ملاک تشخیص ادعای دروغ و صواب در عرصه مهدویت چیست؟

آیا شایسته است ایده مهدویت را مسکوت گذاشت، چراکه با خرافات و مدعیان دورغ همراه شده. ملاک تشخیص ادعای دروغ و صواب در عرصه مهدویت چیست؟

خبرگزاری شبستان: در عرصه مهدویت مدعیان دروغین فراوانی را تاریخ مشاهده کرده است. از گروه "کیسانیّه" و بعضى از خلفاى جبّار عباسى گرفته تا این اواخر که "سیّدمحمّد على باب" که بیماری روانی داشت خود را مهدی موعود معرفی کردند. راه مقابله با این انحرافات و خرافات و باورهای دروغین و انحرافی چیست؟ دو سوال در اینجا طرح شده است :
1- بعضى مى‏گویند: مى‏دانیم از اعتقاد به ظهور مهدى سوء استفاده فراوانى شده و مى‏شود آیا بهتر نیست اصل این موضوع را مسکوت بگذاریم تا این همه سوء استفاده چى‏ها آن را دستاویز خود نسازند؛ اصولًا چرا ما چیزى را بپذیریم که این اندازه ممکن است از آن تعبیر نامطلوب شود؟
2- سؤال دیگرى که تقریباً نقطه مقابل سؤال اوّل است این است که آیا راستى مى‏توان باور کرد که تمام مدّعیان مهدویّت، دروغین بودند؛ هیچ احتمال نمى‏دهید که در میان این مدّعیان واقعیّتى وجود داشته است و همه فرصت طلب و سوء استفاده‏چى و یا تحریک‏شده استعمار نبوده‏اند؟

به دیگر بیان اعتقاد مهدویت چون باوری است که هم اکنون محقق نشده است و در آینده رخ خواهد داد. پس آن را مسکوت نگهداریم تا از ورود انحرافات و خرافات در این عرصه جلوگیری کنیم و مسئله دوم آن است که ملاک برای تشخیص ادعاهای دورغ و صواب در عرصه مهدویت چیست؟ براساس کدامین سند و یا ملاک و حدیث ادعاهای مطرح شده را دروغ می پنداریم؟

در این بحث تنها هدف ما پاسخ گفتن به دو سؤال بالا و تجزیه و تحلیل آنهاست.
در مورد سؤال نخست، باید اوّلًا این سؤال را طرح کرد که کدام واقعیّت پرارزش‏تر را در دنیا سراغ داریم که مورد سوء استفاده از طرف گروهى نابکار واقع نشده است؟
مگر تاریخ این همه مدّعیان دروغین نبوّت و پیامبرى را به ما نشان نمى‏دهد که حتّى در عصر اتم و فضا نیز دست‏بردار نیستند و زمزمه ادّعاى آنها را در گوشه و کنار مى‏شنویم.
پس چه خوب است که اصلًا دعوت پیامبران را به دست فراموشى بسپاریم و همچون "براهمه" اصل نبوّت را انکار کنیم تا گرفتار سوء استفاده چى‏ها نشویم!
آیا به عقیده شما این سخن منطقى است!
در زندگى روزمرّه تاکنون چقدر افراد را شنیده‏ایم که از عنوان پزشک و مهندس و دکتر، یا عناوین دیگر قلّابى، براى پر کردن جیب خود، یا اغراض دیگر، سوء استفاده کرده‏اند و شاید گاهى سالها، بدون این که ردّ پائى از خود بگذارند، همین راه را پیموده و به این عنوان قلّابى معروف بوده‏اند.
آیا مى‏توان گفت حالا که عنوان "طبیب" مورد بهره‏بردارى نامشروع گروهى قرار گرفته باید بکلّى منکر وجود طبیب و دکتر شویم!

این گونه سخن گرچه بسیار دور از منطق به نظر مى‏رسد امّا متأسّفانه در میان نوشته‏هاى بعضى از منکران اصل ظهور مهدى به چشم مى‏خورد.
به هرحال، این یک قاعده کلّى است که همیشه هر دروغى خود را در لباس راست قرار مى‏دهد و از اعتبار آن براى پوشاندن بى‏اعتبارى خود استفاده مى‏کند که "این دروغ از راست مى‏گیرد فروغ!".
هیچ خائن و نادرست و دزد و دروغگو، در چهره اصلى خود ظاهر نمى‏شود؛ بلکه با استفاده از آبرو و حیثیّت و "امانت و پاکى و درستى" و تظاهر به آن‏ها به هدف‏هاى نامشروع خود مى‏رسند.
آیا این دلیل بى‏اعتبار بودن این مفاهیم عالى انسانى است! ثانیاً، آیا اعتقاد به ظهور مهدى یک واقعیّت است که مورد سوء استفاده قرار گرفته یا یک امر تخیّلى است؟
اگر واقعیّت آن را پذیرفته‏ایم- چنانکه باید هم بپذیریم زیرا دلایل فراوانى بر آن در دست داریم- با سوء استفاده این و آن نمى‏توان کنارش گذارد، و اگر (فرضاً) واقعیّتى نداشته باشد، باید آن را کنار گذارد، خواه از این عنوان استفاده نامناسب شده باشد یا نه!
به هرحال، طرز بهره‏گیرى درست یا نادرست از یک موضوع نمى‏تواند وسیله قضاوت درباره آن موضوع باشد.
آیا اگر روزى "انرژى اتمى" وسیله جنگ افروزان سنگدل دنیا مورد سوء استفاده قرار گیرد و در یک حمله اتمى به شهر "هیروشیما" 300 هزار نفر کشته و 300 هزار نفر مجروح که پس از گذشتن 30 سال هنوز زخمهاى هولناک بعضى درمان نیافته، به جاى بماند، دلیل این مى‏شود که به کلّى از این انرژى عظیم چشم بپوشیم یا اصلًا وجود آن را انکار کنیم؟ چرا که امپریالیست‏هاى بى‏رحم از آن سوء استفاده کرده‏اند؛ یاضمن قبول این واقعیّت بکوشیم در مسیر صحیح و به نفع جامعه انسانى مورد بهره‏بردارى قرار گیرد؟.(حکومت جهانى مهدى(ع)، ص 298). 

در مغازه جواهر فروش انواع سنگ بدل و اصل وجود دارد. حال این دلیل کافی است که به زعم وجود سنگ بدل هر مغازه جواهر فروشی بسته شود؟!

از این سؤال و پاسخ که بگذریم نوبت به سؤال دوم مى‏رسد که از جهتى مهم تر است که آیا همه این مدّعیانِ مهدویّت، دروغ زن بودند و واقعیّتى در ادّعاى هیچ‏یک وجود نداشته است، یا نه؟
به عقیده ما رسیدن به پاسخ این سؤال با در دست داشتن نشانه‏ها و بازتابها و نتایج این ظهور بزرگ، بسیار آسان است.
"مهدى" موعود یک رسالت جهانى دارد، و براى تحقّق بخشیدن به این رسالت از تمام امکانات خداداد و وسایل موجود یا وسایلى که خود به وجود مى‏آورد استفاده مى‏کند.
رسالت اصلى او برچیدن هرگونه ظلم و ستم از محیط زندگى انسان ها، و ریختن طرح نوینى براى یک حکومت جهانى براساس عدل و داد و مبارزه با انواع تبعیض ها، استعمار، استثمار و زورگویى گردنکشان است.
او جهشى به افکار مى‏دهد.
او پیشرفت چشمگیرى به علوم و دانش ها و صنایع مى‏بخشد.
او حرکتى در جهان خفته در همه زمینه‏ها ایجاد مى‏کند.
او همه پیروان مذاهب را در زیر یک پرچم گردآورى مى‏کند.
او ثروت هاى جهان را عادلانه تقسیم مى‏نماید.
او رونق به اقتصاد جهان مى‏بخشد، آنچنان که نیازمندى در همه جهان پیدا نخواهد شد.
او هر حقّى را به صاحبش مى‏رساند.
او هیچ نقطه ویرانى را در زمین باقى نمى‏گذارد، مگر این که آباد مى‏سازد.
و در عصر او آن چنان امنیّت جهان را فرامى‏گیرد که اگر زنى تنها از شرق جهان به غرب برود، هیچ‏کس آزارى به او نمى‏رساند.
او منابع زمین را استخراج مى‏کند.
و همه را در یک نظام توحیدى همه جانبه مجتمع مى‏سازد.
اینها برنامه‏هاى عملى و رسالت هاى آن انقلابى بزرگ جهان در بزرگ ترین انقلاب هاى تاریخ بشر است که در منابع مختلف به آن اشاره شده است.
آیا هیچ‏یک از این مدّعیان یک‏هزارم این برنامه را عملى کردند؟ سهل است؛ آیا حتّى شهر و محلّه خود را توانستند طبق این برنامه تنظیم کنند؟
ما مى‏بینیم هنوز مظالم و ستم ها، تجاوزها و تعدّی ها، درحال گسترش است؛ جنگ هاى جهانى اوّل و دوّم ملیون ها کشته، و ده ها میلیون مجروح بر جاى گذاشت و جهانى را به خاک و خون کشید.
روز به روز رقابت هاى خطرناک ابرقدرت ها بیشتر، و فاصله آن‏ها با ممالک فقیر فزونتر مى‏گردد؛ هر شب حدود یک هزار میلیون مردم جهان گرسنه مى‏خوابند؛ و زندان ها پر است از انبوه بى‏گناهان.
خودکامگان دیو سیرت هنوز به انواع شکنجه مردم جهان مشغولند.
یعنى، جهان هنوز رو به تراکم ظلم و ستم مى‏رود، کى و کجا از عدل و داد پر شده است؟
و همین دلیل قویترین و مؤثّرترین پاسخ به تمام مدّعیان طول تاریخ است و سند زنده‏اى است بر دروغ آنان، دلیلى کوتاه و فشرده امّا برنده و قاطع!
آرى! هنوز آن آفتاب چهره از ابرها به در نکشیده، و باید همچنان انتظار آن روز را کشید، که ابرها به کلّى کنار روند و جهان تاریک به وجودش روشن شود؛ و گویا صبح نزدیک است.
 

پایان پیام/

کد خبر 169153

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha