خبرگزاری شبستان: بحث اسلامی شدن دانشگاه ها یکی از موضوعات مبتلابه جامعه در سال های اخیر و از تاکیدات مقام معظم رهبری و دیگر بزرگان است؛ مسئله ای که کارشناسان و اندیشمندان در باب چرایی و چگونگی آن بسیار سخن گفته اند. از این رو در این مطلب سخنان آیت الله جوادی آملی در این باره به مخاطبان ارائه می شود.
ما در پاسخ به این دو سئوال که نصاب دینداری چیست؟ و راه افزایش دینداری و نجات از کاهش آن چیست؟ باید بدانیم که طرح، کافی نیست این دانشجو تنها دانشجوی اساتید نیست این یک شهروندی است در نظامی زندگی میکند این شاید هشتاد درصد دینداریاش را از جامعه میگیرد بیست درصدش را از دانشگاه، این با همه مردم جامعه از نظام و مسئولان و امّت و امنیّت سر و کار دارد یک گوشهاش هم اساتید دانشگاه است ولی شما بزرگواران راه خوبی انتخاب کردید آنچه در قلمرو کار شماست دارید تحقیق میکنید همه ما همین طوریم بیرون از قلمرو کار ما مسئول نیستیم.
ما مسئول کاهش دینداری دیگران هستیم
اما مطلب اول نصاب دینداری، اعتقاد به اصول دین از یک سو، انجام واجب ها و پرهیز از محرّمات از سوی دیگر این یک نصاب است که هر مسلمانی باید به این اصول معتقد باشد و واجبات را انجام بدهد محرّمات را ترک کند. افزایش در دینداری این است که اصول را دقیقتر بررسی بکند مراحل بالاترش را بفهمد و مراحل بالاترش را باور داشته باشد. گذشته از واجب ها، مستحبّات را هم انجام بدهد آن که نماز صبح میخواند یک نیم ساعت زودتر بلند میشود نماز شب را هم میخواند این راه افزایش در دین است. آن کسی که از محرّمات پرهیز میکند سعی کند از مکروهات هم پرهیز کند، این یک تکامل دینداری است. این یک توضیح کوتاهی است درباره مطلب اول و دوم که نصاب دینداری چیست و راه افزایش و نجات کاهش دینداری چیست، اما اصل مطلب بخشی مربوط به حوزه و دانشگاه است بخشی هم واقعاً مربوط به حوزه و دانشگاه نیست یک جوان دانشجو وقتی وارد فضای جامعه میشود با روزنامهها، با رسانهها، با مسئولان، با قانون مملکت، با اجرای مملکت و با دستگاه قضایی رابطه دارد بخش وسیعی از تأثّرش مربوط به این کارهای دیگران است مربوط به کار ما نیست اما آنچه مربوط به کار ماست طرحی را طرّاحی کنیم که مربوط به کار ماست و از عهده اجرایش بربیاییم، چون ما در قیامت مسئول همین کاریم از ما سؤال نمیکنند که فلان جا که اختلاس مالی شد شما چرا جلویش را نگرفتید و همین باعث کاهش دینداری خیلی ها شد ما واقعاً مسئول نیستیم نه از ما سؤال میکنند نه اگر هم سؤال کردند ما میمانیم میگوییم به ما مربوط نبود ما همین قدر توان داشتیم. بنابراین ما یعنی حوزه و دانشگاه به مقدار قلمرو دانشمان هم باید نصاب دینداری را تبیین کنیم، هم راه نجات کاهش دینداری را و این کار را میشود کرد...
معنای اسلامی شدن دانشگاه این نیست!
وقتی که امام یا سایر مسئولان گفتند دانشگاه ها باید اسلامی بشود خیلی ها فکر میکردند که دانشگاه باید مسلمان داشته باشد، دانشجو باید مسلمان باشد به این فکر افتادند نمازخانه درست کنند, نماز جماعت درست کنند, دعای کمیل درست کنند, دعای توسل, کلاس دخترها و پسرها را از هم جدا کنند, تفکیک جنسیّت بشود, حجاب درست بشود همه این کارها, کار خوبی است اما این کار مسجد و حسینیه است نه کار دانشگاه, حرف اول دانشگاه را دانش میزند بنابراین معنای اسلامی شدن دانشگاه این نیست که ما دانشجوی مسلمان داشته باشیم آن کار خوبی است, استاد مسلمان داشته باشیم باید هم داشته باشیم کار خوبی است اما حرف اول و آخر دانشگاه را دانش میزند اگر ما توانستیم دانش را اسلامی کنیم دانشگاه میشود اسلامی. در سایه او خیلی از این برکات فراهم میشود بنابراین داشتن نمازخانهها, نماز جماعت ها, دعای کمیل ها این ها خیلی کمک میکند اما این کار مسجد و حسینیه و حوزههاست، کار دانشگاه برتر از این و بالاتر از این است. دانشگاه باید دانشش اسلامی باشد آن کارها اسلامی کردنش یا همه موافقاند یا اگر برخی ها مخالف باشند، حرفی برای گفتن ندارند یعنی داشتن نمازخانه, نماز جماعت اینها یا همه موافقاند یا اگر کسی مخالف باشد قدرت اظهار ندارد. برای اینکه در یک نظام اسلامی که این همه خون ریخته شد حداقل این است که مردم واجباتشان را انجام بدهند. بنابراین اسلامی کردن دانشگاه به این معنا که نماز جماعتی باشد, نمازخانه باشد یا همه موافقاند یا اگر کسی هم مخالف بود قدرت مخالف ندارد.
می گویند مگر می شود دانش را اسلامی کرد؟!
اما مسئله اسلامی شدن دانشگاه یک عدّه جدّاً مخالفاند آدم های خوبی هم هستند نه اینکه آدم بدی باشند میگویند دانش که اسلامی نیست زمینشناسی اسلامی و غیراسلامی نداریم, ستارهشناسی اسلامی و غیر اسلامی نداریم, کشاورزی، درختکاری اسلامی و غیراسلامی نداریم, برای اینکه این مسئله خوب برای شما اساتید محترم جا بیفتد مستحضرید که این فکر بعد از پیروزی انقلاب یک فکر بینالمللی و فکر جهانی است مخصوص ایران یا کشورهای این قسمت ها نیست، مسلمان ها و متدیّنینی که در مالزی بودند آنها هم همین همایش و کنگره را داشتند. در یکی از همایش هایی که در مالزی برگزار شد مسئول همایش شخصیّت رسمی دانشگاهی آنها آمده گفته آقایان من قبل از ورود در بحث از یک طنز شروع بکنم بعد نتیجه بگیریم که اصلاً دانشگاه نمیشود اسلامی باشد مگر دانش را میشود اسلامی کرد؟! گفت طنز اوّلم این است که شما دوچرخه اسلامی و غیر اسلامی دارید خندید و خنداند گفت دوچرخه اسلامی و غیر اسلامی نداریم همچنین یخچال و اتومبیل شما یخچال اسلامی دارید یخچال غیر اسلامی دارید هم خودش خندید و هم آنها را خنداند, دوم: دوچرخهسواری اسلامی داریم که اگر کسی دوچرخهسواری میخواهد بکند اسلامی باشد این طور رکاب بزند اگر غیر اسلامی باشد طور دیگر رکاب بزند خودش خندید و آنها هم خندیدند و گفتند دوچرخهسواری اسلامی و غیر اسلامی نداریم. سوم: دوچرخهسوار یا مسلمان است یا غیر مسلمان, گفتند بله, گفت شیمی همین طور است, فیزیک همین طور است, دریاشناسی این طور است, درختشناسی این طور است, کِرمشناسی این طور است, صحراشناسی این طور است, معدنشناسی این طور است. زمینشناسی اسلامی و غیراسلامی نداریم برای اینکه شرق و غرب مسلمان و کافر زمینشناسیشان همین درس است همین بحث است نه زمین اسلامی و غیراسلامی داریم نه زمینشناسی اسلامی و غیراسلامی داریم، همان طوری که یخچال اسلامی و غیراسلامی نداریم، یخچالشناسی اسلامی و غیراسلامی نداریم یخچالشناس یا مسلمان است یا کافر بنابراین ما زمینِ اسلامی نداریم (یک) زمینشناسی اسلامی نداریم (دو) زمینشناس یا مسلمان است یا غیرمسلمان بنابراین علم نمیتواند رنگ دینی داشته باشد علم الاّ ولابد سکولار است سکولار یعنی بیتفاوت نه ضدّ دین باورشان شد و تسلیم شدند و خیلی ها هم قبول کردند که دانش نمیتواند اسلامی باشد علم الاّ ولابد سکولار است.
ادامه دارد/
نظر شما