خبرگزاری شبستان؛ دعای افتتاح، منقول از امام زمان ارواحنا فداه (عج) است که توصیه شده تا بهترین لحظات مناجات با خدا در ماه مبارک رمضان به مدد آن سپری شود. این دعا مانند سایر ادعیه چنان با تار و پود توحید، رسالت و امامت به هم آمیخته که تفکیک آن ها کاری دشوار است. در دعای افتتاح پس از حمد و ثنای الهی نخست به آستان مقدس پیغمبر اکرم (ص) عرض ادب می شود و پس از صلوات بر وجود پر برکت ایشان با یادآوری خاندان آن حضرت، در خواست درود الهی بر تک تک آن بزرگواران می کند. از آن جا که خاندان رسول خدا (ص) به وسیله حضرت علی (ع) ادامه پیدا می کند، این صلوات از ایشان آغاز می شود و به حضرت مهدی (عج) خاتمه پیدا می کند. و در طی آن به اوصافی از حضرت اشاره می شود که با تحلیل قرآنی آنها می توان به حقایق ارزشمندی دست یافت. از جمله اینکه اعتقاد به امامت از ضروری ترین شروط قبول توحید است.
پیامبر فرمود: علی بعد از من امام، پیشوا و جانشین من است
وصی یعنی سفارش شده و جمع آن اوصیاء است. مالی را به او وصیت کردم یعنی برای او قرار دادم. (ابن منظور، 1414 ق: ج15، ص 394) معنای دیگر وصی اتصال و وصل کردن است و «ارض واصیه» یعنی زمینی که پوشیده از گیاه است. (جوهری، 1407 ق: ج6، ص 2525) بنابراین در ماده وصی یک نوع ارتباط و اتصال وجود دارد. اصل کلمه وصی به معنای اتصال چیزی به چیز دیگر است. (ابن فارس، 1415 ق: ص 1094) بنابراین وصی کسی است که نوعی ارتباط در ارسال سفارش از وصیت کننده به دیگران دارد و در واقع وصیت آن است که موصی کارش را به کارهای وصی متصل می کند یا کارهای قبل از مرگ یعنی امر دنیا را به کارهای بعد از مرگ یعنی آخرت متصل می کند. بدین سبب معنی اصطلاحی وصیت، اتصال کارهای وصیت کننده به وصی و تداوم آن از ناحیه اوست. در قرآن کریم از ماده وصی 32 مورد از مشتقات آن ذکر شده است که به معنی وصیت و سفارش به کار رفته اند مانند: «و وصی بها ابراهیم بنیه و یعقوب یا بنی إن الله اصطفی لکم الدین فلا تموتن إلا و أنتم مسلمون» (البقرة/ 132)، وصیت پیامبران عهد و پیمانی است که پیامبران به اوصیای خود نموده اند تا پس از آن ها به تبلیغ شریعت آن ها بپردازند و سرپرستی امتشان را به عهده بگیرند. تعیین وصی از آدم تا خاتم ادامه داشته است و این جای هیچ شکی ندارد و نصوص تاریخی این موضوع مهم را اثبات می کند. وصیت در تمام قرون و تاریخ بشریت جاری بوده است تا آینه خداوند این نور را در عبدالمطلب و سپس در فرزندان عبدالله پدر رسول خدا (ص) قرار داد. (مسعودی، بی تا: ج1، ص 38) رسول خدا (ص) فرمودند: علی بن ابی طالب بعد از من امام، پیشوا و جانشین من است. (مجلسی، بی تا: ج38، ص 90)
وصی؛ یکی از امتیازات خاص حضرت علی علیه السلام
وصی یکی از امتیازات و صفات حضرت علی (ع) است که در این دعا ذکر شده است. که او وصی و جانشین پیامبر (ص) است. وقتی که آیه شریفه «و أنذر عشیرتک الاقربین» (الشعراء/ 214) نازل شد، پس از سه سال تبلیغ مخفیانه به پیامبر دستور رسید که از امروز باید دعوتت را آشکار کنی و در مرحله نخست بایستی رسالتت رابه نزدیکانت و قوم و قبیله ات ابلاغ کنی و آن ها را بیم دهی. پیامبر (ص) خویشان خود را به میهمانی فراخواند و از آن ها سه روز پذیرایی کرد و فرمود من پیامبر خدا هستم، و من بهترین ارمغان و خیر دنیا و آخرت را برای شما آورده ام. خداوند مرا دستور داده تا شما را به سوی او دعوت کنم. کدام یک از شما شریک و یار من در انجام رسالت می شود تا برادر، وصی و خلیفه من در میان شما باشم، که این جریان به «حدیث یوم الدار» معروف است (مهدوی کنی، 1381ش: ص188) که نهایتاً جمعیت همگی سرباز زدند جز علی (ع) که از همه کوچکتر بود. او برخاست و عرض کرد پیامبر خدا! من در این راه یار و یاور توام. پیامبر (ص) دست برگردن علی (ع) نهاد و فرمود: «أن هذا أخی و وصیی و خلیفتی فیکم فاسمعوا له و اطیعوه» (این بردار و وصی و خلیفه من در میان شماست، از او فرمان برید و به گفته وی گوش فرا دهید. (حسینی مرعشی تستری، 1388 ش: ج4، ص 62) هم چنان که رسول اکرم (ص) در ایامی که نزدیک به پایان عمر مبارکشان بود چند مرتبه مولا امیرالمومنین (ع) را طلبید و امر وصایت را به او واگذار فرمود و انگشتر و شمشیر و زره و جمیع سلاح دیگر خود را به او عطا فرمود و در آخرین روز پایان عمر شریفش که ضعف زیادی بر او مستولی شده بود فرمود بخوانید برادرم و یاورم علی را و چون امیرالمومنین حاضر شد رسول اکرم (ص) با همان حال ضعف اشاره به سوی او کرده و او را نزدیک طلبید تا به حدی که آن دو بزرگوار روی را بر هم چسبانیدند و رسول (ص) زمانی طولانی با او راز گفت و آن چه را که باید سفارش کرد، پس امیرالمومنین (ع) برخاست مردم او را گفتند: یا ابالحسن چه رازی بود که پیغمبر با تو می گفت حضرت فرمود که هزار باب از علم تعلیم نمود که از هربابی هزار باب مفتوح می شود و وصیت کرد مرا به آن چیزی که به جا خواهم آورد. إن شاالله تعالی. (زمردیان، 1350 ش: صص 315-314) پیامبر در هر سفرکوتاه یا بلند خود، فردی به جای خود می گماشت که مردم در غیاب حضرتش به مدت چند روز یا چند هفته سرگردان نمانند. آیا قابل تصور است که پیامبر خاتم (ص)، برای دینی که جهانی است و جاودانگی، یعنی برای تمام زمان ها در تمام نقاط زمین جریان دارد جانشینی به جای خود نگمارد و این جانشین باید که مانند پیامبر واجد، والاترین فضایل و برترین فرد امت باشد.
خداوند هر که را برگزیند در صف بندگانش وارد می کند
از دیگر صفات مطرح برای امیرالمومنین در دعای افتتاح، مقام بندگی است. مقام بندگی مقدّم بر همه ویژگی های کمال در انسان های برگزیده می باشد همان طور که اوصاف پیامبر (ص) نیز این گونه آورده شده «عبده و رسله». بندگی تنها یک ادعا از طرف بنده و عبد به مولای خود نیست بلکه رتبه و شأن است هر که را خداوند برگزیند در صف بندگانش وارد می کند و در جوار خود جای می دهد و بنده استحقاق و شایستگی فرمانبرداری و طاعت خدا را پیدا می کند و بالاترین مقام برای انسان بندگی است که براساس تمام مقامات و مراتب کمال به آن نایل می شود و این جاست که علی علیه السلام این عبد خالص خداوند می فرماید: «الهی کفی بی عزا أن اکون لک عبدا و کفی بی فخرأ أن تکون لی ربا» (مجلسی، بی تا: ج74، ص402)، «ای معبود من این سربلندی برای من بس که بنده تو باشم و این برای من کافی است که پروردگارم باشی.» و او که پا جای پای امام و مقتدایش رسول الله (ص) می گذارد و آینه تمام نمای پیامبر (ص) می باشد و قدمی از فرمان مولای خود بیرون نمی گذارد و عبد و تسلیم و محض پروردگار خود می باشد و نهایت عبد بودن در عبادات او بر دوست و دشمن آشکار است.
توحید وقتی نجات دهنده از عذاب الهی خواهد بود که همراه ولایت باشد
آیات بسیاری در قرآن وجود دارد که امامان معصوم (ع) در تأویل و تفسیر آن، به مقام ولایت علی (ع) اشاره کرده اند چرا که آنان به حق مفسران قرآنند و حتی مرحوم کلینی در یک باب از کافی 92 روایت ذکر می کند که تأویل آیات قرآن مربوط به ولایت می باشد و خداوند برای اتمام حجت با هر بهانه جویی و در تأیید مقام ولی الله بودن حضرت علی (ع) و در تأکید این که ولایت، ضروری ترین شرط توحید است و ولایت علی بن ابی طالب (ع) پناهگاهی است برای پیروان او، در حدیث مشهوری که به نام حدیث «سلسله الذهب» می باشد چون در سلسله سند آن، هشت معصوم قرار دارند فرمایشات محکمی فرموده اند. امام رضا (ع) از پدرانشان و پدرانشان از نبی (ص) نقل کردند که : «سمعت الله عزوجل یقول: لا اله الا الله حصنی فمن دخل حصنی أمن من عذابی بشروطها و أنا من شروطها» (شیخ صدوق، بی تا: ج2، ص 137؛ مجلسی، بی تا: ج49، ص 123؛ محدث اربلی، بی تا: ج2، ص 308) «کلمه «لا اله الا الله» پناهگاه من است هر کس داخل پناهگاه من گردد، از عذاب من در امان است اما با شرایطی و من هم جزو آن شرایط هستم.» پس کلمه توحید وقتی نجات دهنده از عذاب الهی خواهد بود که همراه ولایت ائمه (ع) و در واقع توحید خالص فقط در این صورت محقق می گردد. لذا ولایت امیرالمومنین علی (ع) همان اثری را دارد که کلمه توحید دارد. ممکن است کسی در ظاهر اهل توحید باشد ولی اگر اهل ولایت نباشد توحیدش پذیرفته نیست،
ولی اگر کسی به راستی اهل ولایت امیرالمومنین (ع) باشد هم توحیدش پذیرفته است و هم به نبوت و رسالت پیامبر اکرم (ص) اقرار کرده است زیرا ولایت امیرالمومنین (ع) و سایر ائمه (ع) روح و اساس توحید و نبوت می باشد. خداوند می فرماید: « إنما ولیکم الله و رسوله و الذین آمنواالذین یقیمون الصلاة و یوتون الزکاة و هم راکعون» (المائده/55)، «سرپرست و رهبر شما تنها خداست و پیامبر او و آن ها که ایمان آورده اند و نماز را به پا می دارند و در حال رکوع، زکات می پردازند.» این ولایت در رتبه پس از ولایت خدا و رسول قرار می گیرد و جانشین رسول الله (ص) واقع می شود. تعابیر واژه « ولی» بر ولایت اشارت دارد که آن ها ولی و سرپرست بوده و اولی به تصرف بر مؤمنان هستند. چنان که می فرماید: «النبی أولی بالمومنین من انفسهم» (الاحزاب/6)، «رسول خدا نسبت به مومنان از خودشان بیشتر اختیار دارد.» و در اهمیّت و نقش بسیار حساس و اساس مقام ولایت، «از امام باقر (ع) روایت است که فرمود: اسلام بر پنج پایه گذاشته شده نماز، زکات، روزه، حج، ولایت. سوال شد: کدام یک از آن ها افضل می باشد فرمود ولایت از همه آن ها افضل است و کلید آن ها می باشد و راهنمای مردم به آن چهار پایه است.» (مجلسی، بی تا: ج65، ص 332) همان طور که مفتاح، معنای گشایش و گشودن را در خود دارد، ولایت نیز به کلید تشبیه شده چرا که کلید بازکننده درهای بهشت است. زیرا وقتی ولایت باشد نماز، زکات، روزه و حج، معنا و ارزش پیدا می کنند و در نبودن ولایت، هیچ کدام از این ها، برای انسان سودی نخواهد داشت. چون مانند گنجینه هایی هستند بدون کلید و در اهمیت شناخت و پیروی از ولی خدا امام باقر (ع) فرموده اند: «آگاه باشید که اگر مردی همه شب به نماز برخیزد و روزش را روزه بدارد و همه مال خود را در راه خدا انفاق کند و پیوسته به زیارت خانه خدا رود و از ولایت ولی خدا آگاه نباشد تا از او پیروی کند همه اعمالش به راهنمایی او باشد، چنین کسی را حق پاداش از خدا به خاطر همه آن چه کرده است نیست و نیز از اهل ایمان به شمار نمی رود.» « (حکیمی، بی تا: ج2، ص 618)،
منبع: فصلنامه قرآنی کوثر شماره 39
پایان پیام/
نظر شما