به گزارش خبرگزاری شبستان، روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله امروز با عنوان چرا قطر به بررسی وضعیت سوریه و برخورد شیوخ قطر با این موضوع پرداخته که به شرح زیر است:
نقش قطر در بحران سوریه، این سؤال را ایجاد کرده که حکومت این شیخ نشین کوچک با دامن زدن به این بحران چه هدفی را دنبال میکند؟
این سؤال هر چند از یکسال و نیم قبل یعنی از شروع بحران سوریه وجود داشت ولی با چند رویداد در هفتههای اخیر پررنگتر شد. پناهنده شدن سفیر سوریه در عراق به قطر، پناهنده شدن سفیر سوریه در روسیه سفید به قطر در هفتههای گذشته و سرانجام پناهنده شدن نخستوزیر دو ماه حکومت کرده سوریه به قطر در هفته گذشته، توجهها را بیش از هر زمان دیگری به قطر جلب کرده است. شاید افزودن واقعه سفر طارق الهاشمی معاون فراری رئیسجمهور عراق از اربیل به قطر و پذیرائی گرم شیوخ قطر از وی به رویدادهای مربوط به سوریه نیز درک و فهم روشنتر نقش قطر در آنچه در منطقه میگذرد یا قرار است بگذرد را آسانتر کند.
قبل از پرداختن به چرائی رفتار شیوخ قطر در ماجراهای مربوط به سوریه و عراق، خوب است نگاهی به خود قطر داشته باشیم و با ساختار حکومتی این شیخ نشین آشنا شویم. این آشنائی قطعاً به درک موضوع کمک خواهد کرد.
شیخ نشین قطر، با 11000 کیلومتر مربع وسعت یکصد و چهلمین کشور جهان است که در جنوب خلیج فارس و در همسایگی عربستان و امارات قرار دارد. حکومت این شیخ نشین، خانوادگی است و خاندان "آل ثانی" بر جمعیت حدود نیم میلیونی آن حکومت میکند. قطر، فاقد مجلس انتخابی است و هیچ قانونی در این کشور با آرائ مردم تدوین و تصویب نشده و چیزی که به نام مجلس در این شیخ نشین وجود دارد، دارای اعضای انتصابی است که تعداد آنها فقط اندکی بیشتر از انگشتان دستها و پاهای امیر است! کما اینکه قانون اساسی آن نیز توسط خود خاندان "آل ثانی" تدوین شده و مردم هیچ دخالتی در تدوین و تصویب آن نداشتهاند. رئیس حکومت قطر، خلیفه آل ثانی بود که فرزند او "حمد بن خلیفه" با تبعید کردن پدر به انگلیس در جریان یک کودتای درون خانوادگی، حکومت را در دست گرفت و اکنون بدون آنکه از هیچ قانونی تبعیت کند هر طور که خود بخواهد با مردم و درآمد سرشار نفت و گاز این شیخ نشین رفتار میکند.
قطر، تا دو قرن قبل تحت حکومت ایران قرار داشت، سپس همراه با عربستان به متصرفات دولت عثمانی ضمیمه شد و با فروپاشی عثمانی مدتی تحت سلطه انگلیس بود و پس از یک جدال درون خانوادگی در سال 1351 با کودتای خلیفه بن حمد علیه پسر عموی خود شیخ احمد بن علی بن عبدالله، حکومت این شیخ نشین دردست شیخ خلیفه قرار گرفت. اکنون که شیخ حمد بن خلیفه با کودتائی دیگر جای پدر نشسته، فقط 40 سال از پیدایش امیرنشینی به نام قطر با ویژگی حکومت خانوادگی آنهم متکی به کودتا پشت کودتا میگذرد بدون آنکه ریشه و اصالتی داشته باشد.
با روی کار آمدن شیخ حمد، استعمار انگلیس جای خود را به استعمار آمریکا داد و حاکم جدید قطر برای آنکه حمایت آمریکا را داشته باشد تا بقاء خود بر تخت امارات را تضمین نماید سه فقره تعهد به واشنگتن سپرد که عبارتند از:
- تبدیل ساختن قطر به پایگاه نظامی آمریکا در منطقه
- برقراری روابط گسترده اقتصادی با رژیم صهیونیستی و دلالی برای این رژیم
- برعهده گرفتن نقش مجری توطئههای آمریکا در منطقه
شیخ حمد، در اجرای فقره سوم تعهدات خود به آمریکا، علاوه بر بازی کردن در نقش سیاسی، با استفاده از شبکه تلویزیونی الجزیره و هزینه کردن دلارهای نفتی برای ایجاد اختلاف در منطقه، خوش خدمتیهای زیادی در زمینههای تبلیغاتی و ایجاد بحران در کشورهای عربی برای آمریکا و غرب میکند. پایگاه نظامی تقدیمی شیخ قطر به آمریکا، کمکهای زیادی به واشنگتن برای اشغال عراق به عمل آورد و اکنون نیز نقش مهمی در کمک رسانی نظامی به شورشیان و تروریستهای سوریه برای براندازی دولت بشار اسد دارد. این نقش را شیخ قطر، برای بیثبات کردن عراق و تجزیه سوریه و عراق به عنوان یک خدمت ارزنده و تاریخی به رژیم صهیونیستی ادامه خواهد داد و از هزینه کردن دلارهای نفتی برای تحقق این هدف شوم از هیچ تلاشی دریغ نخواهد کرد.
امیر قطر، مبلغ 30 میلیارد دلار برای براندازی دولت سوریه بودجه در نظر گرفته است. وی از این بودجه تاکنون 50 میلیون دلار به نبیل العربی دبیرکل اتحادیه عرب به خاطر کشاندن این اتحادیه به موضعگیری علیه سوریه پرداخت کرده، 15 میلیون دلار به "ریاض حجاب" نخستوزیر فراری سوریه که هفته گذشته به قطر پناهنده شد داده، همین مقدار نیز به هر یک از سفرای سوریه در عراق و روسیه سفید که آنها نیز به قطر پناهنده شدند پرداخت کرده، حداقل یک و نیم میلیارد دلار به القاعده برای تجهیز تروریستهای سلفی که هم اکنون در حلب با ارتش سوریه میجنگند پرداخت کرده، مبالغ زیادی نیز به مفتیهای سلفی داده تا فتوای جواز قتل علویها و شیعیان سوریه را صادر کنند و تصرف در اموال آنها و تجاوز به زنانشان را حلال و جنگیدن علیه خود آنها را واجب اعلام نمایند. اینها اطلاعاتی است که تاکنون به دست آمده و طبعاً برای شیخ قطر که به خاطر ایجاد تغییراتی درصورت و بینی همسرش بیش از یک میلیارد دلار در لندن هزینه میکند، خرج کردن میلیاردها دلار برای به دست آوردن رضایت آمریکا آنهم در موضوع مهمی همچون براندازی دولت سوریه که به صورتهای مستقیم و غیرمستقیم به نفع خود شیخ قطر نیز خواهد بود، اقدامی کاملاً طیبعی و مورد انتظار است.
سودی که شیخ قطر از همدستی با آمریکا و کشورهای غربی در ماجرای سوریه میبرد اینست که سیل به راه افتاده انقلابهای مردمی در کشورهای عربی به مسیری هدایت میشود که حکومت خاندان آل ثانی از آن در امان میماند، آمریکا و رژیم صهیونیستی به وفاداری شیخ قطر اطمینان پیدا میکنند و طرح آمریکائی - صهیونیستی خاورمیانه جدید، که تثبیت حکومت سران ارتجاع عرب بخشی ازآن است، تحقق خواهد یافت. در این طرح، علاوه بر سوریه، دولت عراق نیز قرار است قربانی شود و تجزیه این هر دو کشور در دستور کار قرار دارد. رجب طیب اردوغان نیز با همراهیهائی که با آمریکا در دامن زدن به بحران سوریه و بحران آفرینی در عراق میکند، چنین سودائی را در سر میپروراند.
علیرغم این تصورات، تحولات منطقه که سرعتی بیسابقه دارد با زبان دیگری با حاکمان این کشورها سخن میگوید. هم اکنون در ترکیه مخالفتهای مردمی و احزاب، برای دولت اردوغان دردسرهائی آفریده، در قطر اختلافات درونی خاندان آل ثانی از شرایط جدیدی خبر میدهد و در عربستان قیامهای مردمی از منطقه شرقیه درحال سرایت کردن به سایر مناطق است و روشنفکران مخالف آل سعود درحال سازماندهی برای بهرهبرداری از موقعیت جدید هستند. با توجه به این شرایط، به نظر میرسد خاورمیانه عربی و بطور کلی خاورمیانه، بگونهای شکل خواهد گرفت که دیگر جائی برای آمریکا و صهیونیستها در آن وجود نخواهد داشت. در آن صورت، شیخ قطر و همسر یک میلیارد دلار بزک کردهاش نیز باید به آمریکا پناه ببرند و در نقطهای دور از دسترس اعراب مقیم آمریکا بقیه عمر خود را در پنهانی و غربت سپری کنند.
پایان پیام/
نظر شما