به گزارش خبرگزاری شبستان،گزیده سرمقاله های امروز 28 شهریور به شرح زیر است:
کیهان:
روزنامه کیهان در یادداشت امروز خود با عنوان کوچه بن بست آمریکا به قلم سعدالله زارعی به تحلیل رشد اسلام در طول تاریخ پرداخته است که در بخشی از آن می خوانیم:
با پایان جنگ جهانی دوم و ناتوانی انگلیس از اداره مستعمرات خود، مراکز مسیونری به آمریکا سپرده شد. برابر مستندات فراوان بعد از جایگزین شدن قدرت آمریکا به جای قدرت های اروپایی و شروع دوره استعمار نوین، دولت آمریکا برای تحکیم سلطه خود بر کشورهای اسلامی تعداد زیادی مراکز مطالعاتی درباره اسلام و فرهنگ و سنن و آداب و رسوم مسلمانان تاسیس کرد. از این بعد عناصر فعال در این مراکز که عدد آنان از 100 واحد فراتر می رفت، به جای مسیونر یا شرق شناس، «اسلام شناس» خوانده می شدند و این افراد با همین عنوان با مراکز دانشگاهی، حوزوی، نخبگی و سیاسی کشورهای اسلامی ارتباط برقرار می کردند و بر این اساس به مرور بنیادهای توانمندتری نظیر بنیاد کارنگی، بنیاد اسلامی فورد، بنیاد اسلامی راکفلر، موسسه رند، موسسه اسلامی هودسون، شورای آمریکا برای مطالعات علمی-اسلامی و بنیاد برادلی پدید آمدند. جالب این است که همه این مراکز، بنیادها و موسسات توسط یهودیان اداره شده و اکثریت اسلام شناس ها یهودی بودند.
مراکز اسلامی آمریکا از دهه 1960 شروع به شکل دادن به یک زنجیره مرتبط به هم در کشورهای جهان اسلام نمود. در این زنجیره روشنفکران دین ستیزی نظیر حامد ابوزید در مصر، تسلیمه نسرین در بنگلادش، فتح الله گولن در ترکیه و بعدها دکتر سروش در ایران حضور داشتند که از آنان با عناوینی نظیر «روشنفکران مسلمان» و «اسلام شناسان پیشرو» یاد می شدند. در این زنجیره هزاران چهره دانشگاهی و... حضور داشتند که با استفاده از فرصت های خاص به آمریکا عزیمت می کردند و به همفکری با این مراکز می پرداختند اما در واقع مهمترین اتفاقی که در ارتباط با مراکز یهودی به اصطلاح اسلامی با سر حلقه های روشنفکری در جهان اسلام می افتاد توزیع غذای پخت و پز شده در آشپزخانه یهودیان آمریکایی بود. برای این موضوع صدها سند وجود دارد و نگارنده در این رابطه تحقیقات مفصلی انجام داده و آماده انتشار می باشد.
مراکز اسلامی در آمریکا روی یک آموزه تأکید محوری داشتند؛ «جهان اسلام دچار فروپاشی درونی شده و امکان تجدید حیات را از اسلام گرفته است» از جمله «همیلتون.ا.رگیب» در صفحه 43 کتاب خود (محمدیزم) و «آلفرد گویلرم» در صفحه 59 و 60 کتاب خود (اسلام) بر فروپاشی اسلام تأکید کرده و آن را ناشی از ساختگی بودن اسلام معرفی کرده است.
رسالت:
روزنامه رسالت در سرمقاله امروز خود با عنوان عذاب مُهین در برابر دسیسه های موهن به قلم سید مسعود علوی به تحلیل عواقب توهین به ساحت مقدس پیامبر (ص) پرداخته است که در بخشی از آن می خوانیم:
نکته دیگری که در این ارتباط ، شایان ذکر می باشد این است که در تفسیر المیزان می خوانیم: «در جمله مورد بحث نفرمود: ان تسخروا منی فانی اسخر منکم - اگر شما مرا مسخره کنید من (نیز) شما را مسخره می کنم. تا هم از خود دفاع کرده باشد و هم از مؤمنین و گروندگان به خود، و چه بسا از همین تعبیر فهمیده شود که آن جناب در هنگام گفتن این سخن، یارانش نیز حضور داشته اند، و سخریه شامل آنان نیز بوده، در نتیجه هر چند کفار در استهزایشان جز از نوح نامی نبردند، و لیکن استهزای آنان شامل مؤمنین به آن جناب نیز می شده است. صرف نظر از این ظهور، طبع و عادت نیز اقتضا می کند که کفار، پیروان پیامبر را نیز استهزاء کنند، همان طور که خود او را مسخره
می کردند. برای اینکه نوح و پیروانش اجتماع واحدی بودند که معاشرت آنان را به یکدیگر مرتبط می کرده، هر چند که مسخره کردن پیروان آن حضرت در حقیقت مسخره کردن خود آن جناب بود، اما چون اصل و پایه ای که دعوت به توحید، قائم به آن بود همان نوح (ع) بود، و لذا گفته شد: سخروا منه - او را مسخره کردند. و نفرمود: سخروا منه و من المؤمنین - او و مؤمنین را مسخره کردند.»
آمریکا و اسرائیل بدانند و یقیناً می دانند که این دست و پا زدن های مفتضحشان چیزی جز اتحاد و یکرنگی بیشتر و روز افزونتر امت واحده اسلام را در پی ندارد. و همان طور که ذکر شد اگر دولت های اسلامی در این خیزش فراگیر، اگر با مردم خود همراهی نکنند، چیزی جز خواری و خروج از جرگه اسلام، نصیب حکومت هایشان نخواهد شد.
موجی که اکنون در جهان اسلام در دفاع از نبی مکرم اسلام (ص) برخاسته است نمادی از بیداری اسلامی است و تا مجازات عاملان به اهانت به رسول اعظم (ص) خاموش نمی شود. آنچه که در فیلم موهن «زندگی حقیقی محمد» که به نام های دیگری مثل «معصومیت مسلمین»، «جنگجوی صحرا» و... نامیده می شود و امروز قلب مسلمانان جهان را به درد آورده است، فراتر از اهانت و استهزاء است. مسلمانان جهان و به ویژه ملت ایران باید آماده مقابله به مثل با این پدیده شنیع و زشت باشند. این مقابله به مثل باید تا حد پشیمانی استکبار جهانی و جلوگیری از تکرار آن پیش رود. امروز آمریکا در بیشتر کشورهای اسلامی، سفارت خود را به حالت نیمه تعطیل درآورده است. اغلب کشورهای اروپایی به ویژه آلمان، چنین وضعیتی دارند و ترجیح داده اند فعلاً سفارتخانه های خود را تعطیل و دیپلمات های خود را از موج نفرت و خشم مسلمانان دور نگه دارند. امروز جهان اسلام در تب و تاب و التهاب عجیبی به سر می برد. گویی پیامبر اسلام (ص)، زنده در میان مسلمانان ندای «قولوا لا اله الا الله تفلحوا» سر می دهد و همگان را به یگانگی و توحید فرامی خواند. جهان اسلام با همه وجود، این ندا را حس می کند و آماده جانفشانی برای برافراشتن پرچم لا اله الا الله است. جهان ایمان، خود را در برابر کفر می بیند و تفوق اهل ایمان بر اهل شرک و کفر، در جای جای گیتی حس می شود. به حول و قوه الهی، عذابی مُهین در انتظار دسیسه چینان و اهانت کنندگان است.
تهران امروز:
روزنامه تهران امروز در سرمقاله امروز خود با عنوان لزوم اتحاد جهان اسلام علیه دشمنان به قلم آیت الله عباس کعبی به تحلیل توهین یه ساحت پیامبر (ص) و وحدت جهان اسلام پرداخته است که در بخشی از آن می خوانیم:
دشمنان اسلام و بشریت با اقداماتی که درباره ساخت فیلم توهین آمیز به مقدسات مسلمانان و پیامبر بزرگ اسلام داشتند نشان دادند که ترس از اسلام همواره و همیشه با آنها بوده است از این رو یک بار دیگر تلاش کردند با سخیفترین روشهای ممکن، کینه خود را از دین مبین اسلام نشان دهند.
در فیلم برائت از مسلمانان که در خاک ایالات متحده آمریکا و با همکاری مشترک یهودیان صهیونیست ساخته شده است توهینهایی به پیامبر اکرم(ص) و دین اسلام شده است که زبان از بیان آنها شرم دارد.اما باید از این فرصت به وجود آمده استفاده کرد و ظرفیت جهان اسلام را علیه آمریکا و رژیم اسرائیل بسیج کرد.
در واکنش به این جنایت بزرگ نیز ذکر نکاتی را لازم می دانم،اول اینکه اهانت به پیامبران، قدّیسان و افراد مورد احترام ادیان و مذاهب، عملی است که هیچ مکتب و مرامی آن را نمیپذیرد. رهبران جامعه اسلامی باید برای جلوگیری از اقدامات مشابه اتحاد خود را بیش از پیش حفظ کنند تا دیگر شاهد این بیحرمتیها به اسلام و مسلمانان نباشیم.
نکته دیگر اینکه بر همگان روشن است که تهیه و پخش این فیلم نشاندهنده خشم آمریکاییها و صهیونیست ها از بیداری اسلامی در منطقه است.از این رو کشورهای اسلامی باید در ادامه حرکت جهاد گونه و بیداری اسلامی تلاش کنند تا سفارتخانههای آمریکا در کشورهایشان تعطیل شود.
وطن امروز:
روزنامه وطن امروز در سرمقاله امروز خود با عنوان در دفاع از اصولگرایی به قلم مهدی محمدی به تحلیل فیلم دفاع از اصولگرایان در جریان انتخابات پرداخته است که در بخش از آن آمده است:
اکنون این ادبیات قویتر هم شده است. گمان جریان فتنه از یک سو، جریانی درون دستگاه اجرایی از سوی دیگر، همچنین برخی از آنها که زمانی زیر پرچم اصولگرایی بودند و از آن ارتزاق میکردند و اکنون نان اصولگرایی را در سفره دیگران گذاشتهاند و میخورند از سوی سوم، این است که با تجمیع فشار خارجی و ناکارآمدی داخلی وضعیتی به وجود خواهد آمد که اصولگرایی به عنوان نماد و پرچمی که شاخصی برای تشخیص خودی از غیرخودی ایجاد میکرد، هم دچار «بحران کارنامه» باشد و هم «بحران برنامه»؛ بحران کارنامه ناظر به گذشته است و بحران برنامه ناظر به آینده. کسانی در دولت از مدتها پیش میگفتند این دولت نه از میان اصولگرایان برخاسته، نه خود اصولگراست و نه دغدغه اصولگرایی دارد. راس دولت هنوز تکلیف خود را به صراحت با این موضوع روشن نکرده اما به نظر نمیرسد درون آن ارادهای برای به سینه زدن سنگ اصولگرایی وجود داشته باشد ولو اینکه صریح بودن درباره این موضوع مسالهای است که فعلا درباره آن تصمیم نهایی اتخاذ نشده است.
جمهوری اسلامی:
روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله امروز خود با عنوان اقتصاد مقاومتی و حقوق مطبوعات به بررسی این موضوع در حوزه مطبوعات پرداخته است که در بخشی از آن می خوانیم:
برای مطبوعات، دو محور مهم وجود دارد که عموماً به آنها پای بندی نشان میدهند؛ منافع ملی و حقوق مردم.
منافع ملی، به مصالح کشور و نیازهای واقعی دولتها برای حفاظت از تمامیت ارضی، استقلال، امنیت و روابط خارجی مربوط میشود و حقوق مردم، شامل آزادی، امنیت شغلی، رفاه نسبی و تأمین محیط سالم برای برآورده شدن نیازهای معنوی شهروندان میگردد. در هر کشوری که مطبوعات به وظایف خود در اطلاع رسانی درباره این موضوعات و هشدار دادن در موارد نقض آنها و تلاش برای حل مشکلات مربوط به آنها عمل کنند، میتوان مطبوعات آن کشور را عامل به وظایفی که برعهده دارند دانست. طبیعی است که قانون مطبوعات در هر کشوری برای مطبوعات عامل به وظایف، حقوقی مشخص میکند کما اینکه برای آن دسته از مطبوعات که به جای عمل به وظایف قانونی و اخلاقی درصدد نقض قانون برآیند و به منافع ملی یا حقوق مردم لطمه وارد نمایند نیز عقوبتهائی در نظر میگیرد. جامعه سالم هنگامی شکل میگیرد که مطبوعات به وظایف خود عمل کنند و متولیان قانونی در هر دو بخش تأمین حقوق مطبوعات و اعمال عقوبتهای قانونی در حق آن دسته از مطبوعاتی که به منافع ملی و حقوق مردم لطمه وارد میکنند به آنچه قانون مقرر داشته پای بندی نشان میدهند.
پایان پیام/
نظر شما