خبرگزاری شبستان؛ پایگاه اطلاع رسانی دفترحفظ و نشر آثار آیت الله خامنه ای به صورت روزانه آن دسته از مباحث قرآنی معظمله را که در بیاناتشان به آن پرداختهاند، در قالب درس گفتارهای قرآنی منتشر می کند. این جلسه هجدهمین درس از سلسله گفتارهای قرآنی است. قُلْ أَطِیعُوا اللَّهَ و َأَطِیعُوا الرَّسُولَ فَإِن تَوَلَّوا فَإِنَّمَا عَلَیْهِ مَا حُمِّلَ وَ عَلَیْکُم مَّا حُمِّلْتُمْ وَ إِن تُطِیعُوهُ تَهْتَدُوا وَ مَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِینُ بگو خدا و پیامبر را اطاعت کنید پس اگر پشت نمودید [بدانید که] بر عهده اوست آنچه تکلیف شده و بر عهده شماست آنچه موظف هستید و اگر اطاعتش کنید راه خواهید یافت و بر فرستاده [خدا] جز ابلاغ آشکار [ماموریتى] نیست.
اعتقاد به خداوند بدون اعتقاد به پیامبر محقق نمیشود
خداى متعال به ما مسلمانان دستور داده است که از پیامبر تبعیت کنیم. این تبعیت، در همه چیز زندگى است. آن بزرگوار، نه فقط در گفتار خود، بلکه در رفتار خود، در هیأت زندگى خود، در چگونگى معاشرت خود با مردم و با خانواده، در برخوردش با دوستان، در معاملهاش با دشمنان و بیگانگان، در رفتارش با ضعفا و با اقویا، در همه چیز اسوه و الگوست. جامعه اسلامى ما آن وقتى به معناى واقعى کلمه جامعه اسلامىِ کامل است، که خود را بر رفتار پیامبر منطبق کند. اگر به طور صددرصد مثل رفتار آن حضرت عملى نیست - که نیست - لااقل شباهت به آن بزرگوار باشد؛ عکس جریان زندگى نبىّاکرم بر زندگى ما حاکم نباشد؛ در آن خط حرکت بکنیم.(1)
ممکن است کسی بخدا ایمان داشته باشد، لکن به وحی ایمان نداشته باشد، این کافی نیست، لذا در قرآن در موارد عدیده اطاعت پیغمبر پس از اطاعت خدا ذکر شده: «اطیعوا الله و اطیعوا الرسول» (2) خدا را اطاعت کنید و پیامبر را اطاعت کنید. در حالی که شما پیرو پیغمبر هستید میگوئید: معلوم است من وقتی خدا را اطاعت کردم پیغمبر را هم اطاعت کردهام. بله شما اینجور هستید، چون به پیغمبر (یعنی به وحی) اعتقاد دارید، اما اگر کسی به وحی اعتقاد نداشته باشد آنوقت دیگر اطاعت از پیغمبر وجود ندارد.
عقل انسان همیشه به راه صواب نمی رود
در اینکه چگونه اطاعت از خدا تحقق پیدا خواهد کرد؟ جای صدگونه گمان و تصور باطل هست اگرکسی به خدا معتقد بود، یعنی عقلش او را در مقابل حقیقت وجود خدا خاضع کرد، دیگر نمیتواند منکر شود. آیا آفرینش را و این ماشین عجیب و پیچیده کائنات را مهندس و سازندهای نیست؟ حالا اگر خدا را قبول کرد، اما وحی را و اینکه خداوند میان خودش و میان انسانها رابطهای ایجاد خواهد کرد اگر قبول نکرد، آنوقت هرچه را به ذهن خود او رسید او را وحی الهی خواهد پنداشت، و حکم الهی خواهد دانست؟! در حالی که همیشه اینطور نیست که عقل انسان به راه صواب برود، بلکه در موارد بسیاری هم خطا خواهد کرد. عقل احتیاج به مرشد و کسی که او را ارشاد کند و به او تعلیم بدهد دارد تا چگونه فهمیدن و چگونه دیدن و تشخیص حقیقت را از باطل بدهد.(3)
مراتب اطاعت از خداوند
الف) اطاعت در زندگی فردی ؛ اساس نظام اسلامى بر اطاعت از خداوند است؛ این آن تمایز اصلى است؛ «اطیعوا اللَّه و اطیعوا الرّسول»، «ان کنتم تحبّون اللَّه فاتّبعونى یحببکم اللَّه». (4) بنابراین اساس نظام اسلامى، اطاعت از خداى متعال است.
اطاعت از خداى متعال، چند مرتبه دارد، چند مرحله دارد: یک اطاعت، اطاعت موردى است. در مواردى خداى متعال میفرماید که این عمل را انجام دهید - ولو این مسئله، مسئله شخصى است - مثلاً نماز بخوانید، یا فرض کنید که صوم و زکات و بقیه امور. این یک جور اطاعت است که انسان امر الهى را اطاعت میکند، نهى الهى را اطاعت میکند.
ب) اطاعت از نقشه الهی در زندگی اجتماعی
از این مهمتر، اطاعت خطى است. یعنى روش و راه و نقشهاى که خداى متعال براى زندگى معین میکند؛ این را یک مجموعهاى از مردم اطاعت کنند تا این نقشه تحقق پیدا کند. این نقشه با اَعمال فردى حاصل نمیشود؛ این یک حالت دیگرى است، یک مسئله دیگرى است، مسئله بالاترى است؛ یک کار جمعى نیاز دارد تا اینکه نقشه الهى، هندسه الهى در وضع جامعه اسلامى تحقق پیدا کند. فرض بفرمائید که در مکه مسلمانها اعمال خودشان را انجام میدادند؛ اما جامعه اسلامى در مکه با جامعه اسلامى در مدینه که حکومت اسلامى در آن تشکیل شد، متفاوت است. یک کار جدید، یک حرکتِ فراتر از حرکات فردى به وجود آمد و لازم است؛ که اگر این تحقق پیدا کرد، آن وقت «لأکلوا من فوقهم و من تحت ارجلهم»؛ (5) زندگى، زندگى خوبى خواهد شد؛ زندگى سعادتمندانهاى خواهد شد؛ آثار و برکات و نتائج مطلوبى که بر اطاعت امر الهى مترتب است، بر زندگى مترتب خواهد شد.(6)
تأثیر نظام اسلامی بر اعمال فردی
نظام اسلامى به انسانها سعادت میدهد. نظام اسلامى هم یعنى آن نظامى که مبنى بر هندسه الهى است براى جامعه؛ مبنى بر نقشه خداست در جامعه. اگر این نقشه تحقق پیدا کرد، خیلى از تخلفات فردى و شخصى و جزئى قابل اغماض خواهد بود. روایت معروفى است که نقل حدیث قدسى را میکند: «لأعذّبنّ کلّ رعیّة اطاعت اماما جائرا لیس من اللَّه و لو کانت الرّعیّة فى اعمالها برّة تقیّة». نقطه مقابلش: «و لأعفونّ عن کلّ رعیّة اطاعت اماما عادلا من اللَّه و ان کانت الرّعیّة فى اعمالها ظالمة مسیئة». (7) یعنى کار فردى و تخلف فردى در یک نظام عظیم اجتماعى که حرکت عمومى به یک سمت درستى است، قابل اغماض است؛ یا شاید به تعبیر دقیقتر، قابل اصلاح است؛ بالاخره میتواند این جامعه را، این افراد را به سرمنزل مقصود رساند؛ برخلاف اینکه اگر چنانچه، اعمال فردى درست بود، اما روابط اجتماعى، نظامات اجتماعى، نظامات غلطى بود، نظامات جائرى بود، نظاماتِ از ناحیه خدا نبود، از ناحیه شیطان بود، از ناحیه نفس بود، اعمال فردى نمیتواند این جامعه را بالاخره به سرمنزل مقصود برساند؛ آن چیزى که مطلوب شرایع الهى است از سعادت انسان، آن را نمیتواند برایشان به وجود بیاورد. بنابراین مسئله اطاعت کلان و اینکه انسان خط الهى را جستجو کند و بیابد و آن را دنبال کند، بسیار اهمیت پیدا میکند. نظام اسلامى بر اساس توحید است. پایه اصلى، توحید است.(8)
پینوشت:
1) بیانات در خطبههاى نمازجمعه 1370/07/05
2) نور: 54
3) بیانات در جلسه نهم تفسیر سوره بقره 1370/08/01
4) آل عمران: 31
5) مائده: 66
6) بیانات در دیدار اعضاى مجلس خبرگان رهبرى 1388/12/06
7) الکافی، ثقة الاسلام کلینی، ج 1، ص 376. «قَالَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى لَأُعَذِّبَنَّ کُلَّ رَعِیَّةٍ فِی الْإِسْلَامِ دَانَتْ بِوَلَایَةِ کُلِّ إِمَامٍ جَائِرٍ لَیْسَ مِنَ اللَّهِ وَ إِنْ کَانَتِ الرَّعِیَّةُ فِی أَعْمَالِهَا بَرَّةً تَقِیَّةً وَ لَأَعْفُوَنَّ عَنْ کُلِّ رَعِیَّةٍ فِی الْإِسْلَامِ دَانَتْ بِوَلَایَةِ کُلِّ إِمَامٍ عَادِلٍ مِنَ اللَّهِ وَ إِنْ کَانَتِ الرَّعِیَّةُ فِی أَنْفُسِهَا ظَالِمَةً مُسِیئَةً» امام باقر(علیهالسلام) فرمود: خداى تبارک و تعالى فرموده است: بدون شک افرادی را که در اسلام با پیروى از امام ستمگرى که از جانب خدا نیست دیندارى کنند، عذاب میکنم هر چند که آن رعیت در کردار خود نیکوکار و پرهیزگار باشد و هر آینه افرادی که در اسلام با پیروى از امام عادل از جانب خدا دیندارى کند، در میگذرم هر چند که آن رعیت نسبت به خود ستمگر و بدکردار باشد.
8) بیانات در دیدار
پایان پیام/
نظر شما