا کرده و بساط فرعونیان را بر می‌چیند.

غیر از اینکه به طور کلی این‌ها را به بردگی گرفته بودند و در ضعف، ذلت و زبونی بودند، تلاش می‌کردند که نسل این‌ها نیز گسترش پیدا نکند، به ویژه در سال‌هایی که نزدیک به ظهور بود و این کار حدود ۴۰۰ سال طول می‌کشد.(۴۰۰ سال بعد از وفات حضرت یوسف در مصر).

ادامه دارد...

کد خبر 1814383

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha