حضرت خدیجه(س)، الگوی اثرگذاری زنانه در استقرار و حیات دین

بی تردید حضرت خدیجه(س) یکی از ارکان استقرار اسلام در روی زمین است، این خود موضوع تاریخی مهمی است که نقش زنان را در بسط و حفظ دین نمایان می کند؛ نگاه دین به زن اینگونه است در اسلام که او را در کنار خط مقدم مبارزه با جهل و کفر و شرک نشانده است.

به گزارش خبرنگار گروه دین و اندیشه خبرگزاری شبستان، به مناسبت فرا رسیدن دهم ماه مبارک رمضان، سالروز رحلت حضرت خدیجه(س) ، حجت الاسلام امیرعلی حسنلو، مدیر گروه تاریخ و سیره مرکز پاسخ گویی به شبهات حوزه های علمیه یادداشت اختصاصی در اختیار خبرگزاری شبستان گذاشت و به حمایت اقتصادی حضرت خدیجه(س) از اسلام پرداخت. مشروح این یادداشت به شرح زیر است:

بی تردید خدیجه یکی از ارکان استقرار اسلام در روی زمین است، این خود موضوع تاریخی مهمی است که نقش زنان را در بسط وحفظ دین نمایان می کند؛ نگاه دین به زن اینگونه است در اسلام که اورا در کنار خط مقدم مبارزه با جهل و کفر و شرک نشانده است؛ چنانکه ابوطالب از نظر راه بردی و امنیتی پشتوانه بزرگ رسول الله (ص) بود؛ خدیجه همچون ابوطالب  از چند جهت حامی اصلی رسول خدا بود؛ لذا نقش خدیجه تنها و صرفا در تقدیم اموال و و تقدیم آن برای استقرار اسلام نمی توان خلاصه کرد؛  اگرچه مسئله اقتصادی نیز بسیار مهم است و اگر نبود حمایت اقتصادی زنی چون خدیجه اسلام در آغاز با مشکلات فراوان مواجه بود؛ خدیجه زنی با بصیرت بود افزون بر تقدیم ثروت خود از نظر عاطفی و عشق به رسول الله (ص) ودرک و معرفت شخصیت و مقام حضرت ممتاز است؛ خدیجه با رسول خدا (ص) به جهت در ک  منزلت معنوی و شخصیت بی نظیر حضرت در حجاز ازدواج نمود و خود پیشنهاد ازدواج داد؛ سالها او را امین خود در تجارت یافت و به شخصیت حضرت از نزدیک شناخت یافت که محمد(ص) مردی عادی نیست او درک نمود که محمد(ص) در حجاز نظیر ندارد؛ لذا با وجود ثروتمندان بزرگ که از او خواستگاری نمودند محمد(ص) را برگزید و تمام دارائی خود را در اختیار او گذاشت ؛ بنابراین اگر خدیجه اموال خود را در راه اعتلای دین تقدیم نمود این ایثار پشتوانه معرفتی داشت و این زن بزرگ تاریخ از نظر معرفتی وشناخت در حجاز اول ومقدم تر از مردان حجاز بود؛ چنانکه ابوطالب بود؛ لذا رسول خدا سال وفات این دو حامی بزرگ را «سال اندوه وعام الحزن» نامید؛

خدیجه زنی بازرگان و دارا بود که به اِمرأةالقریش (یعنی شاهزاده خانم قریش) شهرت داشت؛ طبق برخی نقلها خدیجه پیش از محمد، دوبار ازدواج کرده بود(ابی‌هاله هند بن زراره تمیمی و عتیق بن عائد مخزومی).اما تعدادی از محققین از جمله جعفر مرتضی عاملی بر این عقیده اند که حضرت خدیجه قبلاً با کسی ازدواج نکرده بود و اولین و تنها ازدواج او، ازدواج با پیامبر گرامی اسلام(ص) بود.

داستان ازدواج او با پیامبر چنین است که محمد ابتدا در کاروان‌های تجاری او کار می‌کرد و او از امانتداری و کاردانی پیامبر را پسندید و گفته می‌شود این خدیجه بوده‌است که از محمد(ص) خواستگاری کرده‌است؛

خدیجه پس از ازدواج با پیامبر تمام ثروتش را برای پیش برد دین اسلام خرج کرد؛ سه پسر برای پیامبر آورد، قاسم و عبدالله و طاهر که همگی در کودکی مردند. چهار دختر هم داشت به نام‌های زینب، رقیه، ام کلثوم و فاطمه زهرا.

در آن زمان که مردم مکه، از راه تجارت امرار معاش می کردند؛ خدیجه نیز از آنجا که از ثروتمندان مکه و کارهای تجارتی می کرد و چند صد شتر در دست کارگزاران و نمایندگان تجاری او بود که در اطراف کشورهایی مثل شام، مصر و حبشه، ایران و...رفت و آمد و داد و ستد داشت، وقتی آوازه درستی و امانتداری و خوش خلقی رسول خدا را شنید و لقب "محمد امین" را  در او به چشم خود در آن حضرت  دید، در پی مذاکراتی که با ابوطالب، عموی پیغمیر کرد "محمدامین " را در کاروان تجارتی خود، در امور مربوط به داد و ستدهایش انتخاب کرد و از آن پس پیامبر گرامی اسلام در دوران جوانی در سفرهای تجارتی برای حضرت خدیجه(س) سود فراوانی بدست آورد. در سفری که پیغمبر برای تجارت به شام رفت، حضرت خدیجه(س) غلام خود "میسره" را همراه او کرد و دستور داد تا همه جا، او را همراهی و مراقبت نماید؛ درشهر بصری در نزدیکی شام به راهبی به نام "نسطورا" برخورد کردند که او به غلام، از آینده پیغمبر و نبوت او خبر داد و از طرفی سود بسیاری عاید آنها شد که تا آن موقع، در هیچ سفری به این اندازه نبود. بعد از برگشت از شام، میسره، احوالات سفر و گفتار راهب و مشاهداتش را که از عظمت و معنویت محمد بود، برای خدیجه تعریف کرد و از همین جا بود که او را مشتاق همسری با "محمد امین" نمود.

اقتصاد در بستر زندگی اجتماعی  و سیاسی نقش برتر و در ردیف اولین مولفه های مهم حیات جامعه و استمرار دولتهاست دراین هیچ تردیدی نیست؛ در سخنان نورانی رسول الله (ص) نیز این توجه واهمیت خاص اقتصاد دیده می شود؛ بی تردید اقتصاد تعیین کننده در پیشبرد اهداف فرهنگی می باشد؛ اقتصاد قوی می تواند مکتب و ایده و بینشی را بسط دهد و از آن به عنوان یک دکترین جهانی مطرح نماید وآن ایده و بینش را به عنوان یک تمدن پیشرو وفرهنگ متعالی ارائه نماید با پشتوانه هایی نظیر مقاومت و کوشش و ایثار و فداکاری و ابزارهای دیگر معنوی و مادی؛ همین اندازه بس که اقتصاد مهم است و یک رکن و پایه مهم عقیده و باور؛ براین اساس در کنار یک مکتب و باور از مهمترین وضروری ترین ارکان برای ترویج قدرت ومولفه اقتصادی است؛ خدیجه کنار رسول الله ضمن پشتوانه عاطفی و که مایه دلگرمی وموفقیت یک مرد داشتن زن  پشتیبان و هم فکر است؛ همسری خدیجه افزون بر آن این ویژگی اقتصادی هم همراه اوست اموالی دارد که در اختیار همسر قرار داده است؛ پیامبر درشرایط سخت آغاز دعوت که کمترین استقبال از دعوتش بود افزون بر آن آزار و اذیت به جهت سخنان خلاف و مقابل باورهای اکثریت مردم؛ این زن فداکار دراین شرایط همراه این مرد است که مقابل همه ندائی را بلند کرده وشعاری بزرگ می دهد؛

آن هم همسری که سیده زنان قریش و دارای آن شخصیت و صاحب آن همه ثروت و مکنت بود، روبرو می‌شد که از راه دل‌سوزی و ترحم و یا اعتراض، از او می‌خواست تا از دعوت خویش دست بردارد و خود را مورد این همه اهانت و استهزاء قرار ندهد، در چه وضع عجیب و دشواری قرار می‌گرفت!؟ اگر آن همسر محترم که ثروت کم‌نظیر خودش را در اختیار شوهر قرار داده بود تا در راه خدا و دستگیری از فقیران انفاق کند، پیشنهاد می‌داد که: مناسب است با قوم و قبیله‌ات که حاضرند تو را امیر و پادشاه خود قرار دهند، سازش کنی؛ و با دین و روش آن‌ها کاری نداشته باشی و زندگی آرام و راحت ما را به یک زندگی سرشار از حادثه و نگرانی تبدیل ننمایی، پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم چگونه او را قانع می‌ساخت؟ و چه کسی توانایی مرهم گذاشتن بر جراحات روح و جسم آن حضرت را داشت؟ بی‌شک سراسر زندگی پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم از داخل و خارج خانه، فشار و مانع و سختی می‌شد، ولی لطف خدا دریچه‌های قلب خدیجه را چنان به سوی درک حقانیت دعوت اسلام باز کرد و آن چنان دلش را نورانی و سرشار از معرفت و حکمت گردانیده بود که هرگز پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم با چنان منظره اسفناک، در داخل خانه روبرو نشد. بنت الشاطی می‌گوید: آیا همسری غیر از خدیجه این استعداد را دارا بود که دعوت تاریخی شوهرش را وقتی از غار حرا آمد، با ایمان قوی و آغوش باز و مهر و عطوفت استقبال کند، بی آن‌که در راستی او و این‌که خداوند او را تنها نخواهد گذاشت، شکی در دل راه بدهد؟ آیا جز خدیجه، هیچ بانوی ثروتمندی که در ناز و نعمت و آسایش و احترام زیسته، می‌توانست با کمال رضایت و خرسندی از زندگی اشرافی، اموال بسیار و عزت و توان‌گری چشم بپوشد؛ تا در دشوارترین لحظات زندگی کنار همسرش بایستد و او را در بلایا و مشکلات موجود در راه تحقق هدفی که به حقانیت آن ایمان داشت، یاری کند!؟ حاشا و کلا! فقط خدیجه چنین بود و زنان دیگر چون او نیستند، مگر آن‌که در طبقه و رتبه او باشند.

خداوند به جای شهر مکه، مردم مکه و مهر و محبت آن‌ها و استقبال ایشان از دعوت به توحید خدیجه را به پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم عطا کرد، و او هنگامی که حضرت به خانه می‌آمد، به استقبال وی می‌شتافت و از حال وی پرسش می‌کرد و از او دلجویی می‌نمود و رحمت و نصرت و لطف خدا را به یاد او آورده، گرد و غبار را از چهره درخشانش می‌شست؛ و ملالت آزار قوم را با تسلاهای گرم از دلش می‌زدود. ابن‌اسحاق می‌گوید: سخنی از قوم در رد و تکذیب، که موجب اندوه و آزردگی فکر و خاطرش شود، نمی‌شنید؛ مگر آن که خدا آن اندوه را به واسطه خدیجه برطرف می‌ساخت.

خدیجه سنگینی سخنان سخت را بر او سبک می‌کرد و او را تصدیق می‌نمود. و رفتار و جسارت‌های مردم را بی‌ارزش و بی‌اهمیت می‌شمرد. آری، خدیجه نخستین زنی بود که دین اسلام را پذیرفت و با پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم نماز خواند؛ و جز علی‌بن ابی‌طالب علیه‌السلام که همواره پیش و بعد از بعثت، ملازم و پیرو پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم بود و از راه و روش پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم لحظه‌ای جدا نشد، کسی از بندگان خدا سابقه اسلام او را ندارد. خدیجه با دوراندیشی و افکار حکیمانه، خردمندی و حدس صائبی که داشت، دعوت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم را پذیرفت، و سوابق نیکو و درخشان رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم و اخلاق و صداقت و راستگویی و امانت‌داری، یاری ضعفا و دستگیری از فقرا، تواضع، قناعت و ایثار و بخشش و مهمان‌نوازی و سایر صفات پسندیده آن‌حضرت، همه در نظر حضرت خدیجه، آن زن آزموده حکیمه، مجسم بود؛ و می‌دانست آن سوابق عالی و ملکوتی، در چنان محیط تاریک و پر از فساد و تباهی، از علایم نبوت است. حضرت خدیجه، پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم را به‌خوبی شناخته و دریافته بود که او از باطل پرهیز دارد و از دروغ بیزار است. بنابراین خدیجه در پذیرفتن اسلام، هیچ‌گونه صبر و تردیدی نکرد؛ و از همان قدم اول، یار و مددکار پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم شد و ثروت و اموال خود را برای یاری دین خدا، در اختیار پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم قرار داد.

خدیجه نیز چون پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم از آزار مشرکان و بت‌پرستان بی‌نصیب نماند؛ زن‌ها از او کناره گرفته و رفت و آمد با او را قطع کردند؛ به او زخم زبان می‌زدند و سخنان درشت می‌گفتند، حتی در هنگام زایمان به کمک او نمی‌آمدند و او را تنها می‌گذاشتند، اما حضرت خدیجه، آینده‌ای را می‌دید که دیگران نمی‌دیدند. او می‌دانست دین محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم حق است؛ و طولی نخواهد کشید که پرستش خدای یگانه، جای پرستش بت‌ها را خواهد گرفت؛ و خدا پیامبرش را یاری می‌کند و روز به روز بر شهرتش افزوده می‌شود. آری، حضرت خدیجه در اسلام مقامی یافت که از میان بانوان، جز دخترش که سیده نساء عالمین است کسی به آن مقام و افتخار دست نیافت، و خدا نسل پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم را از چنین بانویی قرار داد.

پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم در عین نشاط جوانی، در سن بیست‌وپنج سالگی با خدیجه که چهل‌سال از عمر خویش را پشت سر گذاشته بود، ازدواج کرد و حدود بیست و چهار سال، خدیجه چراغ خانه پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم و انیس و غم‌خوار او بود و پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم تا حضرت خدیجه زنده بود، یعنی تا سن پنجاه سالگی خودش و شصت‌وپنج سالگی خدیجه، زن دیگری اختیار نکرد. بعد از خدیجه هم اگر چه به اقتضای حکمت‌ها و مصالحی، زن‌های متعددی گرفت، ولی هیچ‌یک از آن‌ها جای خدیجه را نگرفتند و فراقی را که از فقدان حضرت خدیجه در خانه رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم پیدا شد، پر نکردند، و پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم از آن‌ها صاحب فرزندی نشد و نسل او از خدیجه باقی ماند.

پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم خدیجه را فراموش نکرده و از اخلاق و صفات او یاد می‌فرمود؛ به کسانی‌که با او آشنا و دوست بودند، احسان و لطف می‌کرد. عایشه می‌گوید: بر احدی از زن‌های پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم آن قدر غیرت نورزیدم که بر خدیجه غیرت ورزیدم. برای این‌که پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم بسیار از او یاد می‌فرمود و اگر گوسفندی ذبح می‌شد، از آن برای دوستان خدیجه می‌فرستاد.   و نیز از عایشه روایت شده است که: رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم از خانه بیرون نمی‌رفت، مگر آن که خدیجه را یاد می‌کرد و بر او به خوبی و نیکی مدح و ثنا می‌فرمود. روزی از روزها غیرت مرا گرفت، گفتم: او پیرزنی بیش نبود و خدا بهتر از او را به شما عوض داده است. پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم غضبناک شد؛ به طوری‌که موی جلوی سرش از خشم تکان می‌خورد؛ سپس فرمود: نه، به خدا، بهتر از او را خدا به من عوض نداده؛ ایمان آورد به من، وقتی مردم، کافر گردیدند؛ و تصدیق کرد مرا، هنگامی که مردم مرا تکذیب می‌کردند؛ و در اموال خود با من مواسات کرد، وقتی مردم مرا محروم ساختند و خدا از او فرزندانی روزی من کرد و از زنان دیگر محروم فرمود.

انس‌بن مالک روایت کرده که رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم فرمود: بهترین زنان عالم، مریم بنت عمران و آسیه بنت مزاحم و خدیجه بنت خویلد و فاطمه بنت محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم هستند.   از ابن‌عباس روایت شده که: پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم چهار خط در زمین کشید و فرمود: آیا می‌دانید این چیست؟ عرض کردند: خدا و رسول خدا داناتر است. پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم فرمود: فاضل‌ترین زنان بهشت، خدیجه بنت خویلد و فاطمه بنت محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم و مریم بنت عمران و آسیه بنت مزاحم همسر فرعون می‌باشند   در سیره ابن‌هشام روایت کرده که: جبرییل خدمت رسول خدا آمد و گفت: خدیجه را از طرف خدا سلام برسان

کد خبر 1807867

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • IR ۱۱:۱۱ - ۱۴۰۳/۱۲/۲۱
    0 0
    عالیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی