بازخوانی گوشه ای از سیره و سلوک شهید مغفوری برای دهه هشتادی ها

همسر شهید مغفوری مطالبی راجع به جلسه خواستگاری، احترام شهید به والدین و سبک رفتاری او بیان کرد و گفت: او واقعاً به آنچه خدا دستور داده بود عمل می کرد.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری شبستان از کرمان؛ «آوینی های نسل چهارم» موضوع گردهمایی مسئولین فضای مجازی سازمان بسیج دانش آموزی استان است که دوشنبه شب(20 شهریور) در گلزار شهدای کرمان گرد هم آمده و ضمن زیارت قبور مطهر شهدا، پای صحبت های همسر شهید عبدالمهدی مغفوری و همسر شهید محمدنبی محمدی نشستند.

زهرا سلطان زاده، همسر شهید مغفوری به ماجرای خواستگاری شهید پرداخت و افزود: بنده به واسطه همسر شهید تهامی معرفی شده بودم و دو جلسه گفتگوی ما نیز در منزل شهید تهامی بود و همان کسی که آرزو می کردم حالا به خواستگاری آمده بود.

وی در توصیف این جلسات گفت: در اولین جلسه پرده ای بین ما حائل بود و حتی برخی حرف های مرا خانم تهامی برای آقای مغفوری تکرار می کرد؛ پس از آن در جسه دوم گفت نیاز به وجود پرده نیست اما هرگز به من نگاه نکرد و تا زمانی که محرم شدیم مرا ندیده بود.

همسر شهید مغفوری با بیان اینکه آن زمان من ۲۲ سال و ایشان 24 سال سن داشتند؛ اظهار کرد: جلسه دوم گفت من پاسدارم، باید شرایط را بدانی، اولویت من جنگ است.
 

وی با اشاره به اینکه به لحاظ مادی خانواده ما در سطح بالاتری قرار داشت اما والدین من روی مسائل مالی صحبت نمی کردند؛ افزود: مادرم به قیافه خیلی اهمیت می داد؛ بعد از جلسه دوم قرار بود آقای مغفوری به خانه ما بیاید و همان روز مأموریتی برای او پیش آمد که با شهید تهامی رفتند و بعد از چند ساعت با موهایی ژولیده و لباس های چروک و سر و صورتی پر از خاک به خانه ما آمد و من با خود گفتم مطمئن هستم با این سر و وضع مادرم قبول نمی کند.

بازخوانی گوشه ای از سیره و سلوک شهید مغفوری برای دهه هشتادی ها

سلطان زاده ادامه داد: ایشان صحبت های خود را با آیه ای از قرآن و توضیح آن و یک حدیث آغاز کردند و مادرم آنقدر تحت تأثیر قرار گرفته بود که گفت چه جوان خوب و صادقی بود و چقدر زیبا قرآن خواند؛ پدرم اما پس از تحقیق راضی شد و در واقع آقای مغفوری هفت خوان رستم را رد کرد.
 

وی با بیان اینکه پدرم از او خواست از سپاه بیرون بیاید و او قول داد 6 ماه بعد این کار را می کند؛ اظهار کرد: چند روز مانده به 6 ماه به من گفت به پدرت قول دادم از سپاه بیرون بیایم؛ اما من می دانستم او چقدر عاشق سپاه است مخالفت کردم؛ پایان هفته که منزل پدر رفتیم موضوع را گفتیم، پدر گفتند زندگی خودتان است هرجور صلاح می دانید.

همسر شهید مغفوری تصریح کرد: قبل از ازدواج شهید به من گفت « هر چه خدا گفته عمل می کنم» من با خودم گفتم معلوم است! همه به آنچه خدا گفته عمل می کنند اما وقتی وارد زندگی با ایشان شدم دیدم قصه خیلی متفاوت است و او واقعاً آنچه را خدا گفته بود عمل می کرد و مهم نبود دیگران خوش دارند یا نه.

وی ادامه داد: او احترام فوق العاده ای برای والدین خود قائل بود و قبل از آنان دست به سفره نمی برد؛ غذا را به خاطر خوشمزگی نمی خورد،  فقط به اندازه ای می خورد که نیرو بگیرد و کار کند.

گفتنی است؛ سردار شهید حاج عبدالمهدی مغفوری از شهدای شاخص کرمان است که حاج قاسم فرمود «مغفوری امامزاده کرمان است» و مزار ایشان تا قبل از تدفین حاج قاسم شلوغ ترین مزار بود که هنوز هم زائران زیادی به از داخل و خارج استان به او مراجعه می کنند و او به برآورده کردن حاجات معروف است.

این برنامه با گفتگو با همسر شهید محمدنبی محمدی و خواهر شهید محمدعلی حسینی از شهدای فاطمیون، ادامه یافت که متعاقباً منتشر می شود.

کد خبر 1723938

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha