به گزارش خبرگزاری شبستان: بر اساس آیات کتاب خدا و روایات و اخبار، نمازى که مقرون به سه شرط است بدون شک مورد قبول خداست:1- ایمان.2- تقوا.3- جمع بودن شرایط ظاهرى و باطنى نماز در حد وسع مکلف، از قبیل طهارت صحیح، نیت خالص، وقت، مکان مباح، صحت قرائت، ترتیب، موالات، طمأنینه، قبله و سایر شرایط.
نماز چه کسانی مقبول نیست؟
نماز کسى که اعتقاد صحیحى به حق و قیامت و نبوت و کتاب و ملائکه ندارد قابل قبول نیست.نماز کسى که از گناه و پلیدى و ظلم و ستم و پایمال کردن حقوق ابا ندارد قبول نیست:[إِنَّما یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِینَ] «1».خدا فقط از پرهیزکاران مىپذیرد.
نماز گزار باید توجه داشته باشدکه به هنگام نماز، به پیشگاه چه آقایى قرار مىگیرید و در برابر کدام مولا مىایستید و آقا و مولاى شما چه مىخواهد! آیا نمازى که شما مىخواهید، یا دلخواه شماست باید تقدیم محضر او کنید، یا نمازى که او مىخواهد و به آن امر کرده باید بجا آورید؟!
آن نمازى که او به آن امر فرموده، به جا آوردنش باید انسان را از همه فحشا و منکرات باز دارد و آدمى را تا پیشگاه قرب حضرتش رهنمون گردد و براى دین و ایمان انسان به منزله عمود خیمه باشد و باطن آدمى را به معراج برده و به نقطه وصل برساند.
در روایتى از رسول اسلام آمده:خداوند به نمازى که قلب نمازگزار با بدنش هماهنگ نباشد، نمىنگرد «2».و در جاى دیگر فرموده:خشوع زینت نماز است «3».
نمازگزاران واقعى چه کسانی هستند؟
عارف معارف الهى مرحوم ملکى تبریزى در کتابش به چند روایت که نمایانگر حال نمازگزاران واقعى است به این مضمون اشاره فرموده:ابراهیم علیه السلام به وقت نماز، سینهاش همچون دیگ جوشان در اضطراب بود.
پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله به وقت نماز حال عجیبى داشت که کسى را بهآن حال ندیده بودند.یکى از همسران حضرت مىگوید:پیامبر با ما سخن مىگفت و ما با آن جناب حرف مىزدیم، ولى به محض رسیدن وقت نماز، گویى اصلًا ما را نمىشناسد و ما هم او را نمىشناسیم.
امیرالمؤمنین علیه السلام وقتى وضو مىگرفت، رنگ چهرهاش از خوف خدا تغییر مىکرد و به وقت نماز بدنش مىلرزید و رنگ مىباخت. به او مىگفتند: شما را چه مىشود؟ مىفرمود:وقت اداى امانتى رسیده که خداوند آن را بر آسمانها و زمین و جبال ارائه کرد و آنها از قبول آن امتناع کردند!!
حضرت زهرا علیها السلام به وقت نماز، از هیبت و عظمت حضرت ذوالجلال، نفس نفس مىزد.امام مجتبى علیه السلام هرگاه از وضو فارغ مىشد، رنگ به صورتش نبود. مىپرسیدند:این چه حال است؟ مىفرمود:هر کس بر صاحب عرش وارد شود و به خدمت او رسد، سزاوار است این چنین شود.
درباره حضرت سجاد علیه السلام آمده:هرگاه وضو مىگرفت، رنگ از چهره مبارکش مىپرید. به آن جناب مىگفتند:چرا در وقت وضو این چنین مىشوى؟ مىفرمود: مىدانید در مقابل چه کسى مىخواهم قرار بگیرم؟
روزى در حال نماز ردا از دوش مبارکش افتاد و آن جناب اعتنا نکرده تا از نماز بیرون شد. عرضه داشتند: چرا جلوى افتادن ردا را نگرفتى؟ فرمود: مىدانید در مقابل چه کسى ایستاده بودم؟! بدان که نماز عبد جز به همان مقدار که داراى توجه بوده قابل قبول نیست. راوى مىگوید: به حضرت عرض کردم: فدایت شوم پس همه ما در هلاکت هستیم؟ فرمود: نه، خداوند از باب رحمت و لطفش این نمازهاى ناقص را با نوافل و نمازهاى مستحبى کامل مىسازد.
از حضرت صادق علیه السلام نقل شده:هرگاه على بن الحسین علیه السلام به نماز مىایستاد، رنگ از چهرهاش مىرفت و هرگاه سر به سجده مىگذاشت تا عرق از سر و رویش جارى نمىشد، سر از سجده برنمىداشت.
و نیز در روایت آمده که امام فرمود:پدرم على بن الحسین علیهما السلام هرگاه براى نماز برمىخاست، چنان بود که گویا شاخه درختى است که جز آنچه که باد حرکت مىدهد، حرکتى از خود ندارد.
از ما دعوت نمىکنند که وضو و نماز ما به تمام معنى مانند نماز آن بزرگواران باشد، بلکه از ما مىخواهند که در وسع خود پس از ایمان و تقوا، حداقل به شرایط صحت نماز و مقدمات و مقارنات آن پاىبند بوده و نمازى در خور لیاقت مولاى خود به جاى آریم، تا پس از اتمام آن به مهر قبولى آن جناب برسد.
درباره طائفهاى که نمازشان مورد قبول خداوند مهربان است، حدیثى قدسى در کتاب «المحاسن» نقل شده است که لازم است به متن عالى آن اشاره شود:
انَّما اقْبَلُ الصَّلاةَ لِمَنْ تَواضَعَ لِعَظَمتَى وَیَکُفُّ نَفْسَهُ عَنِ الشَّهَواتِ مِنْ اجْلى وَیَقْطَعُ نَهارَهُ بِذِکْرى وَالْزَمَ قَلْبَهُ خَوْفى وَکَفَّ نَفْسَهُ عَنِ الشَّهَواتِ مِنْ اجْلى وَلا یَتَعاظَمُ عَلى خَلقى وَیُطْعِمُ الْجائِعَ وَیَکْسُو الْعارى وَیَرْحَمُ الْمُصابَ وَیُؤوى الْغَریبَ فَذلِکَ یُشْرِقُ نَورُهُ مِثْلَ الشَّمْسِ اجْعَلُ لَهُ فى الظُّلُماتِ نُوراً وَفى الْجَهالَةِ عِلْماً اکْلَأُهُ بِعِزَّتى وَاسْتَحفِظُهُ مَلائِکَتى یَدْعُونى فَالَبیّهِ یَسْالُنى فَاعْطِیَهُ فَمَثَلُ ذلِکَ عِنْدى مَثَلُ الْفِرْدَوْسِ لایَسْمُو لَمَرُها وَلا یَتَغَیَّرُ وَرَقُها «4»:
نماز را از کسى قبول مىکنم که براى بزرگى من تواضع کند و به خاطر من از شهوات شیطانى خویشتندار باشد و روزش را به یاد من تمام کند و دلش ملازم خوف از من باشد و نفسش را از شهوات، براى خاطر من حفظ نماید و بر خلق من بزرگى نکرده و گرسنه را سیر کند و برهنه را بپوشاند و به مصیبت زده ترحم آرد و غریب را پناه دهد؛ نور چنین آدمى همانند نور خورشید مىدرخشد، من براى او در تاریکىها نور قرار مىدهم و جهلش را مبدل به علم کرده و به عزتم پناهش مىدهم و به وسیله ملائکه از حوادث نگاهش مىدارم؛ دعا مىکند دعایش را اجابت مىنمایم، از من طلب حاجت مىکند، حاجتش را مىدهم، او نزد من مانند فردوس است که میوهاش از دسترس خارج نمىشود و برگش تغییر پیدا نمىکند.
کدام نماز مردود است؟
چه بسیار مردمى که عمرى به خود زحمت مىدهند و به اجراى برخى از احکام خدا قیام مىکنند، ولى زحمات آنان به فرموده قرآن مجید [هَباءً مَنْثُوراً] «5» مىگردد.
اینان کسانى هستند که یا از ایمان برخوردار نیستند مانند منافقین، یا اهل هر نوع گناه و معصیتاند مانند فاسقین، یا شرایط صحت و قبولى عمل را رعایت نمىکنند مانند مردمى که به احکام الهى اهمیت نمىدهند.
قرآن مجید در سوره ماعون مىفرماید:[فَوَیْلٌ لِلْمُصَلِّینَ* الَّذِینَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ* الَّذِینَ هُمْ یُراؤُنَ* وَ یَمْنَعُونَ الْماعُونَ] «6».پس واى بر نمازگزاران* که از نمازشان غافل و نسبت به آن سهلانگارند.*همانان که همواره ریا مىکنند* و از [دادن] وسایل و ابزار ضرورى زندگى [و زکات، هدیه و صدقه به نیازمندان] دریغ مىورزند.
بدون شک منافقان و فاسقان و آنان که شرایط صحت و قبولى نماز را رعایت نمىکنند از مصادیق بارز آیات سوره ماعون هستند.نماز را هر کسى فراخور قدرت و استعدادش، باید با صورت و سیرت کامل به محضر حضرت حق ببرد ورنه از طرف معبود عالم مردود است.
امام صادق علیه السلام مىفرماید:وقتى بنده نماز را به وقت خودش به جاى آورد و بر شرایط و حقیقت آن محافظت نماید، به صورت نورى پاکیزه به مقام قرب حرکت مىکند و به صاحبش مىگوید: مرا حفظ کردى، خداوند تو را حفظ کند.
و اگر نماز را به وقتش نخواند و بر آن و شرایطش محافظت ننماید، به صورت سیاه و تاریکى به او برمىگردد و مىگوید: مرا ضایع کردى، خداوند ضایعت کند «7».
پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله فرمودند:دو نفر از افراد امت من براى نماز به پا مىخیزند و رکوع و سجود نماز هر دو یکى است، ولى بین دو نماز آنان فاصله هم چون بین آسمان و زمین است، آن گاه اشاره به مسئله خشوع شد «8».
در قسمتى از یک روایت قدسى آمده:وَرُبَّما صَلَّى الْعَبْدُ فَاضْرِبُ بِها وَجْهَهُ وَاحْجُبُ عَنّى صَوْتَهُ اتَدْرى مَنْ ذلِکَ؟یا داوُدَ ذاکَ الَّذى یَکْثُرُ الْالْتِفاتَ الى حَرَمِ الْمُؤمِنینَ بِعَیْنِ الْفِسقِ وَذاکَ الَّذى یُحَدِّثُ نَفْسَهُ انْ لَوْ وُلّىَ امْراً لَضَرَبَ فیهِ الرِّقابَ ظُلْماً «9»:چه بسا عبدى که نماز مىخواند و من آن نماز را به صورتش مىزنم و بین خود و صدایش حجاب قرار مىدهم، مىدانى چنین عبدى کیست؟اى داود! آن نمازگزار کسى است که به ناموس مردم مؤمن زیاد با دیده گناه نظر مىکند و به خودش مىگوید: اگر صاحب قدرتى شدم گردن مردم را مىزنم آن هم به ستم!!
یا مُوسى لااقْبَلُ الصَّلاة الّا مِمَّنْ تَواضَعَ لِعَظَمَتى وَالْزَمَ قَلْبَهُ خَوْفى وَقَطَعَ نَهارَهُ بِذِکْرى وَلَمْ یَبُتْ مُصِرّاً عَلَى الْخَطیئَةِ وَعَرِفَ حَقَّ اوْلیائى وَاحِبَّائى «10»:اى موسى! نماز قبول نمىکنم مگر از کسى که براى عظمت من فروتنى کند و دلش ملازم با خوف من باشد و روزش به یاد من تمام شود و شب را در حال اصرار بر گناه صبح نکند و عارف به حق اولیا و عاشقان من باشد.
مىتوان گفت که نماز مردمى که حقوق خدا و انبیا و امامان و اولیا را پایمال مىکنند، قبول است؟
مىتوان گفت که نماز اهل فسق و فجور و غرق شدگان در دریاى معصیت و گناه نماز است؟
تا پیوند ایمانى و اتصال اسلامى انسان به پروردگار عزیز عالم و شؤون حضرت حق محکم نباشد، تا انسان در تمام شؤون حیات تقوا و خویشتندارى از گناه را مراعات ننماید، تا آدمى عملا به شرایط صحت و قبولى نماز توجه نکند، نماز او قابل قبول حضرت حق نخواهد بود!!
نماز در حال کسالت
امیرالمؤمنین علیه السلام مىفرماید:هیچ کدام از شما با حالت کسالت یا خواب آلودگى یا با افکارى که او را به خود مشغول مىسازد، به نماز نایستد؛ زیرا او در پیشگاه پروردگار مىباشد و جز این نیست که بهره و نصیب عبد از نمازش به همان اندازه است که از روى قلب توجه به خدا داشته و نیز آن حضرت از رسول اسلام نقل مىکند که:دو رکعت نماز مختصر ولى با تفکر و در حال یقین بهتر است از یک شب زندهدارى «11»!
وضو یا غسل، یا تیمم را مطابق با احکام اسلام به جاى آرید، آن گاه در مکان مباح یا بهتر از آن در مسجد جاى بگیرید، سپس اول وقت را مراعات کنید، آن گاه با تمام هستى یعنى با عقل و روح و قلب و نفس و بدن به طرف قبله بایستید، سپس دل و جان را همانجا و براى همیشه از رذایل اخلاقى از قبیل ریا، حسد، بخل، حقد، کینه، عجب، نفاق و ... پاک کنید و مواظب باشید که شکم و شهوت و لباستان آلوده به حرام نباشد؛ آن گاه تمام حواس خود را در نیت خالص متمرکز کرده با قرائت صحیح تکبیرةالاحرام گفته و با عربى صحیح و حال الهى مسیر نماز را حرکت کرده و با غم و غصه به خاطر پایان گرفتن نماز، سلام نماز را ادا نموده از نماز خارج شوید و تصمیم قاطع شما بر این باشد که تا رسیدن به نماز دیگر از هر گناهى دورى جویید، آن وقت به طور حتم امیدوار به قبولى چنین نمازى باشید.
پی نوشت ها:
(1)- مائده (5): 27.
(2)-/ المحاسن: 1/ 406.
(3)-/ جامع الأخبار: 337؛ بحار الأنوار: 74/ 133، باب 6، حدیث 41.
(4)- المحاسن: 1/ 293، باب 47، حدیث 455؛ بحار الأنوار: 66/ 391، باب 38، حدیث 66.
(5)- فرقان (25): 23.
(6)- ماعون (107): 4- 7.
(7)- بحار الأنوار: 80/ 9، باب 6، حدیث 2.
(8)-/ عوالى اللآلى: 1/ 322، حدیث 57؛ جامع احادیث الشیعة: 5/ 230، حدیث 7625؛ بحار الأنوار: 81/ 249، باب 16، حدیث 41.
(9)- عدة الداعى: 38، الباب الأول فى الحث على الدعاء؛ بحار الأنوار: 81/ 257، باب 16، حدیث 55.
(10)- کلمة اللّه: 97، به نقل از الأمالى، شیخ صدوق.
(11)- مستدرک الوسائل: 3/ 87، باب 29، حدیث 3084.
منابع مقالہ : کتاب عرفان اسلامى ج5 نوشتہ : حضرت آیت اللہ حسین انصاریان
پایان پیام/
نظر شما