تاریخچه ایده مهدویت در امتداد تاریخ پیدایش بشریت

بعضى از افراد تصور مى‏کنند که سابقه اعتقاد به مهدویت، از نیمه قرن سوم هجرى که دوران ولادت حضرت حجت(ع) است، پیدا شده است، درحالی که . . .

خبرگزاری شبستان: تاریخچه مهدویت ازجمله مسائلی است که با شناخت آن ایده مهدورت به نحوی عمیق تر مورد شناسائی قرار می گیرد. به دیگر بیان اینکه ایده مهدویت از کجا و به چه علت پدید آمده، هویت و ماهیت این نظریه را روشن خواهد کرد.
"بعضى از افراد که اطلاعى در این زمینه ندارند- مخصوصا اشخاصى که اعتقادى به اصول و مبانى مذهب تشیع ندارند و برخى از سخنان را در بعضى از کتاب ها خوانده‏اند- خیال مى‏کنند که سابقه اعتقاد به مهدویت، فقط مثلا از نیمه قرن سوم هجرى که دوران ولادت حضرت حجت(ع) است، پیدا شده است." اما با شناخت معارف اسلامی و سیره انبیاء و احادیث این مهم به دست می آید که تاریخچه ایده مهدویت و تشکیل حکموت جهانی پر از عدل و داد بسیار باسابقه تر از زمان حیات حضرت مهدی(ع) است.
 

مهدویت در قرآن و احادیث نبوى‏
در قرآن کریم این مطلب به صورت یک نوید کلى در کمال صراحت است، یعنى هرکسى که قرآن را مطالعه کند، مى‏بیند قرآن کریم آن نتیجه را که بر وجود مقدس حضرت حجت(ع) مترتب مى‏شود، در آیات زیادى به عنوان یک امرى که به طور قطع در آینده صورت خواهد گرفت ذکر مى‏کند. از آن جمله است این آیه:
وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ [٢١:١٠٥]
در "زبور" بعد از ذکر (تورات) نوشتیم: "بندگان شایسته‌ام وارث (حکومت) زمین خواهند شد!"

خدا در قرآن مى‏گوید که ما در گذشته بعد از "ذکر" که گفته‏اند یعنى بعد از آنکه در تورات نوشتیم- در زبور هم این مطلب را اعلام کردیم، و ما اعلام کردیم، پس شدنى است که: أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصَّالِحُونَ. صحبت منطقه و محل و شهر نیست، اصلا فکر آن قدر بزرگ و وسیع است که سخن از تمام زمین است: زمین براى همیشه در اختیار زورمندان و ستمکاران و جباران نمى‏ماند، این یک امر موقت است، دولت صالحان که بر تمام زمین حکومت کند، در آینده وجود خواهد داشت. در مفهوم این آیه کوچکترین تردیدى نیست.

همچنین راجع به اینکه دین مقدس اسلام دین عمومى بشر خواهد شد و تمام ادیان دیگر در مقابل این دین از بین خواهند رفت و تحت الشعاع قرار خواهند گرفت، در قرآن هست که این یکى دیگر از آثار و نتایج وجود مقدس مهدى موعود(ع) است:
هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَىٰ وَدِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَلَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ [٩:٣٣]
او کسی است که رسولش را با هدایت و آیین حق فرستاد، تا آن را بر همه آیین‌ها غالب گرداند، هر چند مشرکان کراهت داشته باشند! ﴿التوبة: ٣٣﴾ و ﴿الصف: ٩﴾
هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَىٰ وَدِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَکَفَىٰ بِاللَّهِ شَهِیدًا ﴿الفتح: ٢٨﴾

این دین را به وسیله این پیامبر فرستاد براى اینکه در نهایت امر آن را بر تمام دین هاى عالم پیروز گرداند، یعنى همه مردم دنیا تابع این دین شوند. در زمان حضرت هیچ خانه ای نیست مگر آن که به آن خانه و اهلش دین اسلام عرضه شده است. البته این به آن معنا نیست که همه به اجبار تابع اسلام می شوند، بلکه امکان دارد برخی به ادیان دیگر باقی بمانند اما دین اسلام دین اکثریت و دین غالب است.

 

از آیات قرآن که بگذریم مسأله احادیث نبوى مطرح است. پیغمبر اکرم(ص) در این زمینه چه مطالبى فرموده است؟ آیا فرموده است یا نفرموده است؟ اگر روایات مربوط به مهدى موعود(ع) انحصارا روایات شیعه مى‏بود، براى شکاکان جاى اعتراض بود که:
اگر مسأله مهدى موعود(ع) یک مسأله واقعى است. باید پیغمبر اکرم گفته باشد و اگر پیغمبر اکرم گفته بود باید سایر فرق اسلامى هم روایت کرده باشند و تنها شما شیعیان روایت نکرده باشید. جوابش خیلى واضح است: اتفاقا روایات باب مهدى موعود(ع) را تنها شیعیان روایت نکرده‏اند. روایاتى که اهل تسنن در این زمینه دارند، از روایات شیعه اگر بیشتر نباشد، کمتر نیست. کتاب هایى را که در این زمینه نوشته شده است، مطالعه کنید، مى‏بینید همین‏طور است.... وقتى انسان مطالعه مى‏کند، مى‏بیند که مسأله مهدى موعود(ع) در روایات اهل تسنن از روایات شیعه بیشتر است و کمتر نیست.
 

تاریخچه ایده انتظار به سابقه خلقت انسان و انزال وحی و ارسال انبیاء بازمی گررد. تمامی ادیان الهی برای برقراری صلح و عدالت آمده اند. صلح جهانی و عدالت جهانی ایده فراموش نشده بشریت است که همیشه در ذهن بشریت بوده و خواهد ماند. چرا که این ایده ریشه در فطرت خداجوی انسان دارد. در قرآن درخصوص تاریخچه فلسفه ارسال رسل می خوانیم:
لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَالْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ ۖ وَأَنزَلْنَا الْحَدِیدَ فِیهِ بَأْسٌ شَدِیدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِیَعْلَمَ اللَّهُ مَن یَنصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَیْبِ ۚ إِنَّ اللَّهَ قَوِیٌّ عَزِیزٌ [٥٧:٢٥]
ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم، و با آنها کتاب (آسمانی) و میزان (شناسایی حقّ از باطل و قوانین عادلانه) نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند؛ و آهن را نازل کردیم که در آن نیروی شدید و منافعی برای مردم است، تا خداوند بداند چه کسی او و رسولانش را یاری می‌کند بی‌آنکه او را ببینند؛ خداوند قوّی و شکست‌ناپذیر است!
دین اسلام برپایه عدالت است و در آخرالزمان دین اسلام دین اکثریت است و چنین دینی دین فطری است که در بنیان و سرشت او از ابتدای پیدایش نهاده شده است. چنانچه در قرآن آمده است:
فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفًا ۚ فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا ۚ لَا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ۚ ذَٰلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَلَٰکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ [٣٠:٣٠]
پس روی خود را متوجّه آیین خالص پروردگار کن! این فطرتی است که خداوند، انسانها را بر آن آفریده؛ دگرگونی در آفرینش الهی نیست؛ این است آیین استوار؛ ولی اکثر مردم نمی‌دانند!


پایان پیام/

کد خبر 170064

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha