خبرگزاری شبستان- استان گلستان، ربابه کابلی؛ هوا سرد است، آنقدر سرد که نفسها در فضای مهآلود صبحگاهی، ابرهای کوچکی را در هوا نقش میزنند و برفهای نازک، مانند پَرِ سفید پرندگان، آرام روی زمین مینشینند. درختان بلند و کهنسال خیابانهای اصلی شهر، با شاخههای پوشیده از برف، همچون نگهبانانی سربهزیر، بر این رویداد فرهنگی نظاره میکنند. بوی نمناک خاک و رطوبت هوای شمال، با عطر داغ قهوه و چای از دکههای کنار خیابان، ترکیبی آشنا و دلنشین را در فضا پراکنده است.
خیابانهای شهر، با پوسترهای رنگارنگ جشنواره، حال و هوایی دیگرگون به خود گرفتهاند.
نور چراغهای تزئینی، کنار خیابانها را روشن کرده و گویی شهر در انتظار رویدادی بزرگ، لباس فاخری بر تن کرده است. مغازههای کوچک و بزرگ، ویترینهای خود را با عکسهای فیلمها و بازیگران محبوب تزئین کردهاند و صدای موسیقی ملایمی که از برخی کافیشاپ ها به گوش میرسد، فضایی شاعرانه به شهر بخشیده است.

حتی فروشندگان دورهگرد هم با بساط هایشان، در این حال و هوا سهیم شدهاند؛ بلال های داغ، ذرت های بخارپز و چای های داغ، گزینههای وسوسهبرانگیزی برای رهگذرانی هستند که در سرمای هوا، به سمت سالنهای سینما در حرکتند.
مردم گرگان، با آن روحیه مهمان نواز و فرهنگ دوستشان، این روزها بیشتر از همیشه در حال گفتوگو درباره فیلمها و برنامههای جشنواره هستند. از قهوهخانههای دنج و سنتی گرفته تا کافی شاپ های مدرن و شلوغ، همه جا صحبت از سینما و هنر است. جوانان با شور و هیجان، برنامه اکران ها را وارسی میکنند و خانواده ها برای دیدن فیلمهای منتخب نقشه میکشند.
حتی کودکان، با آن چهره های معصوم و سرخ از سرما، در کنار والدینشان، در صفهای طولانی بلیت فروشی ایستاده اند و گاهی با خنده هایشان، سرمای هوا را فراموش میکنی. پیرمردها و پیرزنها هم، با آن چهره های آرام و لبخندهای رضایت بخششان، در جمع های کوچک کنار خیابان، از سینما و فیلمهای کلاسیک حرف میزنند.
سرمای هوا، که گاهی تا استخوان هم پیش میرود، نتوانسته این اشتیاق را کم کند. برعکس، گویی این سرما، مردم را بیشتر به سمت سالنهای گرم سینما میکشاند، جایی که میتوان در کنار هم، گرمای هنر را تجربه کرد.
سالنهای سینما، با آن نورهای کم و صندلیهای نرم، پناهگاهی امن و دنج برای فرار از سرما و غرق شدن در دنیای تصاویر و داستانها هستند.

بیرون از سالن ها، گروهی از جوانان، با دستهای در جیب و شال های گرم دور گردن، در حال بحث و تبادل نظر درباره فیلمی هستند که تازه تماشا کرده اند. گاهی صدای خنده هایشان در هوای سرد میپیچد و گاهی هم سکوت عمیقی بر فضای اطراف حاکم میشود، گویی همه در حال هضم داستانی هستند که بر پرده سینما دیده اند.
گرگان این روزها، با همه سردی اش، شهری زنده و پرجنب وجوش است. گویی جشنواره فیلم فجر، نه تنها یک رویداد فرهنگی، که نفس تازهای به شهر بخشیده است.
حتی پرنده هایی که بر فراز آسمان خاکستری شهر پرواز میکنند، گویی از این شور و هیجان باخبرند و آوازشان، نوید روزهایی گرمتر و روشنتر را میدهد. گرگان، این شهر سرسبز و تاریخی، در این روزهای سرد زمستانی، با جشنواره فیلم فجر، جانی تازه گرفته و آماده است تا میزبان هنرمندان، سینماگران و هنردوستان از سراسر کشور باشد.
در جشنواره فیلم فجر در گرگان ۳۲ فیلم به نمایش درآمد که هر کدام با ژانرها و موضوعات مختلفی سعی در جذب مخاطب داشت.

از درام های عاطفی و اجتماعی گرفته تا تریلرهای مهیج و حماسه های تاریخی، این فیلم ها با استفاده از عناصری مانند دیالوگ های عمیق، تصاویر زیبا، موسیقی تاثیرگذار و صحنه های اکشن، سعی در ایجاد تجربه ای فراموش نشدنی برای بیننده دارند.
بسیاری از این فیلمها، مانند داد، اشک هور و چشم بادومی، بر روی روایت های احساسی و شخصیت های پیچیده تمرکز دارند. این فیلمها با استفاده از سکوتهای معنادار، نگاههای عمیق و دیالوگهای کم اما تاثیرگذار، مخاطب را به درون دنیای درونی شخصیتها میکشانند.
این نوع روایتها معمولاً بر روی موضوعاتی مانند عشق، از دست دادن، امید و مقاومت تمرکز میکنند. از سوی دیگر، فیلم هایی مانند بازی خونی، صیاد و بازی را بکش با ایجاد تعلیق و هیجان، مخاطب را تا آخرین لحظه درگیر نگه میدارند. این فیلم ها معمولاً حول محور یک بازی یا ماموریت مرگبار میچرخند که در آن هر حرکت اشتباه میتواند به قیمت جان شخصیتها تمام شود. صحنه های اکشن، تعقیب و گریز و پایانهای غیرمنتظره از ویژگیهای بارز این ژانر هستند.

در میان این فیلمها، حماسه های تاریخی و فانتزی نیز جایگاه ویژهای دارند. فیلمهایی مانند موسی کلیم الله، خدای جنگ و افسانه سپهر با نگاهی حماسی و تاریخی یا فانتزی، مخاطب را به دنیاهای پر از جادو، نبردهای باشکوه و شخصیتهای اسطورهای میبرند.
این فیلمها معمولاً با صحنه های بزرگ، طراحی های هنری پیچیده و موسیقی حماسی همراه هستند. در مقابل، فیلمهایی مانند گوزن های اتوبان، بچه مردم و اسفند با نگاهی انتقادی به مسائل اجتماعی، زندگی افراد در شرایط دشوار را به تصویر میکشند.
این فیلمها معمولاً با تصاویر واقعگرایانه و دیالوگهای عمیق، سعی در ایجاد حس همزاد پنداری در مخاطب دارند.
عشق و فداکاری نیز به عنوان محور اصلی داستان در بسیاری از این فیلمها مطرح میشود. فیلمهایی مانند سونسوز، ماریا و ژولیت و شاه معمولاً در پس زمینه های تاریخی یا جنگی اتفاق میافتند و شخصیتهای اصلی با وجود همه سختیها، عشق خود را حفظ میکنند.
از سوی دیگر، فیلمهایی مانند شوهر ستاره و آنتیک با استفاده از طنز و کمدی، مخاطب را سرگرم میکنند. این فیلمها معمولاً با شخصیتهای عجیب و غریب و موقعیتهای خنده دار، فضایی سبک و شاد ایجاد میکنند.
در کنار اینها، برخی فیلمها با ایجاد فضایی تاریک و پرتنش، مخاطب را به سفری روانشناختی میبرند. فیلمهایی مانند ترک عمیق و تاکسیدرمی با تصاویر تاریک، دیالوگهای سنگین و پایانهای شوکه کننده همراه هستند.

از طرفی دیگر، فیلمهایی مانند لولی و چشم بادومی با استفاده از موسیقی آرام و تصاویر نوستالژیک، مخاطب را به دنیای کودکی و نوجوانی میبرند. این فیلمها معمولاً حس غریبهای از آرامش و غم را به بیننده منتقل میکنند.
بسیاری از این فیلمها، به ویژه در ژانر تریلر و روانشناختی، با پایانهای غیرمنتظره و شوکه کننده همراه هستند. این پایانها معمولاً مخاطب را وادار به تفکر و بازبینی داستان میکنند. این لیست نشان دهنده تنوع بالای موضوعات و ژانرها در سینماست. هر کدام از این فیلمها با استفاده از عناصر مختلف سینمایی، سعی در ایجاد تجربهای منحصربه فرد برای مخاطب دارند. از روایتهای احساسی و عمیق گرفته تا تعلیق و هیجان، حماسه های تاریخی و فانتزی، درامهای اجتماعی و انتقادی، عشق و فداکاری، طنز و کمدی، فضاهای تاریک و روانشناختی و نوستالژی و کودکی، این فیلمها نشان میدهند که سینما میتواند در قالبهای مختلف، مخاطب را به تفکر، احساس و تجربه های جدید دعوت کند.
نظر شما