به گزارش خبرگزاری شبستان، این روزها حال و هوای جنگ است. در هفته پر مهر دوران دفاع مقدس هستیم و چه بحثی قشنگ تر و پربار تر از خاطرات دوارن جنگ. این بار پای صحبت های علی پروین نشسته ایم. با او از جنگ و امام راحل(ره) صحبت کردیم. پروین وقتی این حال و هوای مصاحبه را دید حاضر نشد به هیچ وجه در مورد فوتبال و به خصوص روزهای بد پرسپولیس صحبت کند.
اگر بخواهید از جنگ صحبت کنید چه می گویید؟
خدا شاهد است که خیلی دوست داشتم در کنار جوانهایی که مردانه از همهچیز گذشتند و راهی جبهه شدند، باشم اما شرایط مهیا نشد. البته حسرت به دل نماندم و حضوری هرچند کوتاه در مناطق جنگی را تجربه کردم. همیشه پیگیر اخبار جنگ بودم و خوشحال شدم که رژیم بعث بعد از 8 سال تجاوز به خاک ایران نتوانست به هدف خود برسد و مقابل غیرت و مردانگی جوانان ایرانی سر تعظیم فرود آورد.
مثل اینکه زمانیکه ایران قطعنامه را پذیرفت شما با خودروی شخصی به خط مقدم جبهه رفتید؟
بله، مدتها بود که میخواستم حضور در مناطق جنگی را تجربه کنم و بالأخره بعد از یک هفته که با خود کلنجار رفتم تصمیمم را عملی کردم با خودروی شخصیام عازم جنوب کشور شدم اما حقیقت این است که من تا خط مقدم نرفتم و آن زمان نیز جنگ تمام نشده بود و هنوز ادامه داشت. راهی دزفول و برخی از شهرستانهای اطراف شدم که درگیر جنگ بودند ولی در خط مقدم قرار نداشتند.
آن دوران را چطور توصیف می کنید؟
عشق، صفا و از خودگذشتگی را در جوانانی دیدم که بدون چشمداشتی به مال دنیا میجنگیدند تا از خاک ایران دفاع کنند. این امر برای من خیلی باارزش بود. باید آنجا بودید و به چشم خود میدیدید که چه شرایطی حاکم بود و شیربچههای ایرانی با چه شور و اشتیاقی بهسمت خط مقدم میرفتند. امروز خیلیها را قهرمان مینامند ولی قهرمانان واقعی آنهایی بودند که جانشان را کف دستشان گرفتند و به جبههها رفتند.
وقتی قطعنامه صادر شد به مناطق جنگی نرفتید؟
دوست داشتم باز هم بروم اما شرایط مهیا نشد. با اینحال دلم راضی نمیشد که به استقبال رزمندگان پیروز که حق بعثیها را کف دستشان گذاشته بودند، نروم. مانند بسیاری از مردم ایران به استقبالشان رفتم تا در این خوشحالی ملی سهیم باشم.
ظاهرا شما با خانواده امام راحل هم در ارتباط بودید؟
بنده اولین بار مرحوم حاج احمد آقا را حدود سالهای 1347 یا 48 دیدم. آن زمان ایشان به همراه آقای کاظم رحیمی چندین بار به جلسه تمرین تیم پرسپولیس آمد.
بعد از آن برخورد، دیگر حاج احمدآقا را ندیدم تا اینکه سال 60 به اتفاق سایر تیمها به دیدن امام در جماران رفتیم. ما خیلی دلمان میخواست امام را ببینیم و به همین دلیل سه تیم به اتفاق هم به دیدن ایشان رفتیم که خود من آنقدر ذوق و شوق آن دیدار را داشتم که به امام خیره شده و مجذوب آن شخصیت بزرگوارشده بودم که این حالت در عکس معروف آن دیدارهم معلوم است.
از امام چه جمله ای به یادماندی در ذهن دارید؟
بهیادماندنیترین جمله امام در آن ملاقات آن جمله معروف است که «من خودم ورزشکار نیستم، اما ورزشکارها را دوست دارم».
و به عنوان سوال آخر، نمی خواهید در مورد پرسپولیس این روزها بگویید؟
نه اصلا. این حال و هوا را تغییر ندهید. وضعیت پرسپولیس مشخص است و نیازی نیست من حرف بزنم.
پایان پیام
نظر شما