خبرگزاری شبستان: طی هفته گذشته، مهمترین اخباری که در حوزه اخبار داخلی کشور رونمایی شد، حول محور هاشمی رفسنجانی و خانواده اش قرار داشت. ابتدا در روز یکشنبه خبری منتشر شد که حکایت از بازداشت فائزه هاشمی در شامگاه شنبه، اول مهر 1391 در منزل شخصی خود و انتقال وی به زندان اوین برای سپری کردن دوره محکومیت 6 ماهه خود داشت. فائزه هاشمی، در دی ماه سال 1390 از سوی شعبه ١5دادگاه انقلاب اسلامی تهران به ریاست قاضی صلواتی به اتهام "فعالیت تبلیغی علیه نظام" از سوی دادگاه به شش ماه حبس و پنج سال محرومیت از فعالیتهای سیاسی، فرهنگی و مطبوعاتی محکوم شده بود.
از سوی دیگر مهدی هاشمی در شامگاه یکشنبه دوم مهر پس از سه سال اقامت در لندن به ایران بازگشته و صبح دوشنبه در زندان اوین از وی بازجویی به عمل آمد. هاشمی رفسنجانی نیز پس از این دو اتفاق، در واکنشی اعلام کرد بچه های من مثل بچه های بقیه افراد هستند و نباید تبعیضی صورت بگیرد. این واکنش در حالی صورت گرفت که در موارد پیش از این، هر گاه یکی از وابستگان خانوادگی یا سیاسی هاشمی مورد تعقیب قانونی قرار می گرفت، فشارهای بسیاری برای توقف این اقدام به قوه قضائیه آغاز می شد و متاسفانه در اکثر موارد نیز موفقیت آمیز بود. همچنین محسن هاشمی در مصاحبه ای اعلام کرد که بازگشت مهدی به کشور به درخواست پدرم صورت گرفته است!
پس از این دو اتفاق، تبلیغات وسیعی از سوی رسانه های حامی هاشمی و نیز رسانه های اصلاح طلب در ارتباط این موضوع صورت گرفت. در این رسانه ها علی رغم اثبات جرم فائزه هاشمی و نیز ادله بسیار برای محاکمه مهدی هاشمی، از این اقدام قوه قضائیه به فشار تندروها برای به حاشیه راندن هاشمی رفسنجانی تعبیر شد. اما فارغ از این جو سازی ها، عملکرد شخص هاشمی رفسنجانی در ارتباط با بازداشت فرزندانش بسیار سوال برانگیز بود. خصوصا درخواست وی برای بازگشت مهدی به کشور درحالی که محاکمه وی قطعی بود، تامل برانگیز است.
در این رابطه برخی ادعا کردند که قدرت هاشمی برای تاثیرگذاری بر مسائل کشوری و نیز جریان های حاکم بر قوه قضائیه کم شده فلذا وی توانایی آزادی فرزندانش را ندارد. اما اگر این موضوع در ارتباط با فائزه صحیح باشد، بازگشت مهدی به کشور در شرایط دستگیری خواهرش غیر قابل قبول است. بر این اساس فرضیه ای تقویت می شود که دال بر بازگشت مهدی هاشمی به کشور و عدم حمایت از وی توسط پدر به منظور اجرای تاکتیکی است که در متن استراتژی بزرگتر قرار دارد.
بر اساس این فرضیه بازگشت مهدی هاشمی به کشور و تن دادن وی به محاکمه، در راستای استراتژی هاشمی برای انتخابات ریاست جمهوری قرار دارد. بررسی تعاملات سیاسی نشان می دهد هاشمی عمیقا به دنبال به قدرت رساندن شخصی در انتخابات 92 است که از وسعت نفوذ بر روی وی برخوردار باشد. در راستای این هدف، استراتژی دولت آشتی ملی طراحی شده است که تامل در امر تئوری های قدرت سیاسی، نشان می دهد شخصیت هاشمی رفسنجانی در چنین دولتی از نفوذ بسیار برخوردار خواهد بود. این مطلب زمانی به تحقق کامل خود نزدیک خواهد شد که هاشمی بتواند دیگران را روی گزینه مورد نظر خود به اتفاق برساند.
در راستای این استراتژی، هاشمی نیاز به همراهی دو طیف دارد. از یک طرف اصلاح طلبان و از سوی دیگر اصولگرایان معترض. بر اساس فرضیه دوم، بازگشت مهدی هاشمی به صورت اخص به دنبال جذب حمایت اصولگرایان معترض است ضمن این که تعمیق حمایت های اصلاح طلبان را نیز به دنبال خواهد داشت. بازبینی وقایع سه ساله گذشته نشان می دهد، چهره هاشمی تحت تاثیر عملکرد و موضع گیری های وی در ارتباط با فتنه 88 در میان اصولگرایان مورد خدشه قرار گرفته است. طبیعتا هاشمی برای بدست آوردن حمایت طیفی از اصولگرایان، می بایست به بازسازی چهره مخدوش خود بپردازد. از سوی دیگر بدیهی است وی از طریق موضع گیری در برابر فتنه گران نمی تواند به این امر مبادرت ورزد، چرا که با این کار پایگاه خود را در میان اصلاح طلبان متزلزل خواهد کرد. بر این اساس هاشمی با درخواست خود از مهدی هاشمی برای بازگشت به ایران و تن دادن به محاکمه و قانون به دنبال پاک کردن سابقه خراب خود در گذشته است. ملاحظه می شود که اولین بازتاب این عملکرد در سرمقاله حسین شریعتمداری در روزنامه کیهان منعکس شده و وی با عنوان "حضرت آیت الله هاشمی رفسنجانی" مورد خطاب قرار می گیرد.
از سوی دیگر زندانی شدن فرزندان هاشمی رفسنجانی و عدم توانایی وی برای آزادسازی آن دو در کنار تبلیغات روزنامه های حامی که این اقدام را فشار تمامیت خواهان بر آیت الله تفسیر کردند، می تواند عاملی باشد برای جذب حمایت بیشتر طیف چپ و تسلط بیشتر برای تحمیل کاندیدای مورد نظر هاشمی در راستای استراتژی آشتی ملی. خصوصا این که اصلاح طلبان در شرایطی قرار دارند که به توانایی گزینه های خود برای توفیق در انتخابات امیدی ندارند و تا کنون عده زیادی از این طیف رغبت خود را به حمایت از دولت آشتی ملی و یا کاندیداهایی چون قالیباف یا ناطق نوری نشان داده اند.
و اما به عنوان نکته آخر مطلبی در ارتباط با عملکرد شجاعانه قوه قضائیه وجود دارد. پر واضح است که فارغ از همه بازی های سیاسی که سیاستمداران در عرصه قدرت بازی می کنند، وظیفه قوه قضائیه برخورد با مجرمان در هر سطحی بوده و در این مورد نیز استثنائی وجود ندارد. فلذا از مسئولین امر در قوه و علی الخصوص جناب آقای آملی لاریجانی تقاضا می رود بدون توجه به شانتاژهای سیاسی به وظیفه خود عمل کرده و حرکت شجاعانه خود را در این مسیر به انجام برسانند.
پایان پیام/
نظر شما