به گزارش خبرنگار گروه دین و اندیشه خبرگزاری شبستان، حجت الاسلام امیرعلی حسنلو، مدیر گروه تاریخ و سیره مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه به مناسبت هشتم شوال، سالروز تخریب قبور ائمه بقیع(ع) در یادداشتی به خیانت های رضا خان در جریان تخریب بقیع پرداخت که ادامه این یادداشت را می خوانید:
زمانی که انگلستان در حال انتقال سلطنت از قاجار به رضاخان بود و شاه کم سن و بلا تکلیف قاجار (احمد شاه) دیگر تکیه های برای بقا نداشت و قدرت روسها در ایران به جهات جنگ در تحلیل بود و انگلیس تنها قدرت استعماری مسلط بر ایران بود وقایع خطرناکی در جهان اسلام با تسلط استعمارگران در حال روی دادن بود؛ از جمله این وقایع تخریب آثار ومظاهر بزرگ تمدن اسلامی که در پیکره خود هزارا پیام معنوی را در خود داشته و به نسلهای بعدی اسلام منتقل می نمودند استعمارگران پس از اشغال مناطقی از قلمرو خلافت وسیع اسلامی و تضعیف عثمانی به تکه تکه کردن این پیکره عظیم پرداخته و مناطقی را بلین خود تقسیم نمودند؛ حجاز که نقطه مرکزی صدور و ظهور اسلام و مرکز بزرگ و پشتوانه معنوی و مهم آن بود نیز در معرض این نگاه شوم طماعانه انگلیس بود؛ استعمار انگلیس صرف تسلط و اشغال سیاسی را کافی نمی دانست بلکه آنان دشمنی وکینه دیرین با اسلام وعقاید وباورهای اصیل و عریق این دین الهی داشتند تا تمام محورها و عناصر مهم و مولفه های حیات بخش دین را از ریشه با تیشه نشانه رفته بودند؛ تخریب آثار و قبور اهل بیت و پیامبر(ص) از جمله اهداف استعماری بود که از حجاز شروع نموده و به عراق نیز کشیده شد؛
به همین روی و با طرح توطئه آمیز حدود صد سال پیش وهابیت با حمایت انگلستان و مساعدت رضاخان دست به تخریب قبور ائمه علیهم السلام زدند و در برابر این اقدام شنیع وهابی ها، هر چند در ایران از جانب برخی از علما واکنش ها و مقاومت هایی زیادی انجام شد و مردم نیز بو سیله آگاهی دادن علما به اعتراض پرداخته و تجمعات بزرگ و مجالس عزا بپا داشتند؛ اما به دلیل حمایت دولت حاکمه وقت، این تحرکات راه به جایی نبرد؛ شاه قاجار نتوانست موضعی بگیرد چرا که هیچ کاره بود؛ رضا خان بر امور مسلط و پنهانی توسط دولت انگلیس برای قدرت گیری آماده می شد لذا تابع فرامین آنان بود و مردم وعلما بی خبر از این توطئه پنهانی و هماهنگی فتنه گرانه؛
قبرستان بقیع در مدینه با دفن جمعی از صحابه از جمله عثمان بن مظعون و برخی از یاران واصحاب رسول خدا (ص) به محل دفن مؤمنان در آمد و ابراهیم فرزند رسول خدا(ص) همچنین همسران رسول خدا (ص) در آنجا دفن شدند؛ پس از رسول الله و چهار تن از امامان اهل بیت و پیشوایان شیعه نیز در آنجا دفن شدند. امام حسن مجتبی، امام سجاد، امام باقر وامام صادق (علیهم اسلام) و در جوار آنان فاطمه بنت اسد مادر امیر المؤمنین(ع) و عباس عموی پیامبر دفن هستند.
لذا این قبرستان مقدس که هر روز مورد زیارت و حرمت رسول الله بود وحضرت هم خود زیارت می نمود و هم عملا پیروان خود را به زیارت آن ترغیب می نمود؛ این حرمت رسول الله در میان صحابه نیز رعایت شد و همین توجه سبب گردید که برخی از علاقه مندان بر سر مزار اهل بیت بناهایی ساخته و جایگاه معنوی آنان را مورد اخترام ومحل توسل و عبادت قرار دهند چنانکه قبر مطهر خود رسول خدا نیز اینگونه تقدیس و محترم بوده است؛ لذا قبل از تسلط آلسعود این مزارات مقدس دارای گنبد و بارگاه وبنهای زیبایی بودند که در هشتم شوال ۱۳۴۴ق. توسط این فرقه منحرف و تکفیری استعماری تخریب شد؛ تخریب این بناها با وجود نبود رسانه های گسترده همانند امروز در ایران در میان مردم منتشر و منعکس شد که برخی از مسئولین همانند مرحم مدرس بعنوان نماینده مجلس به اعتراض و سخنرانی در صحن مجلس پردخت و این در زمانی بود که رضاخان به خاطر کودکی احمد شاه بر امور مسلط بود و پنهانی مورد حمایت استعمار انگلیس که بر بخشهایی از ایران تسلط سیاسی و فیزیکی داشت.
از طرفی وهابیت در حجاز با حمایت و هماهنگی پنهانی انگلیس بر قدرت عثمانی و نماینده او غلبه یافت، دست پروردگان انگلستان، در هنگامه جنگ جهانی، بر بخشی از عربستان چیره شدند و با کمک انگلستان، منطقه حجاز را در چنگ گرفتند. عبدالعزیز بن سعود، در ۴ ربیع الاول ۱۳۴۳، مکه را به تصرف خود درآورد. و در جمادی الثانی ۱۳۴۴، به عنوان سلطان حجاز، به حاکمیت حجاز مسلط شد؛ روی کار آمدن وهابیت وآل سعود که یکی رهبری فکری ودیگری سیاسی در اختیار گرفتند، این گروه در اظهار دشمنی با شیعه قبل از این در آثار با تاثر از افکار محمد بن عبدالوهاب و ابن تیمیه و...سابقه داشتند که با تعصب شدید علیه شیعه اقدام و اجراکننده طرحهای شوم انگلستان در بین مسلمانان شدند، از گرفتاریهای بزرگ و فاجعه آمیزی بود که جهان اسلام، بویژه شیعیان، با آن دست به گریبان بودند ظهور این افکار منحرف و شوم که با حمایت تسلیحاتی و نظامی استعمار بر مناطقی از حجاز و ...سلطه یافتند و کشتار عظیمی به راه انداختند شبیه آنچه داعش در این سالها ترس وحشت میانم مسلمانان و...به راه اندختند؛ این گروه تفرقه انگیزبین امت اسلام، دست پرورده ومورد حمایت پنهانی انگلیس بودند، هر روز معضلی در میان مردم حجاز و حتی مناطق خارج از عراق و مصیبتی بزرگ علیه امت اسلام پدیدار نمودند؛ بی گمان شیعه هدف اصلی این جریان استعماری بود چرا که شیعه در مقابل فزون خواهی استعمار مقابله و مقاومت ایجاد نمود و این حس مقاومت در میان بر خی از اهل سنت همچون عمرمختار در آفریقا و دیگر نهضتها شایع و در آنان موثر می افتاد؛ از آن جا که شیعیان، تنها مانع پیشروی و سلطه استعمارگران بودند و در رویارویی و نبرد با قوای انگلیس هم تاثیر فکری و قدرت نظامی قوی هم داشتند؛ لذا بعنوان مانع باید از سر راه برداشته می شدند و با انواع توطئه ها؛ تحریک وهابییت علیه آثار و افکار شیعیان و وادار کردن آنان به بی احترامی به باورهای ناب مکتب شیعه، از جمله سیاستهای راهبردی انگلیس بود که از سالها پیش تاکنون در پی آن بوده است به انواع توطئه ها از داخل خود مسلمانان حتی شیعه؛ گروه و فرقه سیاسی و تشکیلات بهائیت یک نموئه در شیعه و فرقه قادیانیه و وهابیت در بین مدیگر مسلمانان از جمله این توطئه ها ست این گروه منحرف تکفیری، پس از رسیدن به قدرت، به نابودی افکار و آثار شیعیان در سرزمین حجاز کمر بست و به قتل و غارت آنان دست گشود و در کنار این نسل کشی و حرکت شوم ضد بشری، حرکت شوم دیگری که انجام داد، ویران کردن مزار ائمه بقیع(ع) بود که در هشتم شوال ۱۳۴۴/۱۳۰۴ش، به حکم قاضی وابسته به خود، انجام گرفت. در این برهه، آقایان سید ابوالحسن اصفهانی و میرزای نائینی در تلگرافی به امام جمعه خوئی، نماینده تهران، ضرورت اقدام دولت ایران را برای جلوگیری از این حرکت شوم وهابیان، یادآور شدند:
قاضی وهابی به هدم قبه و ضرایح مقدسه ائمه بقیع حکم داد، ۸ شوال مشغول تخریب، من بعد معلوم نیست چه شده، با حکومت مطلقه چنین زنادقه وحشی به حرمین. اگر از دولت علیّه و حکومت اسلامیه علاج عاجل نشود، علی الاسلام السلام…
امام جمعه خوئی، در ماه ذیقعده سال ۱۳۴۴، مدیران جراید را به منزل خود فرامی خواند و تلگراف مراجع بزرگ تقلید را برای آنان می خواند و دخالت دولت ایران را برای جلوگیری از این هتک حرمت، خواستار می شود. همین تلگراف، به آقای سید محمد بهبهانی نیز، مخابره شد. کمیسیونی در مجلس برای دنبال کردن قضیه تشکیل می شود. رئیس الوزرا، در تلگرافی به سفارتخانه ایران در حجاز، می خواهد که اطلاعات بیش تری درباره این موضوع در اختیار دولت بگذارد.
کمیسیون مجلس، با احتیاط تمام در مکانی خلوت، با آقای حائری در قم دیدار و پیشنهاد یک گردهمایی علما و طلاب را می دهد. حاج شیخ عبدالکریم، موضوع را دنبال می کند. نامه ای برای محمدرضا مسجدشاهی، از علمای بزرگ و صاحب نفوذ اصفهان می فرستد و وی را در جریان می گذارد. و از او می خواهد که از حاج آقا نوراللّه، عموی خود، بپرسد که اگر چنین جلسه ای تشکیل شود، آیا شرکت خواهد کرد. گرچه پاسخ حاج آقا نورالله روشن نیست و یا دست کم، ما از آن اطلاعی نداریم، اما از وقایع و واکنش ها بر می آید که دربار با این فعالیت ها موافق نبود. تنها صدایی که از مجلس بعنوان نهاد دولت بلند صدای مرحوم مدرس و جمعی دیگر بود که انگیزه مقابله داشتند تا در برابر این جنایت بایستند و کمسیونی برای این کار تشکیل دادند تا دولت را مجبور به عکس العمل جدی در برابر این کار بنمایند ولی دولت ایران با این که نماینده به حجاز ارسال کرد و اطلاعیه صادر کرد اما کاری جدی انجام نداد؛ حتی نماینده و کارگزاران دولت ایران در کشورهای اسلامی نیز چندان صدای مخالف قطعی از خود بروز ندادند.
چرا که رضا خان و وهابیت تکفیری پیوندهایی پنهانی داشتند بنام استعمار که مطیع فرامین او بودند؛ حتی رد پای بهائیت که یک فرقه دست ساز انگلیس هست نیز در این حوادث به خوبی محسوس است چراکه برخی مورخان نوشته اند این است که سفیر ایران در عربستان میرزا حبیب الله عین الملک پدر هویدا بوده این را تأیید و وهابیت را بر انجام آن تشویق می کند. او که بهائی بوده سفیر منطقه ای می شود که بیشترین مراکز مذهبی در آن قرار دارد که طبق فرامین باب تنها باید چند مکان قابل احترام باید وجود داشته باشد. در نتیجه بهائیت و وهابیت بعنوان فرقه های دست آموز وبرساخته انگیس و از سویی رضاخان میرپنج در این جنایت همسو می شوند. چند سال بعد که یکی از علمای تهران به نام شیخ عبد الرحیم صاحب الفصول همراه جمعی به حج می رود و با عبد العزیز دیدار می کند و از می پرسد چرا قبور بقیع تخریب شده است؟ عبدالعزیز می گوید: سفیر ایران در این کار نقش داشت و افراد را تشویق می کرد که بقیع را تخریب کنند. ؛ لذا با دیدار و گفتگوی این عالم شیعه حتی بر خی از علمای اهل سنت جهان اسلام حاکم وهابی آل سعود به این گروه از علما اجازه می دهد که برروی ویرانه های بقیع اصلاحاتی انجام دهد تا قبور ائمه شناخته شود.
این گزارش نشان می دهد که دربار رضا خان که مطیع استعمار انگلیس بوده کسی را سفیر ایران در حجاز قرار می دهد که هیچ سنخیتی با مأموریتش ندارد. بلکه در جنایت وهابیت در تخریب بقیع همراه شده و آنان را تشویق می کند تا قبور اهل بیت و ائمه علیهم السلام بقیع را تخریب نمایند و این گونه این اقدام ویرانگر تکفیریان بدون هیچ واکنش عملی مهم از سوی دولت وقت ایران که رضا خان در راس امور بود و خود را منجی ایران قلمداد می نمود، به پایان می رسد واین آثار اسلامی هنوز نیز به همان حالت ویرانه باقی مانده و عملا برای مسلمانان از نظر مظاهر تمدنی یک زیان بزرگ و خسارت فرهنگی و تمدنی به شمار می آید؛ این نتیجه پیوندهای پنهانی شوم بین استبداد و استعمار بود که در صدد تخریب آثار اسلامی بر آمدند که درتاریخ معاصر روی داد و دامنه این نگاه ویرانگرانه هنوز بعد از القاعده و طالبان و داعش و گروه تحریر الشام جولانی استمرار دارد؛ امت اسلام اگر گرفتار حوادث تلخ غزه با صهیونیسم شده یک ریشه آن این تنش های داخلی است که امت اسلام را از دشمن اصلی غافل نموده و به جان هم انداخته است.
نظر شما