به گزارش خبرگزاری شبستان در مشهد، شهید «حمید شهپر طوسی» از شهدای نوجوان مسجد موسی ابن جعفر مشهد و از فرماندهان دوران دفاع مقدس است که در ایام انقلاب نیز فداکاری ها و تلاش های فراوانی برای حفظ امنیت و جان و مال و ناموس مردم این خطه از کشورمان از خود نشان داد. در این ایام با سعادت گفتگویی داریم با خواهر شهید حمید طوسی و مروری بر جوانمردیهای این مبارز انقلابی.
ایشان را کمی برای ما معرفی کنید، از تولد و تحصیلات:
ما یک خانواده مذهبی بودیم و حمید نیز در در ۳۱ شهریور سال ۱۳۴۳ در مشهد و به قول شما رسانه ای ها در خانواده ای مذهبی چشم به جهان گشود. دوساله بود که به تهران مهاجرت کردیم و پس از اتمام تحصیلات به مشهد برگشتیم. حمید سال سوم در رشته صنایع فلزی هنرستان سید جمال الدینی اسد آبادی محصل بود که با شروع جنگ به ندای امام لبیک گفت و برای مبارزه در راه وطن راهی جبهه شد و بدون اینکه موفق بشیم حتی برای برادرمان به خواستگاری برویم به خیل شهدا پیوست.
در زمان انقلاب و پیش از جنگ چطور؟
در زمان انقلاب هم حمید در نقش یک انقلابی به صف مبارزین پیوست و با حضور در راهپیمایی ها همراه با بچه های مسجد تمام توان خود را در راه برقراری حکومت اسلامی بکار برد. بعد انقلاب و اوایل که فعالیت منافقین زیاد بود در بسیج مسجد موسی ابن جعفر برای دفع حملات منافقین کشیک های شبانه داشتند. در مسجد محل آموزش نظامی برای تأمین نیروهای جبهه هم داشتند که حمید هم در این موضوع مشارکت داشت. انقلاب اسلامی تحول عجیبی را در این شهید بوجود آورد و حمید بعد انقلاب، دیگر حمید سابق نبود.
با شروع جنگ تحمیلی به عشق دفاع از اسلام و میهن با تمام وجودش می خواست که به جبهه برود، برای همین تحصیل را رها کرد و در سال ۶۰ و در سن ۱۷ سالگی به میدان نبرد رفت.
چه مدت در جبهه بودند و چطور به شهادت رسیدند؟
حمید عضو نیروهای ادوات لشکر ۵ نصر بود و فرماندهی بخش خمپاره را در دست داشت. دوسال نیم در جبهه بود و در تاریخ ۱۵ اسفند سال ۶۲ در عملیات خیبر در جزیره مجنون در ۱۹ سالگی به شهادت رسید.
اولین بار که اعزام شده بود پس از ۳ ماه ماموریت در جبهه به مشهد برگشت؛ ولی پشت جبهه ماندن برایش خیلی سخت و دشوار بود. برای همین سریعا و برای بار دوم راهی جبهه شد.
به گفته خودش به منطور رویا رویی با کفار و جهاد فی سبیل الله و برای کسب فیض، راهی جبهه شد. بعد از اون، کمتر به مرخصی می آمد، علت را جویا شدیم، پاسخ داد «مدتی است مقادیر زیادی از بیت المال صرف شده، تا تخصص های لازم را کسب نمایم، اکنون باید آن را جبران کنم تا مدیون نباشیم، امروز جبهه به ما احتیاج فراوان دارد.» و رفت و در اوج جوانی به درجه رفیع شهادت رسید.
از خصوصیات اخلاقی شهید بگویید:
از بارزترین خصوصیات اخلاقی حمید این بود که در انجام کلیه امور منزل به مادر و پدر و خانواده کمک می کرد. اهل مسجد و دعا و روضه بود. یک بچه هیئتی و امام حسینی تمام عیار. شهید اهل روزه و نماز شب بود.
حمید زندگی تک بعدی نداشت، علاوه بر خصوصیات اخلاقی خاصی که داشت در بعد اجتماعی هم بسیار دقیق بود، به عنوان نمونه امر به معروف نهی از منکر را وطیفه خودش میدانست و به آن عمل می کرد.
خاطره ای از شهید دارید:
حمید از مادر خواسته بودند که تمامی لباس ها و وسایل شخصی شان را به نیازمندان بدهند، چون مطمئن بودند حتما شهید می شوند و دیگر نیازی به وسایل شان نخواهند داشت؛ نه تنها اموال شهید قبل از شهادت وقف نیازمندان شد؛ ایشان از ایثار جان نیز دریغ نداشتند، در سال قبل از شهادت، یک ماه مرخصی استعلاجی داشتند، چون به شدت مجروح شده بودند؛ اما به محض بهبودی نسبی به پایگاه اهداخون رفته و برای مجروحین جبهههای نبرد خون اهدا کرده بود! البته بدون اینکه خانواده متوجه شوند.
وصیت نامه شهید:
گفتگو: فاطمه باقری
نظر شما