به گزارش خبرگزاری شبستان از اهواز، «زبل خان که میگن منم، هم اینجام، هم اونجام هم همه جام. ۱۰ روز خونه هستم و بیست روز به پروژههای مختلفی که توی مشهد، اهواز و عراق دارم سر میزنم. کار تخصصیم اول فقط آیینه کاری بود اما توی جوشکاری، معماری، معرق کاری، کاشی کاری و... هم شاگردی کردم و الان استادکار شدم.»
محمدرضا شیخی اینگونه خود را معرفی میکند و میگوید: «مشهدیها معمولاً دو اسمه هستند و من هم مستثنی نیستم برای همین خانواده و دوستان به من میگن جواد».
۱۷ ساله بود که وارد کار هنری و معماری مذهبی شد و بعد از ۲۵ سال فعالیت، ۶۰ نیروی متخصص زیرنظر او فعالیت میکنند؛ شیخی میگوید: «زکات هنر تعلیم آن به دیگران است و به همین دلیل در دوره فعالیتم بیش از ۶۰ نفر کار را پیش من یاد گرفتند و امروز بهعنوان استادکار در حال فعالیت هستند».
آیینه کاری حرم، مسجد، حسینیه، خانه شخصی و حتی کلیسا را انجام داده و در دو دهه گذشته پروژههای دینی – مذهبی در بلاروس، قزاقستان، اوکراین، آلمان، انگلیس، بحرین و امارات به پایان رسانده است اما میگوید: «در آیینه کاری و کارهای معماری هنری، پول در کارهایی مانند پروژههای ساخت کلوپ در کشورهای غربی است اما این پولها خوردن ندارد و با اینکه پیشنهادهایی دارم اما حتی حاضر به ارائه مشاوره درباره کارهای این شکلی نیستم».
حرم امام رضا نخستین پروژه آیینه کاری
«برادرم پیمانکار بود و آینه کاری دارالقرآن حرم امام رضا(ع) را به او سپرده بودند؛ من هم برای کمک به او میرفتم و بالاخره درآمدی هم داشتم»؛ شیخی اینها را میگوید و میافزاید: «بعد از این کار کم کم به آینه کاری علاقه مند شدم و به صورت رسمی وارد این حرفه شدم».
او ادامه میدهد: «از آن دوره تا الان به صورت مداوم در حرم امام رضا(ع) کارهایی میگرفتم و هم اینک آینه کاری رواق حضرت زهرا(س) را انجام میدهم. در کنار حرم امام رضا(ع) کارهای شاخصی در حرم حضرت معصومه(س)، طرح توسعه حرم شاهچراغ، حرم امام علی(ع)، حرم امام حسین(ع) و نمای داخلی بیت الزهرای کرمان را انجام دادم و الان در کنار کار در اهواز و حرم علی بن مهزیار در کاظمین هم مشغول به کار هستم».
او بیان میکند: «معمولا در پروژهها استاد کار مستقر است اما من نسبت به کار وسواس دارم و خودم لباس کار تنم می کنم و دست به کار هم میشوم. شاید از لحاظ مالی گیر خاصی هم ندارم اما دوست دارم خودم دست به کار باشم و با توجه به روحیهام تیپم پیمانکاری نیست».
حرم علی(ع) خانه پدری است
حرمها خانه امن محبان و مریدان هستند اما هرکدام از این حرمها حال و هوای به خصوص خود را دارند؛ شیخی میگوید: «ما در یک دوره زمانی مشخص در چندین حرم مطهر کار گرفته بودیم؛ از مشهد به نجف میرفتیم از نجف به شیراز میآمدیم و بعد دوباره به کربلا باز میگشتیم تا در آنجا هم نظارتی به کارها داشته باشیم. این رفت و آمدها سبب شده بود که ما در سلام دادن هم اشتباه کنیم؛ مثلاً میرفتیم حرم امام علی(ع) بعد میگفتیم اسلام علیک یا علی بن موسی الرضا»!
شیخی ادامه میدهد: «ما مشهدیها ارادت خاصی به حضرت رضا(ع) داریم اما وقتی میرفتیم حرم امام علی(ع) با اینکه سید نیستیم اما میگفتیم سلام بابا».
او میگوید: «فضای حرم امام علی(ع) بسیار خاص است. به نظرم امیرالمومنین هنوز هم مظلوم است و حق مطلب درباره ایشان ادا نشده است».
او بیان میکند: «ما در نجف آنقدر حس خوبی داشتیم که حس میکردیم در خانه پدری هستیم. یکی از بچههای تیم ما به این معروف بود که تحمل دوری از خانواده را نداشت اما وقتی در حرم امام علی(ع) کار میکردیم حتی برای تولد بچهاش به خانه برنگشت».
معجزات حرم را هم دیدم!
شیخی میگوید: «در یک دورهای اوضاع مالیام خوب نبود و همسرم باردار بود؛ همزمان با پروژه ما یکی از پیمانکارانی که اعتقادی هم نداشت در این پروژه مشغول بود. یک شب خیلی ناراحت بودم و به خدا گفتم ما معتقد به تو و این کارها هستیم و وضع مالی گیر است و آن بنده خدا بدون هیچ اعتقادی وضع مالیاش اینطور!»
شیخی ادامه میدهد: «بعد از این حرفها هم هیچ اتفاقی نیفتاد و بچه ما هم چند روز بعد به دنیا آمد. ۱۰ روز بعد از تولد دخترم لکه سیاهی در پشت سرش درآمد و ما را خیلی نگران کرد. وقتی او را به پزشک بردیم گفت این لکه آفتاب گرفتگی است و معمولاً در صورت در میآید اما خوشبختانه این لکه در پشت سر دخترتان ظاهر شده و جای نگرانی نیست»
او میگوید: «من همینجا به خودم آمدم و گفتم اگر آدمها میلیاردر هم باشند، اتفاقاتی هست که میتواند زندگیشان را تلخ کند و سعی کردم از آن به بعد شکرگزار باشم. یک بار دیگر هم در نجف کار میکردم و بچهام از ۵ متری به زمین افتاد ولی حتی دچار کوفتگی هم نشد».
از او میخواهم تصاویری از پروژههایی که انجام داده نشانم دهد، میخندد و میگوید: «من به فضای مجازی بدهکارم. در واقع در این زمینه صفر هم نیستم منفی دوام. البته به بچههای گروه میگویم تصاویر را برایتان ارسال کنند».
کار برای حاج قاسم!
بیت الزهرای کرمان را هم جزو کارهای شاخصتان عنوان کردید، در زمان کار در این پروژه با حاج قاسم هم برخوردی داشتید یا کارها توسط اشخاص دیگری پیش میرفت؟ شیخی میگوید: «میخواستند گنبدی برای بیت الزهرا نصب کنند اما چون جرثقیل نمیتوانست به نزدیکی بنا بیاید کار به مشکل برخورده بود».
او میافزاید: «از یک سمت بیت الزهرا برای حاج قاسم هم مهم بود چون این مکان را وقف ترویج سیره حضرت زهرا سلام الله علیها کرد. من وقتی کار را دیدم متوجه شدم که میتوانم این گنبد با دهانه ۸ متری را به صورت دستی نصب کنم هرچند این کار از نظر معماران یک دیوانگی محسوب میشد».
شیخی میگوید: ما گنبد را تیکه تیکه بالا بردیم و همانجا سرهم کردیم. در حال کار روی گنبد بودیم که چند اکیپ نظامی وارد شدند و لحظاتی بعد هم سردار سلیمانی وارد شد و ما برای اولین بار حاج قاسم را دیدیدم».
شیخی ادامه میدهد: بعد از اینکه برای استراحت پایین آمدیم حاج قاسم از کار خوشش آمده بود و نزدیک آمد که خدا قوتی بگوید. بعد از سلام و علیک گفت تو رو باید ببرم سوریه پیش خودم! منم با خنده گفتم حاج آقا دیگه ما اینقدرها هم جهادی و شهادت طلب نیستیم»!
او بیان میکند: «بعد از نصب گنبد کارهای داخلی بیت الزهرا هم با ما بود و رفت و آمد حاج قاسم هم بیشتر شد و ما ایشان را بیشتر میدیدیم. واقعاً شخصیت عجیبی داشتند، بدون محافظ با پسر کوچک و همسر خواهرشان میآمدند. آنقدر ریلکس حاضر میشد که ما میگفتیم حاجی ما چه گناهی کردیم که باید اینقدر استرس تحمل کنیم. این را هم بگویم که شوهر خواهر حاج قاسم جانباز بود یعنی حتی ایشان هم نمیتوانست بهعنوان محافظ نقشی ایفا کند».
ارتباط حاج قاسم با مردم کوچه و بازار
او میگوید: «وقتی میگویم شخصیت عجیبی داشت برای این است که شما با برخی از شخصیتها حتی نمیتوانید صحبت کنید اما ما با حاج قاسم به راحتی حرف میزدیم و شوخی میکردیم. اینجا بود که برخی از بچههای ما جذب اخلاقشان شدند و دیدگاهشان درباره شهید و حتی نظام تغییر کرد».
شیخی بیان میکند: «شهید سلیمانی واقعاً دل گندهای داشت، به راحتی میرفت، با مردم حرف میزد و در کوچه بازار حاضر میشد. با یک پژوی ۴۰۵ مدل ۹۲ رفت و آمد میکرد و گاهی به شوخی میگفتیم با ماشین خودمان برویم چون به این ماشین حسابی نیست».
او عنوان میکند: «این دیدارها زمانی بود که روزهای پایانی داعش محسوب میشد و بحث ترور حاج قاسم نقل محافل رسانهای بود. یعنی زمانی که تونل حفر شده به سمت بیت الزهرا کشف شد و در روزهای آخر پروژه خانهای که تونل از زیر آن حفر شده بود را هم دیدیم».
حرم علی بن مهزیار یکی از بقاع شاخص میشود
شیخی میگوید: «حرم امام رضا(ع) کار می کردیم و برخی از دوستان حرم علی بن مهزیار با طراح ما ارتباط گرفتند و خواستند که یک نفری بیاید و سه چهارتا کار را با هم انجام دهند تا پیشرفتی حاصل شود».
او ادامه میدهد: «شناخت ما از علی بن مهزیار کم بود و فقط در نماهنگ سلام فرمانده اسمش را شنیده بودیم اما وقتی به یکی از دوستانم که در کانادا ساکن است گفتم، او کامل میشناخت و درباره جایگاه علی بن مهزیار در تشیع برای من گفت.
شیخی عنوان میکند: «قبل از اینکه به حرم بیایم فکر نمیکردم کار بزرگی انجام داده شده ولی به نظر من اگر پروژه به پایان برسد به نظرم نتیجه کار خیلی خوب میشود و حرم علی بن مهزیار به یکی از حرم های خاص کشور تبدیل میشود».
اهواز شهر خوبی است، بدش نکنید
قبل از اینکه به اهواز بیایم خیلی حرفهای منفی درباره این شهر به گوشم رسیده بود که شهر زیبایی ندارد و پیشرفتی نکرده است اما از نظر من شهر امکانات خوبی داشت و شهر تمیزی هم محسوب میشود.
هرچند کم و کاستی هم دیدم اما به نظر من در شهر اهواز به اندازهای که تبلیغات منفی میشود، بدی نیست و به نظرم باید این شهر را دوست داشت.
گفتوگو از سیدعلیرضا شریفی
انتهای پیام/
نظر شما