فاجعه کربلا در نتیجه باور نداشتن به معاد به وجود آمد

آیت‌الله مجتبی تهرانی با بررسی نقش باور به معاد در جلوگیری از غرور حر بن یزید ریاحی را مظهر باور به معاد دانست و گفت: فاجعه کربلا در نتیجه باور نداشتن به معاد به وجود آمد.

 

به گزارش خبرنگار شبستان، آیت‌الله مجتبی تهرانی، مدرس اخلاق و فقیه عالیقدر جهان تشیع یکشنبه 9 بهمن در ششمین جلسه از سری جدید درس‌ اخلاق خود با موضوع بررسی قیام امام حسین (ع) و مسایل اخلاقی آن گفت: همان‌طور که گفته شد عواملی که انسان را به غرور می‌کشاند شامل عامل درونی و عامل بیرونی است که می‌تواند از آنها با عنوان‌های شیطان درونی و شیطان بیرونی یاد کرد. این دو عامل باعث می‌شوند انسان نتواند در دوراهی انتخاب مسیر صحیح را انتخاب کند.

این مدرس اخلاق با اشاره به روایاتی از امام موسی کاظم (ع) گفت: در روایات مشهوری از امام کاظم (ع) خطاب به هشام بن حکم آمده است خداوند دو حجت برای انسان قرار داده است که شامل حجت ظاهری یعنی انبیاء و حجت باطنی یعنی عقل می‌شود. این دو یعنی عقل و انبیا اقتضا می‌کنند که انسان در دوراهی‌هایی که قرار می‌گیرد بتواند مسیر صحیحی را انتخاب کند.

آیت‌الله تهرانی در پاسخ به این سؤال که چرا انسان با اینکه فانی بودن دنیا را شهود می‌کند اما باز به آن دل می‌بندد، گفت: در اینجا موضوع معاد مطرح می‌شود با مطالعه امیال درونی انسان متوجه می‌شویم که انسان‌ها در طول تاریخ در انتخاب‌های خود معمولا راه نفس را در پیش گرفته‌اند. در حادثه کربلا نیز به همین صورت بوده و عدم اعتقاد به معاد و پیروی از هوای نفس فاجعه کربلا را به وجود آورد.

وی با دسته‌بندی افراد بر اساس اعتقاد به معاد گفت: در زمینه اعتقاد به معاد چهار دسته انسان وجود دارند. دسته اول که با برهان قیامت پذیرفته‌اند اما حتی احتمال آن را نیز نمی‌دهند، دسته دوم تنها احتمال قیامت را می‌دهند، دسته سوم به قیامت باور دارند و دسته چهارم نه تنها به قیامت باور دارند بلکه به مرتبه‌ای از شهود نیز رسیده‌اند.

 

این مدرس اخلاق در توضیح مشخصات دسته اول گفت: این دسته تکلیف‌شان روشن است، به قول یکی از اساتید هم در رابطه با معاد و هم در رابطه با مبدأ، لفظا منکر نیستند اما عملا کارهایی انجام می‌دهند که با اعتقاد به معاد نمی‌سازد.

وی ادامه داد: اما دسته دوم کسانی هستند که در ذهنیت خود قیامت را باور کرده‌اند. وصول اعتقادی به معاد کارکرد عقل است اما نتیجه کار عقل باید به قلب برسد تا به باور و یقین تبدیل شود. به عبارت بهتر کسانی که احتمال به قیامت را با عقل پذیرفته‌اند باید با گام برداشتن در مسیر تقوا به یقین قلبی می‌رسیدند.

این مدرس اخلاق افزود: یقین نیز دارای مراتبی است که عبارت است از علم‌الیقین، حق‌الیقین و عین‌‌الیقین و انسان تنها با عمل است که می‌تواند به این مراتب دست یابد والا هر چه از لحاظ عقلی به بحث و مجادله بنشیند غیر از احتمال به چیز دیگری نمی‌رسد.

آیت‌‌الله تهرانی با اشاره به اثرات عدم باور به معاد در انتخاب‌های انسان گفت: انسان وقتی به قیامت باور نداشت هنگامی که سر دوراهی قرار می‌گیرد سیلی نقد را به از حلوای نسیه می‌پندارد و با انتخاب راهی که امیال‌اش به او نشان می‌دهند به دنیا رو می‌آورند. در جریان امام حسین (ع) نیز همین موضوع وجود داشت که کوفیان گرچه احتمال به قیامت می‌دادند و از لحاظ ذهنی آن را پذیرفته بودند اما چون با عمل و تقوا آن را در قلب خود داخل نکرده بودند در نتیجه به قتل فرزند پیامبر خود روی آوردند.

این مدرس اخلاق با اشاره به اولین خطبه امام حسین (ع) در روز عاشورا گفت: در این خطبه مشاهده می‌کنیم که امام در ابتدا و انتهای خطبه خود مسئله تقوا را مطرح می‌کنند. ابتدای خطبه با عبارت عبادالله فاتقوالله شروع می‌شود و در آخر نیز امام نتیجه می‌گیرد که توشه برگیرید که بهترین توشه‌ها تقواست و تقوای الهی پیشه کنید شاید رستگار شوید.

 

وی با اشاره به لزوم تطبیق جریان کربلا با وضعیات روحی خودمان گفت: البته این نکته را هم متذکر شوم که اکثر ما همین‌طوریم و تنها قیامت را با زبان قبول داریم و در اعمال خود کارهای خلاف آنچه پذیرفته‌ایم، انجام می‌دهیم و این ملاک خوبی است تا بتوانیم تشخیص دهیم که آیا حسینی هستیم یا یزیدی، چون حسینیان باید با تقوای الهی آنچه را در ذهن پذیرفته‌اند به قلب خود وارد کنند.

آیت‌الله تهرانی با اشاره به نقش شیطان بیرونی در تحریک شیطان درونی گفت: شیطان تنها وعده می‌دهد و بر انسان مسلط نمی‌شود. در جریان عاشورا می‌بینیم که شیطان با وعده ملک ری به عمر سعد او را به پذیرفتن سخنان ابن زیاد ترغیب می‌کند ولی این خود عمر سعد است که چون سخنان شیطان را موافق با هواهای نفسانی خود می‌بیند آن را قبول می‌کند.

این مدرس اخلاق حر را مظهر باور به معاد دانست و گفت: همان‌طور که در جلسات گذشته گفته شد چون حر برای جنگ با امام حسین (ع) نیامده بود پس مصرف پولی که ابن زیاد از بیت‌المال به او داده بود برای او حرام نبود و به همین جهت زمینه پذیرش موعظه‌های امام حسین در او وجود داشت به طوری که در روز عاشورا ابتدا با عمر سعد مشاجره می‌کند که آیا می‌خواهی به جنگ پسر پیامبر بروی و در ادامه با مشاهده خود بین بهشت و جهنم به لرزه می‌افتد و در پایان می‌گوید من جز بهشت چیزی را انتخاب نمی‌کنم.

وی در مقابل از یزید به عنوان مصداق بارز عدم اعتقاد به معاد نام برد و گفت: وقتی سر امام حسین (ع) را جلوی یزید گذاشتند با چوب به لب و دندان امام حسین (ع) می‌زد و با خود شعری را با این مضمون می‌خواند که بنی‌هاشم به دنبال پادشاهی بودند و این تنها بازی آنها بود والا نه خبری آمده و نه وحی‌ نازل شده است. این امر نشان می‌دهد که یزید جزء دسته اول بوده یعنی حتی احتمال وجود معاد را هم نمی‌داده است.

پایان پیام/
 

کد خبر 16279

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha