از شیرینی روزهای نخست زندگی تا دلهره‌ لحظه وداع

همسر شهید سیدمحمود کاهنی، از روزهای شیرین آغاز زندگی مشترک تا دلهره‌های لحظه وداع و غم جاودانه فراق می‌گوید. قصه‌ای سرشار از عشق، ایمان و ایستادگی در کنار مردی که با دل بریدن از دنیا، به سوی آسمان پرکشید.

خبرگزاری شبستان-خراسان جنوبی؛ زینب روحانی مقدم- پنج‌شنبه‌های شهدایی، سنتی زیبا و معنوی است که در آن مردم به‌ویژه در روز پنج‌شنبه، که شب جمعه و شب زیارتی اهل قبور است، با حضور بر سر مزار شهدا، یاد و خاطره آنان را گرامی می‌دارند.

این حرکت خودجوش، نه‌تنها تجدید بیعتی با راه و آرمان شهداست، بلکه فرصتی برای زنده نگه‌داشتن فرهنگ ایثار، شهادت و مقاومت در جامعه است.

در این میان، شهدای ارتش جمهوری اسلامی ایران جایگاهی ویژه دارند. این شهدا، از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی و به‌ویژه در دوران دفاع مقدس، با فداکاری، انضباط، شجاعت و دلاوری، از مرزهای کشور دفاع کردند. ارتشیان شهیدی مانند سرلشکر فلاحی، سرلشکر نامجو، خلبانان شهید نظیر بابایی، ستاری، دوران و هزاران سرباز و افسر دیگر، از جان خود گذشتند تا ایران اسلامی بماند.

یادآوری این شهدا در پنج‌شنبه‌های شهدایی، باعث می‌شود نسل‌های جدید با رشادت‌های ارتش در کنار سپاه و سایر نیروهای مسلح بیشتر آشنا شوند. 
در واقع، این یادواره‌ها پلی میان نسل امروز و دیروز است؛ نسلی که شاید جنگ را ندیده، اما با شنیدن روایت‌های ایثار و مردانگی شهدا، انگیزه می‌گیرد برای حفظ آرمان‌ها و ارزش‌ها.

از شیرینی روزهای نخست زندگی تا دلهره‌ لحظه وداع

*شهید کاهنی نماد خدمت صادقانه

به مناسبت فرارسیدن ۲۹ فروردین روز ارتش جمهوری اسلامی به سراغ یکی از خانواده های شهدای ارتش رفتیم. شهید سیدمحمود کاهنی یکی از شهدای ارتش جمهوری اسلامی که در حین ماموریت جام شهادت را نوشید و به دیدار معبود شتافت. 

شهید سیدمحمود کاهنی فرزند سیدمحمد در سال ۱۳۳۶ در شهر سنندج متولد شد. دوران کودکی را در سنندج که در آن زمان محل خدمت پدر بزرگوارش بود، گذراند و سپس به شهرستان بیرجند منتقل شدند.

وی تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را در بیرجند سپری نمود و با عشقی که به ارتش داشت، در سال ۱۳۵۷ به استخدام ارتش درآمد و پس از مدتی که در بیرجند خدمت نمود به مناطق غرب کشور انتقال یافت.

سید محمود با دختری از خانواده ای مؤمن و متدیّن ازدواج نمود که ثمره این پیوند یک پسر می باشد که از او به یادگار مانده است.

او بیشتر خدمتش را صادقانه در مناطق جنگی گذراند و مدت ها در خرمشهر، سنندج و مریوان خدمت نمود. سرانجام در حالی که به مرخصی می آمد و از منطقه ی انجیران گردان تکاور عازم بیرجند بود در سه راهی امام تقی جاده مشهد – بیرجند در نهم شهریور ماه سال ۱۳۷۱ بر اثر تصادف در سن ۳۵ سالگی به درجه رفیع شهادت نایل گشت و پیکر پاک شهید بر دوش امت سلحشور بیرجند تشییع شد و در گلزار شهدای این شهر به خاک سپرده شد.

از شیرینی روزهای نخست زندگی تا دلهره‌ لحظه وداع

*روایتی از آغاز یک زندگی با عطر سادگی و ایمان

در میان قصه‌های ایثار، گاهی روایت‌هایی شنیده می‌شود که با هر جمله، قلب را می‌لرزاند. یکی از این روایت‌ها، زندگی مشترک زهره جلالی‌نژاد با شهید سید بزرگوار کاهنی است؛ زندگی‌ که با محبت آغاز شد، با ایثار ادامه یافت و با عطر دلدادگی و دلتنگی، جاودانه شد.

زهره جلالی‌نژاد، همسر شهید کاهنی در گفتگو با خبرنگار شبستان، از روزهای نخست آشنایی‌شان چنین می‌گوید: آشنایی من با پدر و مادرشان آغاز شد. آن‌ها من را به سید بزرگوار معرفی کردند. بعد از پایان جنگ، در سال ۱۳۶۷ عقد و یک سال بعد زندگی مشترک‌مان را شروع کردیم.

وی در ادامه عنوان می کند: این زندگی پربرکت خیلی زود با آمدن فرزندی پسر، رنگ تازه‌ای گرفت. اما تقدیر چیز دیگری رقم زده بود چرا که شهید کاهنی در سال ۱۳۷۱، در حالی که در مأموریتی مهم به سر می‌برد، آسمانی شد.

*آخرین دیدار؛ پیش زمینه ای از پرواز

جلالی نژاد، از خصوصیات همسرش با گرمی یاد می‌کند و می افزاید: خوش‌اخلاق، خیلی مهربان و خانواده‌دوست بود و با تمام وجود برای خانواده‌اش وقت می‌گذاشت.

وی که با تمام دشواری‌های نبود همسر، شجاعانه ایستاده و سعی کرده است بار زندگی را به تنهایی به دوش بکشد و می گوید: تلاش می‌کردم در نبود همسرم مشکلات را به تنهایی حل کنم.

یکی از تلخ‌ترین و در عین حال شیرین‌ترین خاطرات همسر شهید کاهنی، آخرین روزهای حضور همسرش در خانه است و با اشاره به آن می افزاید: روزی که عازم مناطق جنگی بود، به من گفت اگر به شهادت رسیدم ناراحت نشو. وقتی ناراحت شدم، گفت شوخی کردم... اما دلم لرزید.

روزی که عازم مناطق جنگی بود، به من گفت اگر به شهادت رسیدم ناراحت نشو. وقتی ناراحت شدم، گفت شوخی کردم... اما دلم لرزید.

آخرین گفت‌وگویشان تنها یک روز پیش از شهادت بود؛ وقتی که شهید به زهره اطلاع داد که به سمت شهرشان در حرکت است. اما تماس ناشناسی، خبر از مجروح شدن همسرش داد. خبری که در نهایت، رنگ شهادت گرفت.

از شیرینی روزهای نخست زندگی تا دلهره‌ لحظه وداع

*وصیت شهید؛ پیروی از ولایت

خانم جلالی نژاد امروز، با دلی دلتنگ اما سرافراز، از تنها فرزندشان می‌گوید: یک پسر از شهید به یادگار دارم که تلاش می‌کند با انجام کارهایی که پدرش دوست داشت و با حمایت از ولی‌فقیه، راه او را ادامه دهد.

وی به وصیت شهید کاهنی اشاره می کند و ادامه می دهد که شهید در وصیتش تنها یک جمله اما پرمعنا برای خانواده‌اش به یادگار گذاشت: «پیرو ولایت فقیه باشید و هرگز او را تنها نگذارید.»شهید در وصیتش تنها یک جمله اما پرمعنا برای خانواده‌اش به یادگار گذاشت:«پیرو ولایت فقیه باشید و هرگز او را تنها نگذارید.»

زهره جلالی‌نژاد در همه این سال‌ها تلاش کرده تا نام و راه همسرش را زنده نگه دارد و می گوید: با حمایت از ولی فقیه و عمل به رهنمودهای ایشان، سعی دارم آرمان‌های شهید را ادامه دهم.

*پیامی برای نسل امروز

وی در پاسخ به این سوال که اگر امروز فرصتی برای یک پیام دوباره به همسر شهیدش داشت چه می گفت، با صدایی بغض‌آلود اما پرمهر عنوان می کند: خیلی خیلی دلم برات تنگ شده است... برای فرزندمان همیشه دعا کن.

جلالی نژاد در پایان با بیان اینکه آنچه شهدا را در قلب مردم زنده نگه می‌دارد، فداکاری برای امنیت و آرامش ملت است، می گوید: ایثار و از خودگذشتگی برای بقای اسلام و کشور عزیزمان ایران تنها درس بزرگ از زندگی با شهید برای نسل است.

کد خبر 1813063

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha