خبرگزاری شبستان: بیست و نهم ماه مبارک رمضان در تقویه شیعه مزین به زادروز علامه حلی، بزرگ مردی که به رمسیت شناخته شدن مذهب بر حق تشیع وامدار او است. از این رو به گوشه ای از زندگی نامه و جایگاه علمی فقهی او اشاره می شود.
حسن بن یوسف بن مطهر معروف به «علامه حلی» در 29 رمضان سال 648 هجری متولد شد و در خانوادهای با تقوا و مؤمن و اهل علم و دانش تربیت یافت، به گونهای که پدرش، شیخ یوسف بن مطهر از علمای نامآور و صاحبنظر در فقه شیعه و استاد علامه است و شهید اول از پدر علامه به «امام اعظم و حجت و افضل المجتهدین» یاد میکند.
از اوان کودکی به تحصیل علم و کسب کمال پرداخت. ادبیات عرب و علوم مقدماتی و متداول عصر را در حله نزد پدر دانشمندش و سایر علمای بزرگ آن منطقه، همچون دایی بزرگوارش محقق حلی و پسر عم مادرش شیخ نجیبالدین یحیی بن سعید و سید احمد بن طاووس و رضیالدین علی بن طاووس و حکیم مشهور ابن میثم بحرانی مؤلف شرح نهج البلاغه آموخت هنوز سنین عمرش به حد بلوغ نرسیده بود که از تحصیل علوم مقدماتی فراغت یافت و به مقام عالی اجتهاد نائل آمد و از همان روزها آوازه فضل و نبوغ و هوش سرشار او همه جا طنین افکند و آینده بسیار درخشانی را به او نوید داد.
او در معقول و منقول، محضر اساتید بزرگواری را درک کرده است که از اساتید معقول او میتوان از: خواجه نصیرالدین طوسی، کاتبی قزوینی، حکیم منطقی شافعی معروف به دبیران را نام برد و از اساتید منقول او میتوان از محقق حلی، شیخ سدیدالدین یوسف و سید احمد بن طاووس و برادرش سید علی بن طاووس و ابن میثم بحرانی و پسرعموی مادر خویش، شیخ نجیبالدین یحیی و شیخ تقیالدین عبدالله بن جعفر بن علی صباغ حنفی و شیخ عزالدین فاروقی واسطی نام برد.
علامه حلی در رشتههای گوناگون علوم اسلامی تبحر خاصی داشت و دارای تألیفات بسیاری است، به گونهای که در شمار تألیفات مانندی برای علامه نمیتوان یافت. وی در همه رشتههای عقلی و نقلی روزگار خویش صاحب نظر و محقق بود. دانشمند بزرگ میرزا عبدالله آفندی اصفهانی در کتاب «ریاض العلماء» درباره علامه چنین میگوید: «وی در نظر علما معروف به علامه است به قسمی که هرگاه علامه گفته شود، او به نظر میآید».
مرجعیت شیعه
بعد از رحلت محقق حلی در سال 676 قمری که زعامت و مرجعیت شیعیان را به عهده داشت شاگردان ممتاز وی و فقها و دانشمندان حله به دنبال فقیه و مجتهدی بودند که خصوصیات مرجعیت و زعامت را دارا باشد تا او را به عنوان مرجع تقلید معرفی کنند. آنان تنها علامه حلی را که از شاگردان برجسته و دست پرورده مکتب فقهی محقق حلی بود و فقها و مجتهدان بنام آن روزگار در حوزه درس وی شرکت کردند شایسته مرجعیت و پیشوایی دین می شناختند و این در زمانی بود که فقط 28 بهار از عمر شریف علامه گذشته بود. این امر حاکی از نبوغ و شخصیت والای اوست که در این سنین تمام دانشها و فضایل اخلاقی و کرامتهای معنوی و انسانی ارا به کمال رسانده و از دیگر عالمان و مجتهدان برتری جسته و به مقام شامخ مرجع تقلید و فتوا در احکام شرع مقدس ، اسلام نایل گشته بود.
آری پس از رحلت محقق حلی زعامت و مرجعیت شیعیان به علامه حلی منتقل گردید و این بار امانت الهی بر دوش با کفایت او گذاشته شد. بدین سبب به لقب مقدس و شریف ((آیه الله )) مشهور گردید، که در آن روزگار تنها او به این لقب خوانده می شد و هر کس آیه الله می گفت منظورش علامه حلی بود.
توسعه فقه و شیعه در دوران علامه
عصر علامه را باید زمان توسعه فقه و شیعه و حقانیت مذهب اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام و در دوره پیشرفت تمدن و دانش در گوشه و کنار جهان اسلام نامید. چرا که علامه حلی تلاش و کوشش خستگی ناپذیری در نشر علوم و فقه اسلام بر طبق مذهب اهل بیت نمود و در فقه تحول و شیوه نوی را ارائه کرد.
وی اولین فقیهی بود که ریاضیات را به عنوان دانشی در فقه وارد کرد و به فقه استدلالی تکامل بخشید. تاثیری که دیدگاه فقهی ، کلامی و آثار علامه گذارده بود محور بحث و تکلیه گاه دانشمندان بر طبق نظرات فقهی فقها و دانشمندان شیعی بود.
در آن روزگار، در بغداد و عراق خاندان جوینی حکومت می کردند که گر چه از طرف پادشاهان مغول به بغداد و این منطقه گمارده شده بودند، بیش از سی سال فرمانروای مطلق بودند و در ترویج دین مبین اسلام و تعظیم علما و نشر دانش و فضیلتها و ترمیم خرابیهای مغولان ، هر چه توانستند دریغ نکردند. به واقع اگر وجود آنان نبود آثاری از تمدن اسلام بر جای نمی ماند.
در ایران نیز گر چه حاکمان مغول حکومت می کردند و مدت زیادی رعب و وحشت و جنایت و خونریزی حکمفرما بود، رفته رفته از بی فرهنگی و خوی ستمگری مغولان کاسته شد و این به سبب تاثیر فرهنگ مردم ایران و اسلام و نیز هوشیاری و سیاست وزرای لایق و شایسته ای نظیر خواجه نصیرالدین طوسی ، یاور وحی و عقل و استاد علامه حلی بود.
حضور چنین دانشمندان دلسوز فرهنگ اسلام و ملت در دستگاه مغولان، در پیشرفت علم و جلوگیری مغولان وحشی از تخریب و آتش سوزی مراکز فرهنگی و کتابخانه ها، نقش بسزایی ایفا کرد، دانشمندانی که در انجام این مهم از آبروی خویشتن سرمایه گذاشتند و همچون شمع سوختند.
ضرب سکه به نام ائمه (ع) با شیعه شدن سلطان مغول
آنچه که باعث شد شهرت علامه، بیشتر شود، فتوائی بود که این دانشمند درباره بطلان طلاقی که الجایتو (سلطان محمد خدابنده، از پادشاهان مغول) همسر محبوبش را داده بود؛ خلاصه ماجرا اینست که "الجایتو" روزی از همسرش عصبانی می شود و او را در یک مجلس، سه طلاقه کرد و بعد از آن پشیمان شد و درباره حلال شدن همسرش سوال می کرد، بنابر مذهب اهل تسنن فقهای اهل سنت گفتند هیچ راهی نیست. بالاخره بعضی او را از وجود فقیهی از حله با خبر کردند که او اینگونه طلاق را اصلا باطل می داند. سلطان با اینکه با اعتراض درباریان مواجه شد ولی به دنبال علامه حلی فرستاد. علامه برای او گفت که در مذهب ما (شیعه) سه طلاقه کردن در یک مجلس مردود است و این طلاق باطل است و دلایل حکم خود و حقانیت مذهب شیعه را اثبات کرد. الجایتو (سلطان محمد خدابنده) در این موقع بود که به مذهب شیعه گروید!
او بلافاصله دستور داد، در خطبههای نماز جمعه نام پیامبرصلیالله علیه وآله و سلم را همراه با اهلبیت سلامالله علیهما برده شود و از نام بردن خلفای اول تا سوم خودداری شود و با ضرب سکه به نام ائمه معصومین اقدام نمود و با ساخت دارالسیادة به کمک و یاری سادات پرداخت و برای آنها مقرری تعیین نمود.
این اقدام علامه سبب شد تا پایههای مذهب تشیع مستحکمتر از گذشته شود و با آمدن دولتهای بعدی زمینه برای به رسمیت شناختن مذهب شیعه فراهم شود و شیعیان آزادانه به انجام فعالیتهای خود بپردازند، به طوری که میتوان علامه را پایهگذار مذهب رسمی شیعه در ایران دانست.
علامه و پسرش مدتی در مراغه اقامت داشت و در سلطانیه که مرکز حکومت (الجایتو) پادشاه مغول ایران بود، به بحث های کلامی با سایر علما پرداخت. او آنقدر حاضر جواب و مستدل حرف می زد که بر تمام رقیبان پیروز می شد.
این فقیه بزرگ را نقطه اوج در «عدم تعصب» ذکر کرده اند. زیرا معتقد بود که: تعصب داشتن گذشتگان، تنها و تنها مشکلات را بیشتر و پیچیده تر کرده است.
علامه که خستگی را از پای درآورده بود و با تلاش خستگی ناپذیری خود در راه علم به موفقیتهای چشمگیر دست یافت، به گونهای که نقل شده است؛ در حال مسافرت و سوار بر چار پایان دست از نگارش بر نمیداشت و کار پژوهش را نیز هنگام غذا خوردن رها نمیکرد تا جایی که اطرافیان لقمه در دهان وی میگذاشتند.
حق بزرگ بر گردن شیعه
وی در میان فقیهان شیعه نخستین کسی است که سند روایات را به چهار دسته صحیح، موثق، حسن و ضعیف تقسیم کرد و با نقل اقوال مذاهب همراه با دلیل سعی کرد که درستی اندیشه و آرای شیعه را به منزله ظهور برساند، به طوری که حق بزرگی بر شیعه امامیه دارد، زیرا وی با زبان و بیان و تدریس و تالیف خود خدمتی بسیار بزرگ به مذهب شیعه نمود.
او در نهایت در 21 محرم سال 726 هجری در شهر حله عراق دار فانی را وداع گفت.
پایان پیام/
نظر شما