تعهد از نوع عدم تعهد!

احیای پیکر نیمه جان جنبش عدم تعهد که در فرآیند ورود به " کمای سیاسی" قرارگرفته بود امروز محتاج شکل گیری جنبشی دیگر برای بازگشت به اصول و مبانی سابق در کنار آغاز یک "فرآیند هوشمند به روز رسانی" است.

خبرگرازی شبستان: شانزدهمین اجلاس سران عضو جنبش عدم تعهد در حالی از پنجم تا دهم شهریور ماه در تهران برگزار خواهد شد که بیش از 118 کشور برای حضور در این اجلاس به طور رسمی از طرف ایران دعوت شده و 41 کشور اعلام کرده اند که در بالاترین سطح - رئیس جمهور یا نخست وزیر- شرکت خواهند کرد. 21 کشور نیز در سطح وزرای خارجه و 5 کشور در سطح فرستاده ویژه رئیس جمهور شرکت خواهند کرد. مابقی کشورها نیز در سطح قائم مقام وزیر، معاون، مدیرکل و سفرایشان در سازمان ملل در این اجلاس حضور خواهند داشت.
ناگفته پیداست که این اجلاس، با توجه به تعداد بالای شرکت کنندگان و ترکیب کشورهای عضو، از ظرفیت بالایی در زمینه روابط دیپلماتیک برخوردار است.
بررسی مختصر تاریخی جنبش عدم تعهد نشان می دهد اصطلاح عدم تعهد نخستین بار توسط جواهر لعل نهرو، نخست‌وزیر هند طی نطقی در 28 آوریل 1954 در کلمبو استفاده شده است و پس از آن با تلاش رهبران آسیایی - آفریقایی و بنیانگذاران جنبش عدم تعهد، این جنبش شکل گرفت.
تیتو، جواهر لعل نهرو، جمال عبدالناصر، سوکارنو و قوام نکرومه رهبران یوگسلاوی، هند، مصر،‌ اندونزی و غنا را می توان به عنوان بنیانگذاران جنبش عدم تعهد نام برد که هر یک در زمان خود به دلایلی نقشی مهم در پیدایش این جنبش برعهده داشته‌اند.


مارشال تیتو که در دوران جنگ جهانی دوم و پس از جنگ رهبری یوگسلاوی را به عهده داشت، پس از تثبیت قدرت خود علی‌رغم آنکه در آغاز در زمره گروه شرق بود، سیاست تک روی در برابر بلوک شرق را در پیش گرفت و با این اقدام خود مورد انتقاد وحملات تبلیغاتی آنها قرار گرفت. وی که به دلیل اعتقادات ایدئولوژیک خویش نمی‌توانست به گروه غرب بپیوندد، تلاش کرد در چنین وضعیتی برای حفظ خود راه سومی را برگزیند. مراودات او با رهبران آسیایی و آفریقایی از جمله نهرو و جمال عبدالناصر وی را برآن داشت تا پیشنهاد میزبانی نخستین گردهمایی سران کشورهای عضو جنبش عدم تعهد در بلگراد را مطرح نماید. بدین‌ترتیب با تلاش وی و دیگر بنیانگذاران جنبش عدم‌تعهد، نخستین اجلاس رهبران این جنبش در دسامبر 1961 با حضور رهبران 25 کشور در شهر بلگراد پایتخت یوگسلاوی برگزار شد.
از این سال به بعد عضویت در جنبش عدم تعهد یعنی اعلام مخالفت و عدم پذیرش سلطه قدرت های بزرگ و دستیابی به استقلال سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و نفی استعمار و استعمارگری و تعدیل کننده نظام جهان تلقی گردید.
 

ایران به دلیل عضویت در پیمان نظامی بغداد (پیمان سنتو) نتوانست به عضویت جنبش غیرمتعهدها درآید و با پیروزی انقلاب اسلامی و سقوط رژیم در سال 1979 و انحلال پیمان سنتو، جمهوری اسلامی ایران در سپتامبر 1979 همزمان با برگزاری ششمین اجلاس سران غیرمتعهد ها رسما به عضویت این جنبش درآمد.
با فروپاشی نظام دوقطبی و پایان جنگ سرد و یک قطبی- چندقطبی شدن جهان و تحولات نوین در عرصه بین المللی جنبش عدم تعهد نیز با وضعیت نوینی مواجه گردید. فلسفه وجودی این جنبش پس از این تاریخ، به چالش کشیدن نظام سلطه و یکجانبه‌گرایی بوده و در قالب آن ظهور و بروز نظام چند قطبی متصور شده است.
اما از همان ابتدای تشکیل جنبش غیر متعهدها، وجود درک متفاوت اعضا و بی تمایلی اغلب آنها به اصول فلسفی، یافتن یک ایدئولوژی مشترک را مشکل کرده بود. در واقع مفهوم عدم تعهد، در برداشت کشورهای عضو، معناهای مختلفی را داشته است و حتی در ارتباط با برخی کشورها در راستای زیر سوال رفتن شرایط عضویت مقرر در پیمان عدم تعهد، نوعی تعهد در قالب عدم تعهد را شاهد هستیم!
شرایط عضویت در جلسه مقدماتی قاهره، پیش از کنفرانس بلگراد به شرح زیر مشخص شده است:
الف: داشتن سیاست مستقل برمبنای همزیستی مسالمت‌آمیز
ب: پشتیبانی از نهضت‌های آزادیبخش‌
پ: عدم وابستگی به اتحادیه‌های نظامی‌
ت: نداشتن هیچگونه اتحاد نظامی دوجانبه با یکی از قدرت های بزرگ
ث: خودداری از پذیرفتن ونداشتن پایگاههای نظامی خارجی در خاک خود
حال وجود نام کشورهایی چون عربستان سعودی، قطر، بحرین، امارات متحده عربی، کویت، اردن و حتی جمهوری آذر بایجان در میان کشورهای عضو عدم تعهد وجود تناقض " تعهد از نوع عدم تعهد" را به اثبات می رساند. البته این نکته را نیز نباید از یاد ببریم که کشورهای متعهد غیرمتعهدها هم اکنون در موضع ضعف قرار گرفته اند. نباید از یاد برد که این کشورها در میان خود نام هایی چون مصر و تونس را داشتند که هم اکنون در راستای بیداری اسلامی حاضر به تبعیت از زورگویان بین المللی نیستند. همچنین پاکستان نیز دیگر مانند گذشته بله قربان گوی آمریکا نیست و این از نکات مورد توجه است.
به طور کلی محورهای موجود در جنبش عدم تعهد پیش از بیداری اسلامی را می توان به سه محور مستقل، وابسته و ممتنع تقسیم بندی کرد.
 

در حالی که ایران، کوبا، آفریقای جنوبی، ونزوئلا، سوریه و لبنان در جناح مستقل قرار داشتند، کشورهایی چون مصر، اردن، امارات متحده عربی و قطر در جناح وابسته به قدرت های خارجی قرار گرفته و در برابر محور اول صف آرایی کرده بودند. مابقی کشورهای عضو که اکثریتی قابل توجه را به خود اختصاص می دهند، در موضوعات مختلف جبهه بندی گوناگونی را به نفع هر یک از دو رقیب تشکیل داده و بدین شکل تاثیر گذار می شدند.
اما پس از بیداری اسلامی جریان وابسته یکی از تاثیرگذارترین رهبران خود را از دست داده است. در شرایط حاضر، ضمن این که نمی توان مصر را به علت مشکلات داخلی، بازیگری فعال تلقی کرد اما حداقل جبهه وابسته را نیز همراهی نخواهد کرد و این نکته مهمی برای ایران و جناح مستقل است تا از فرصت به دست آمده برای چرخش اساسی رویکرد جنبش استفاده کنند. ریاست ایران بر جنبش نیز به سهولت این امر کمک خواهد کرد.
 

در واقع می توان مدعی شد احیای پیکر نیمه جان پدیده ای به نام جنبش عدم تعهد که در سالهای اخیر در فرآیند ورود به " کمای سیاسی" قرارگرفته بود، در گرو فعالیت بیش از پیش جناح مستقل و در راس آن ایران است که تحولات صورت گرفته در مناسبات جهانی و ریاست ایران، این امر را بیش از پیش ممکن ساخته است. امروز جنبش عدم تعهد، محتاج شکل گیری جنبشی دیگر برای بازگشت به اصول و مبانی سابق در کنار آغاز یک "فرآیند هوشمند به روز رسانی" است.
در واقع بازسازی فضای سابق جنبش عدم تعهد با هدف بازگشت به کلیات آرمان های موسسان این مجوعه از جمله جواهر لعل نهرو، جمال عبدالناصر، احمد سوکارنو، فیدل کاسترو و مارشال تیتو با قید به روز رسانی آن، نه تنها به احیای واقعی این مجموعه خواهد انجامید بلکه نظریه تعلق جنبش عدم تعهد به جهان دو قطبی را نیز نفی خواهد کرد.
پایان پیام/

 

کد خبر 164383

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha