خبرگزاری شبستان: امیرالمؤمنین علی(ع) در آن مصاحبهاى که با کمیل بن زیاد نخعى کرده است [مطالبى در این باب بیان نموده است] که کمیل مىگوید شبى بود، على(ع) دست مرا گرفت(ظاهراً در کوفه بوده است)، مرا با خودش به صحرا برد، "فَلَمّا اصْحَرَ تَنَفَّسَ الصُّعَداءَ" به صحرا که رسیدیم یک نفس خیلى عمیقى، یک آهى از آن بُن دل برکشید و آنگاه درد دلهایش را شروع کرد؛ آن تقسیمبندى معروف: "النّاسُ ثَلاثَةٌ"(1) مردم سه دسته هستند:
النّاسُ ثَلاثَةٌ: فَعالِمٌ رَبّانِىٌّ، وَ مُتَعَلِّمٌ عَلى سَبیلِ نَجاةٍ، وَ هَمَجٌ رَعاعٌ.
عالم ربّانى، متعلّمین و مردمان هَمَجٌ رَعاع، و بعد شکایت از اینکه کمیل! من آدم لایق پیدا نمىکنم که آنچه را مىدانم به او بگویم. یک افرادى آدم هاى خوبى هستند ولى احمقند، یک عدهاى افراد زیرکى هستند ولى دیانت ندارند و دین را وسیله دنیادارى قرار مىدهند. مردم را تقسیمبندى کرد و همه شکایت از تنهایى خود: کمیل! من احساس تنهایى مىکنم، من تنهایم، ندارم آدم قابل و لایق که اسرارى را که در دل دارم به او بگویم. در آخر یک مرتبه مىگوید: بله، البته زمین هیچگاه خالى نمىماند: اللّهُمَّ بَلى! لا تَخْلُو الْارْضُ مِنْ قائِمٍ للَّهِ بِحُجَّةٍ، امّا ظاهِراً مَشْهوراً، وَ امّا خائِفاً مَغْموراً، لِئَلّا تَبْطُلَ حُجَجُ اللَّهِ وَ بَیِّناتُهُ ... یَحْفَظُ اللَّهُ بِهِمْ حُجَجَهُ وَ بَیِّناتِهِ، حَتّى یودِعوها نُظَراءَهُم وَ یَزْرَعوها فى قُلوبِ اشْباهِهِمْ . فرمود: بله، در عین حال هیچ وقت زمین از حجت خدا خالى نمىماند، یا حجت ظاهر آشکار و یا حجتى که از چشم ها پنهان و غایب است.
در نهج البلاغه ذیل حکمت 147 بیان امیرالمومنین(ع) به کمیل چنین آمده است:
وَ مِنْ کَلَامٍ لَهُ[ع] لِکُمَیْلِ بْنِ زِیَادٍ النَّخَعِیِّ قَالَ کُمَیْلُ بْنُ زِیَادٍ أَخَذَ بِیَدِى أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیُّ بْنُ أَبِى طَالِبٍ[ع] فَأَخْرَجَنِى إِلَى الْجَبَّانِ فَلَمَّا أَصْحَرَ تَنَفَّسَ الصُّعَدَاءَ ثُمَّ قَالَ:
یَا کُمَیْلَ بْنَ زِیَادٍ إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ أَوْعِیَةٌ فَخَیْرُهَا أَوْعَاهَا فَاحْفَظْ .....
و درود خدا بر او، فرمود: (کمیل بن زیاد مى گوید: امام دست مرا گرفت و به سوى قبرستان کوفه برد، آنگاه آه پْر دردى کشید و فرمود)
اى کمیل بن زیاد! این قلب ها بسان ظرف هایى هستند که بهترین آن ها فراگیرترین آن هاست، پس آنچه را مى گویم نگاهدار:
اقسام مردم (مردم شناسى)
مردم سه دسته اند، دانشمند الهى، و آموزنده اى بر راه رستگارى، و پشه هاى دست خوش باد و طوفان و همیشه سرگردان که به دنبال هر سر و صدایى مى روند. و با وزش هر بادى حرکت مى کنند؛ نه از روشنایى دانش نور گرفتند و نه به پناهگاه استوارى پناه گرفتند.
ارزش هاى والاى دانش
اى کمیل: دانش بهتر از مال است. زیرا علم، نگهبان تو است، ولى تو باید از مال خویش نگهدارى کنی؛ مال با بخشیدن کم مى شود اما علم با بخشش فزونى گیرد و مقام و شخصیتى که با مال به دست آمده با نابودى مال، نابود مى گردد.
اى کمیل بن زیاد! شناخت علم راستین(علم الهى آیینى است که با آن پاداش داده مى شود و انسان در دوران زندگى با آن خدا را اطاعت مى کند و پس از مرگ، نام نیکو به یادگار گذارد. دانش، فرمانروا و مال، فرمانبر است.
ارزش دانشمندان
اى کمیل! ثروت اندوزانِ بى تقوا، مرده اى به ظاهر زنده اند، اما دانشمندان تا دنیا برقرار است زنده اند، بدن هایشان گرچه در زمین پنهان اما یاد آنان در دل ها همیشه زنده است.
اقسام دانش پژوهان
بدان که در اینجا (اشاره به سینه مبارک کرد) دانش فراوانى انباشته اتس، اى کاش کسانى را مى یافتم که مى توانستند آن را بیاموزند؟ آرى تیزهوشانى مى یابم اما مورد اعتماد نمى باشند. دین را وسیله دنیا قرار داده و با نعمت هاى خدا بر بندگان و با برهان هاى الهى بر دوستان خدا فخر مى فروشند. یا گروهى که تسلیم حاملان حق مى باشند اما ژرف انیشیِ لازم را در شناخت حقیقت ندارند، که با اولین شبهه اى، شک و تردید در دلشان ریشه مى زند؛ پس نه آنها و نه اینها، سزاوار آموختن دانش هاى فراوان من نمى باشند. یا فرد دیگرى که سخت در پى لذت بوده و اختیار خود را به شهوت داده است، یا آنکه در ثروت اندوزى حرص مى ورزد، هیچ کدام از آنان نمى توانند از دین پاسدارى کنند و بیشتر به چهارپایان چرنده شباهت دارند و چنین است که دانش با مرگ دارندگان دانش مى میرد.
ویژگى هاى رهبران الهی
آرى! خداوندا! زمین هیچ گاه از حجت الهى خالى نیست، که براى خدا با برهان روشن قیام کند، یا آشکار و شناخته شده، یا بیمناک و پنهان، تا حجت خدا باطل نشود، و نشانه هایش از میان نرود. تعدادشان چقدر؟ و در کجا هستند؟ به خدا سوگند! که تعدادشان اندک ولى نزد خدا بزرگ مقدارند که خدا به وسیله آنان حجت ها و نشان هاى خود را نگاه مى دارد، تا به کسانى که همانندشان هستند بسپارد و در دل هاى آن بکارد، آنان که دانش، نور حقیقت بینى را بر قلبشان تابیده، و روح یقین را دریافته اند که آنچه را خوشگذران ها دشوار مى شمارند، آسان گرفتند و آنچه که ناآگاهان از آن هراس داشتند، أنس گرفتند. در دنیا با بدن هایى زندگى مى کنند، که ارواحشان به جهان بالا پیوند خورده است، آنان جانشینان خدا در زمین و دعوت کنندگان مردم به دین خدایند. آه، آه، چه سخت اشتیاق دیدارشان را دارم! کمیل! هرگاه خواستى بازگرد.
پایان پیام/
نظر شما