به گزارش خبرنگار گروه دین و اندیشه خبرگزاری شبستان: در ادامه سلسله نشستهای همایش بینالمللی علوم انسانی اسلامی (کارگروه مبانی علوم انسانی)؛ پنل سوم مقاومت در مبانی و منابع دین به همت پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با همکاری دانشگاه جامع امام حسین (ع) برگزار شد.
در این نشست که امروز (چهارشنبه، ۳ اردیبهشت ماه) برگزار شد؛ حجت الاسلام «قاسم ترخان» با موضوع «سنتهای الهی و الهیات مقاومت» و حجتالاسلام «محمدباقر پورامینی» با موضوع «آینده الهیات مقاومت» سخنرانی کردند.
بر پایه این گزارش: حجتالاسلام «قاسم ترخان» به عنوان اولین سخنران این نشست با بیان اینکه الهیات مقاومت یک جریان فکری بوده و در واقع بخشی از کلام اجتماعی محسوب میشود، اظهار کرد: مفاهیمِ پایه این الهیات، مبارزه با ستم و بیعدالتی و نظامهای سلطهگر بوده و در واقع یک جریان اجتماعی را تشکیل میدهد؛ این الهیات هم وجه سلبی و هم وجه ایجابی دارد، وجه سلبی در واقع بحث ایستادگی و صبر بر ناملایمات است اما بُعد ایجابی بحث تقویت بنیه علمی و نظامی است که ذیل الهیات مقاومت می گنجد.
عضو هیات علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی ادامه داد: جریانی در آمریکای لاتین و برخی کشورهای آسیاسی و اروپایی بر محور خوانش مارکسیستی و طبقاتی از مسیحیت شکل گرفت که بیشتر دنبال آن است که مستمندان و فقرا را از فقر و فلاکتی که دارند، نجات دهد، در این جا و در این خوانش این حرکت بیشتر یک حرکت سیاسی تلقی میشود که هوادار سوسیالیسم است و مسیحیت تنزل به چنین خوانشی پیدا کرده و البته با ناکامیهایی مواجه است که دلیل آن مبانیای هستند که بر مسیحیت سوار شده است؛ این در حالی است که در الهیات مقاومت از منظر اسلام، آنچه که شکل گرفته از چند جهت با الهیات مسیحی تفاوت دارد.
تکیه الهیات مقاومت به اصول و مبانی توحید
ترخان ادامه داد: نخست از حیث ابعاد یعنی تمرکز صرفا رهایی از فقر و برقراری عدالت اجتماعی و اقتصادی نیست؛ به بیان دیگر جنبه های فرهنگی و وحدت نیز علاوه بر این مولفه ها جهان اسلام را شامل شده است و این یعنی اساسا شاید باید پایه مقاومت را بحث فرهنگ بگیریم؛ نکته بعد اینکه تفاوت اصلی محسوب میشود اینکه الهیات مقاومت مبتنی بر یک اصول و مبانی مثل توحید، ایمان به خدا و سنت های الهی است؛ پس بحث سنتها را با این نگاه پیش خواهیم برد که نقطه ای است که الهیات مقاومت اسلامی را شکل میدهد و میتواند بحث ممیزی نسبت به الهیات رهاییبخشی باشد که در جهان مسیحیت شکل گرفته است.
وی افزود: معارفی که الان داریم مطرح می کنیم در واقع از آموزههای قرآنی و اسلامی است؛ مقصود از سنتهای الهی یعنی قوانینی که در عالم تکوین وجود دارد و خداوند با این قوانین عالم و جامعه و آدمیان را مدیریت می کند؛ مساله دیگر اینکه ما سه نوع سنت داریم، اگر بخواهیم سنت های الهی را بر اساس آیاتی که در قرآن وجود دارد دسته بندی کنیم با سه سنت مواجه میشویم؛ یک دسته از سنتها مطلق هستند که اراده ما در آن دخالتی ندارند مثل سنت امتحان، سنت هدایت (چه بخواهیم چه نخواهیم خدا برای هدایت انسانها پیامبر میفرستد، چه بخواهیم چه نخواهیم در دنیا توسط خداوند امتحان میشویم).
حجت الاسلام ترخان تأکید کرد: دسته دیگر از سنتها مشروط است یعنی مشروط به اراده ما است، اگر کاری را انجام دادیم آن سنت الهی جریان می یابد مثل سنت نصر؛ اگر ما یاری کردیم خدا یاری میکند یعنی اول باید ما قدمی برداریم و بعد سنت خدا جاری میشود؛ سنت دیگر سنت مطلقِ رقابتپذیر است، از این حیث مطلق است که یعنی جاری می شود چه ما به عنوان انسان اراده بکنیم و چه اراده نکنیم به هر حال اتفاق می افتد البته در این بین اراده ما می تواند این امر را به تاخیر یا جلو بیندازد یعنی در سرعت و کمیت اثر بگذارد اما بالاخره اتفاق می افتد و اتفاقا اینجا اراده نقش دارد اما نقش علی البدل دارد یعنی عده ای می آیند و کار را انجام می دهند و خدا سنت اش را اجرا می کند؛ برای مثال خدا دیناش را حفظ میکند، اما بدون سبب حفظ نمیکند، آیا کسی نمیآید تا حفظ دین را سبب شود؟ به هرحال در طول تاریخ افرادی میآیند و جایگزین هم می شوند و دین را حفظ می کنند؛ بنابراین اینجا اراده هم نقش دارد و هم نقش ندارد، در واقع اینجا سنت اجرا می شود؛ کاری که ما میتوانیم انجام دهیم آن است که کمیت و کیفیت را دستکاری کنیم.
این استاد حوزه تصریح کرد: اما سوالی که مطرح می شود آن است که مقاومت در این میان چه کاره است و چه نسبتی میان مقاومت و این سه نوع سنت الهی وجود دارد؟ در سنت های مطلق، قرآن به مساله مقاومت اشاره کرده است؛ برای مثال این آیه که میفرماید: «وَلَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ ۗ وَبَشِّرِ الصَّابِرِینَ» (و بی تردید شما را به چیزی اندک از ترس و گرسنگی و کاهش بخشی از اموال و کسان و محصولات [نباتی یا ثمرات باغ زندگی از زن و فرزند] آزمایش می کنیم. و صبرکنندگان را بشارت ده)؛ این یعنی پس از اجرای سنت؛ صبوری و مقاومت کنید.
اگر ما صبوری کردیم سنت جعل امامت جاری می شود
وی اضافه کرد: بنابراین مقاومت پس از جریان سنت الهی است؛ اما خداوند چرا این قانون را در عالم جاری می کند؟ خودش جواب می دهد: می خواهم رشد کنید؛ رشد کردن راهش این است که سنت ابتلا محقق شود، مثل سنت جعل امامت، یعنی یک فرد یا جامعه الگو می شود، یعنی سنت جعل امامت وقتی جاری می شود که ابتلایی عارض شد و ما صبوری کردیم، پس صبوری و مقاومت پس از سنت ابتلا بوده است؛ پس سنت جعل امامت سنت مشروط میشود، یعنی اگر ما صبوری کردیم سنت جعل امامت جاری می شود.
این پژوهشگر با بیان اینکه دو سنت ابتلا شامل سنت مطلق و سنت مشروط، داریم افزود: مثال روشن این است که امام حسین (ع) این همه ابتلائات در جریان حادثه کربلا کشید، یعنی خودش اختیار کرد و چون خواست امر به معروف و نهی از منکر کند یک سری ابتلائات پیش آمد؛ بنابراین تا شما کاری به کار ظالمان نداشته باشید آنها کاری به کارتان ندارند اما وقتی امر به معروف و نهی از منکر کردید و با استکبار جهانی در افتادید آن وقت با شما درگیر می شوند، ابتلاء مشروط برای سنت جعل امامت است، سنت جعل امامت برآیند ابتلای مطلق و مشروط است. اگر انسان بر بلای غیراختیاری صبر کرد و بر بلای اختیاری صبر کرد هر دو سنت جعل امامت است.
وی ادامه داد: از سنتهای مشروط، سنت نصر است؛ اما نصرت خدا چه زمانی می آید؟ آیات قرآن را بنگریم که می گوید شما باید اراده کنید و بروید با دشمن مصاف کنید، داستان طالوت و جالوت و آیاتی که در سوره «بقره» آمده است از جمله مصادیق این مساله است، خداوند در این سوره می فرماید: «فَلَمَّا فَصَلَ طَالُوتُ بِالْجُنُودِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ مُبْتَلِیکُمْ بِنَهَرٍ...»، همچنین می فرماید: «وَلَمَّا بَرَزُوا لِجَالُوتَ وَجُنُودِهِ قَالُوا رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَیْنَا صَبْرًا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانْصُرْنَا عَلَی الْقَوْمِ الْکَافِرِینَ»؛ پس در جریان سنت نصر، شرط صبر است.
حجت الاسلام ترخان گفت: سنت جعل امامت وقتی جاری می شود که مقاومت باشد، هر چند اراده ما در سرعت و کیفیت جریان این سنت نقش دارد اما در اصل آن نقش ندارد، خداوند می فرماید: یک عده باید علی البدل بیایند و مقاومت کنند تا سنت استخلاف صالحان اتفاق بیفتد.
در ادامه حجتالاسلام «محمدباقر پورامینی» طی سخنانی با اشاره به اینکه الهیات مقاومت را باید بین الهیات نظری و الهیات عملی تعریف کرد، بیان کرد: یعنی باید موضع همراه با کوشش و عمل داشت، یعنی حرکت عدالت ورزانه و جهاد گونه در راستای دستیابی به اهداف الهی و تحقق آن و همچنین مواجهه و ایستادگی در برابر هرنوع روابط ظالمانه؛ نکته دوم در این بحث در مورد آینده پژوهشی مطرح می شود؛ تحلیل چگونگی مواجهه با آینده الهیات مقاومت می تواند زمینه ساز مطالعات آینده پژوهی باشد چراکه بر اساس مدلهای مختلفی که آینده پژوهان دارند و تلاش می کنند بهترین راه حل و سناریو را انتخاب کنند تا آینده مورد انتظارشان به درستی ساخته شود، مطالعات آینده به دنبال پیشبینی و یا پیشگویی دقیق رخدادهای آینده نیست بلکه یک پیش بینی آینده شناسی برای ترسیم آینده مطلوب است؛ به بیان دیگر روندها را می بینند و تلاش می کنند که آینده مطلوب را طراحی کنند، آموزه های دینی نیز انسان را نسبت به توجه آینده مکلف میکند، افرادی که آیندهنگری بیشتر دارد در ملاک انتخاب قرار می گیرند، بنابراین می توانیم بگوییم که در اسلام، مطالعه آینده به عنوان یک فرصت برای حل مشکلات تلقی می شود که انسان طراحی و آینده مطلوب خود را ترسیم کند.
عضو هیات علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی تصریح کرد: طبیعی است که اینجا نقش انسان به عنوان یک فرد مختار و ذی نفوذ برای ساخت سرنوشت خود برجسته است، چنانکه خداوند نیز در قرآن کریم فرموده است: «إِنَّ اللَّهَ لَا یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّی یُغَیِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ وَإِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوءًا فَلَا مَرَدَّ لَهُ وَمَا لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَالٍ» (در حقیقت خدا حال قومی را تغییر نمی دهد تا آنان حال خود را تغییر دهند و چون خدا برای قومی آسیبی بخواهد هیچ برگشتی برای آن نیست و غیر از او حمایتگری برای آنان نخواهد بود)؛ علامه مرتضی مطهری در کتاب «اسلام و سرنوشت» به خوبی این بحث را بررسی کرده است.
وی ادامه داد: اما اگر بخواهیم قبل از اینکه به مانایی الهیات مقاومت و تصویری از آینده مطلوب اشاره کنیم، تحلیل آینده الهیات مقاومت در گروی توجه به دو نکته است که اشاره خواهم کرد؛ اولین نکته ای که وجود دارد توجیهپذیری مقاومت است یعنی مقاومت یک امر مقطعی و موسمی نیست، مادامی که اَشکال مختلف بی عدالتی و ستم در جهان وجود داشته باشد مقاومت یک امر موجه است، خداوند نیز در قرآن فرموده است: «وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّی لَا تَکُونَ فِتْنَةٌ وَیَکُونَ الدِّینُ کُلُّهُ لِلَّهِ فَإِنِ انْتَهَوْا فَإِنَّ اللَّهَ بِمَا یَعْمَلُونَ بَصِیرٌ» (و (ای مؤمنان) با کافران بجنگید تا دیگر فتنه و فسادی نماند و آیین همه دین خدا گردد، و چنانچه دست (از کفر) کشیدند خدا به اعمالشان بیناست).
وی در پایان خاطرنشان کرد: بر اساس آیه مذکور هدف اسلام، کشورگشایی و کسب غنایم و انتقام گیری نیست بلکه غرض بریده شدن بساط شرک و کفر است؛ مفسران در اینجا از فتنه به معنای شرک و کفر یاد می کنند، اگر مشکران دست از فتنه و قتال برداشتند دشمنی نخواهد شد چراکه ملاک دشمنی را پایبندی آن دسته از انسان ها بر باطل قرار دادند؛ از سوی دیگر نکته دوم این است که تحلیل آینده در گرو جهانبینی توحیدی است، مجموعه علل و عوامل آشکار و نهان را معتقدیم که نظام هستی را شکل می دهد؛ همچنین در کنار عوامل مادی و عوامل معنوی، عوامل روحی می تواند در سلامت و سعادت این نظام موثر باشد، حتی نمونه هایی را از تقدم یافتن علل معنوی بر علل مادی را شاهد هستیم.
نظر شما