خبرگزاری شبستان: شنیدم اباعبداللَّه، امام صادق(ع) می فرمود: قائم ما که قیام می کند از نادانى مردم بیش از آنچه رسول خدا(ص) از نادانى جاهلیّت برخورد کرد، برخورد می کند. گفتم: این چگونه ممکن است؟ فرمود: رسول خدا(ص) درحالى به سوى مردم آمد که آنان سنک و کلوخها و چوبهاى تراشیده را مىپرستیدند و قائم ما هنگامى که قیام می کند به سوى مردم مىآید، درحالى که همه مردم کتاب خدا را علیه او تأویل می کنند و با آن بر او احتجاج می نمایند. سپس فرمود: هان که به خدا قسم دامنه عدالت او به میان خانههاى آنان راه مىیابد همان طور که گرما و سرما نفوذ می کند.
شنیدم اباجعفر، امام باقر(ع) می فرمود: صاحب این امر اگر ظاهر شود از مردم مىبیند مانند آنچه رسول خدا(ص) دید و بیشتر.
ابى عبداللَّه امام صادق(ع) گفت: شنیدم آن حضرت می فرمود: قائم(ع) در پیکارش مىبیند آنچه را که رسول خدا(ص) ندید. همانا رسول خدا درحالى بسوى آنان آمد که بتهاى سنگى و چوبهاى تراشیده شده را مىپرستیدند ولى قائم، علیه او خروج می کنند و کتاب خدا را علیه او تأویل می کنند و به استناد آن تأویل با او مىجنگند.
خبر داد ما را علىّ بن احمد او گفت: خبر داد ما را عبید اللَّه بن موسى علوىّ از محمّد بن حسین و او از محمّدبن سنان و او از قتیبة اعشى و او از ابان ابن تغلب که گفت:شنیدم اباعبداللَّه جعفر بن محمّد(ع) می فرمود: چون پرچم حقّ نمایان شود، اهل خاور و باختر به آن لعنت فرستند، میدانى چرا؟ گفتم: نه، فرمود: براى آنچه مردم از خاندان او پیش از خروجش دیدهاند.
خبرداد ما را عبدالواحدبن عبداللَّه او گفت: حدیث کرد ما را محمّد ابن جعفر قرشىّ او گفت: حدیث کرد مرا محمّد بن حسین از محمّد بن سنان و او از قتیبة اعشى و او از منصور بن حازم و او از ابى عبد اللَّه امام صادق(ع) که آن حضرت فرمود: چون پرچم حقّ برافراشته شود، اهل خاور و باختر آن را لعنت کنند. به آن حضرت عرض کردم: از چه رو چنین خواهد شد؟ فرمود: از آنچه از بنى هاشم مىبینند.
خبرداد ما را علىّ بن احمداز عبیداللَّه بن موسى و احمد بن علىّ اعلم آن دو گفتند: حدیث کرد ما را محمّدبن علىّ صیرفىّ از محمّدبن صدقه و ابن اذینه عبدى و محمّدبن سنان همگى از یعقوب سرّاج که گفت: شنیدم اباعبداللَّه امام صادق(ع) می فرمود سیزده شهر و طائفه است که قائم(ع) با اهل آن شهرها می جنگد و آنان با او می جنگند: اهل مکّه، اهل مدینه، اهل شام، بنى امیّه، اهل بصره و اهل دست میسان و کردها و عرب هاى بادیهنشین و ضبّه و غنى و باهله و ازد و اهل رى.
در المراصد است که( دستمسان) شهر بزرگى است میان واسط و اهواز و باهواز نزدیک تر است و در بحار( دمسان) است و مجلسى فرموده که اینکلمه تصحیف از (دیسان) است که شهرى است در هرات فیروزآبادى آن را ذکر کرده و گفته است که دومیس ناحیهاى است در آران و در نسخهاى( دشت میشان) نوشته است.
پایان پیام/
نظر شما