به گزارش خبرگزاری شبستان، «کوهستان نقش رستم» از جمله کوهستانهای است که «بار میراث معنوی» دشت مرودشت را در بیشتر ادوار تاریخی و چند سده پس از ورود اسلام به دوش خود کشیده است.
چندین سنگ نگاره مذهبی «انشانی» همزمان با دوره ایلام، ایجاد آرامگاههای شاهان هخامنشی در دل صخرههای نقش رستم و قربانیهایی(Lan) که تا اواخر دوره هخامنشی در کنار آرامگاهها انجام میگرفته و همچنین نگاره ساختمان موسوم به کعبه زرتشت به روی سکههای شاهان مستقل فارس، شاهد گویایی از تقدس این محل بوده است.
فراوانی تدفینهای بهدینان زرتشتی تا چندین سده پس اسلام در کوهستان نقش رستم به عنوان کوهستانی مقدس، عنوان «بن خانک» در کتیبه کرتیر (بر دیواره کعبه زرتشت) و همچنین «دژ نپشت» در کتاب پنجم دینکرد و ایجاد سنگ نگارههای شاهان ساسانی در این مکان نشان میدهد که با تأسیس سلسله ساسانی بر تقدس کوهستان نقش رستم بسی افزوده شده است.

دکتر ابوالحسن اتابکی باستانشناس دوره ساسانی در همین زمینه اذعان داشت که همین بار معنوی از مفاهیم سنگ نوشته ها نیز حاصل میشود: داریوش بزرگ، اردشیر و شاهپور اول ساسانی، اعلامیههای سیاسی- مذهبی و در عین حال تبلیغاتی خود را بر دیواره صخرههای نقش رستم و کعبه زرتشت برای آیندگان به نگارش در آوردهاند و نجیب زادگان و پارسایان قلعه نقش رستم و شهر استخر نیز با نگرش به همین «تقدس کوهستان» به کمک کاتبان محلی، اندیشههای خود را در جملاتی کوتاه بر روی تخته سنگها هموار نگاشتهاند.
وی گفت: بخشی از این کتیبههای به نگارش در آمده شامل پند و اندرزهایی میشود که مفاهیم متفاوت اخلاقی را در بر میگیرند. برخی از آنها اشاره به ساخت و سازهای فراز کوهستان دارد و بخشی دیگر نیز جملات دعایی ست که به آمال و آرزوهای فردی پرداخته است.
اتابکی افزود: سنگ نوشته نویافته حاضر نیز که با همکاری سرکار خانم ابراهیمی و دکتر فضل اله حبیبی کشف؛ مورد بررسی و خوانش قرار گرفته و در فصلنامه «آوای تاریخ» در تهران به چاپ رسیده، در برگیرنده اندرزی کوتاه به «خط پهلویِ کتابی» ست که در یک سطر به شکل افقی بر سنگ هایی هموار بر فراز کوهستان نقش بسته است. موضوع این اندرز، تقابل و هماوردی میان دو نیروی «هوشیاری» و «دانایی» ست که از دیدگاه نویسنده یا کاتب آن، تنها راه هماوردی با انسان هشیار و بیدارتَن، کسی است که دارای قدرت دانایی باشد.

متن سنگ نوشته نشان میدهد که مفاهیمی چون دانایی و خردورزی، پیشگام اندیشههای اخلاقی در دوره ساسانی بوده، چنانچه با توسل به همین دانایی و خردورزی ست که مردمان میتوانند در آزمونهای دشوار راه درست را انتخاب کنند. دانایی و خرد به معنای درک و فهم، عامل سنجش میان نیکی و بدیها در ایران باستان به شمار میرفته و گاه نیز فراتر آن در جامعه ایرانی نمو پیدا کرده و ستایش شده است.

ستایش دانایی و خرد در متونی چون «مینوی خرد»، «اندرز بزرگمهر»، «کارنامه اردشیربابکان»، «اندرز بهزاد پیروز فرخ»، «بهمن نامه» و «اندرز آذرفرنبغ» نشان از اهمیت این مفاهیم اخلاقی در جامعه آن روزگار بوده است.
دکتر اتابکی اظهار داشت: دلیل این همه تاکید بر وجود دانایی و خردورزی ریشه در «فرهنگ اوستایی» دارد که اهورمزدا خود سرچشمه دانایی و خردمندی است. این تفکر تا چندین سده پس از اسلام در شعر شاعران ایرانی بویژه در شاهنامه فردوسی به شکل فزایندهی، همچنان بازتاب یافته است:
تو چیزی مدان کز خرد برتر است
خرد بر همه نیکوی ها سرست
فـــزون از خرد نیست اندر جهان
فــــروزندهی کهتران و مهان
نظر شما