خبرگزاری شبستان: مسئلهی رجعت ازجمله مختصات مذهب تشیع است و تقریبا دیگر مکاتب اسلامی به آن اعتقادی ندارند. حتی در بین شیعیان نیز کسانی یافت میشوند که به انکار این مسئله پرداخته و احادیث آن را جعلی میپندارند.
براساس این عقیده گروهی از مؤمنین به این جهان بازمیگردند تا ظهور دولت حق را مشاهده کنند و از شکوفایی آن لذت ببرند و نیز گروهی از منافقان بازگردانده میشوند تا کیفر دنیوی اعمال ناشایست خویش را بچشند.[۱]
مخالفان اعتقاد به رجعت چه می گویند؟
گروهی برای باطل کردن این دیدگاه به استدلالی فلسفی دست زدهاند که علامه طباطبایی(ره) در تفسیر المیزان به بیان و رد استدلال آنها میپردازد. اشکال فلسفی آنها این است که مرگ امرى است که با در نظر گرفتن عنایت پروردگار هرگز بر هیچ زندهاى عارض نمىشود، مگر بعد از آنکه آن موجود زنده به حد کمال رسیده باشد، و زندگیش کامل شده، آنچه در قوه داشته به فعلیت رسیده باشد، و چنین موجودى که تمامى کمالات بالقوهاش فعلیت یافته، اگر بعد از مردن به دنیا برگردد، در حقیقت دوباره به حالت قوه و استعداد برگشته است، و اینکه چیزى که فعلیت یافته برگردد و بالقوه شود امرى محال است.[۲]
این گروه پس از این بیان بعلت آیات قرآن و داستانهای معتبری که از رجعت برخی گروهها در آن یاد شده است میگویند: مگر اینکه مخبرى صادق که یا خود خداست و یا خلیفهاى از خلفاى او، از چنین برگشتى خبر دهند، همچنان که در داستانهاى موسى، و عیسى، و ابراهیم(ع) و داستان هایى از دیگران چنین خبرهایى آمده، ولى نه از خدا، و نه از یکى از خلفاى او خبر معتبرى نیامده که دلالت بر رجعت داشته باشد، و روایاتى که قائلان به رجعت به آن تمسک مىکنند، تمام نیست.[۳]
پاسخ شیعیان به این اشکالالت چیست؟
علامه طباطبایی(ره) به این نحوه استدلال آنها چند اشکال را وارد میدانند:
اولا اگر امری به عنوان قانون عقلی مطرح شد. دیگر استثنا بردار نیست. پس اگر شما اعتقاد دارید که عقلا چیزی به عنوان رجعت امکان پذیر نیست. اگر کسی داستانی از رجعت بیان کرد، باید به صادق بودن او شک کنید.
ثانیا این گونه نیست که هرکسی که از دنیا رفت، تمامی استعدادات او به کمال رسیده باشد. بلکه ممکن است انسان بعد از آنکه به مرگ غیرطبیعى از دنیا رفت. در زمانى دیگر مستعد کمالى شود، که در زمانى غیر از زمان زندگیش موجود و فراهم باشد، و بعد از مردن دوباره زنده شود تا آن کمال را به دست آورد. و یا ممکن است اصل استعدادش مشروط باشد به اینکه مقدارى در برزخ زندگى کرده باشد، چنین کسى بعد از مردن و دیدن برزخ داراى آن استعداد مىشود، و دوباره به دنیا برمىگردد، که آن کمال را به دست آورد، که در هر یک از این دو فرض مساله رجعت و برگشتن به دنیا جایز است.[۴]
علامه پس از آن به اشکالاتی که این افراد به روایات گرفته اند و اینکه گفتهاند این روایات جعلی و ساختگی است. پرداخته و میگوید: هرچند هر یک از روایتها روایت واحد است، و لیکن روایات اهل بیت(ع) نسبت به اصل رجعت متواتر است، به حدى که مخالفان مساله رجعت از همان صدر اول این مساله را از مسلمات و مختصات شیعه دانستهاند، و تواتر با مناقشه و خدشه در تک تک احادیث باطل نمىشود، علاوه بر اینکه تعدادى از آیات قرآنى و روایات که در باب رجعت وارد شده دلالتش تام و قابل اعتماد است. [۵]
اثبات این عقیده از چه راهی ممکن است؟
به طور کلی برای اثبات عقیدهی رجعت چند مرحله وجود دارد:
۱- اثبات امکان پذیری رجعت
در قرآن مواردی وجود دارد،که امکان رجعت را در این امّت به ثبوت میرساند: براساس قرآن گروه هایی یا افرادی پس از مرگ زنده شده و تا مدتی به حیات مجدد خود ادامه دادهاند.[۶]
ازجمله این آیات میتوان به آیه ۳۸ سوره نمل اشاره کرد: "و یوم نحشر من کل أمّة فوجا ممن یکذب بآیاتنا"، "روزی خواهد آمد که از هر گروهی دستهای را برمیانگیزیم، از کسانی که آیات ما را مورد تکذیب قرار میدهند."
همانطور که مشخص است این آیه امکان برانگیخته شدن برخی انسانها را نشان میدهد و اگر منظور آیه روز قیامت بود باید میگفت همهی انسانهای را و همین که از برخی انسانها یاد شده به این معناست که منظور آیه، روز قیامت نیست.
۲- اثبات عقلی محال نبودن رجعت
همانطور که گذشت علامه طباطبایی(ره) در این زمینه بیان کاملی دارند. عمده اشکال فلسفی به مسئلهی رجعت این است که امکان ندارد استعدادی که به فعلیت رسید، دوباره بازگشت کرده و به استعداد تبدیل شود و انسانی که از دنیا رفته تمام استعداداتش از بین رفته و امکان برگشت ندارد و علامه در پاسخ میفرمایند که این سخن مربوط به مرگ طبیعی است اما مرگ بر اثر کشته شدن و یا حوادث از این قاعده مستثنی است و همچنین ممکن است چنین فردی، به کمال رسیدن برخی استعداداتش منوط به بازگشت به دنیا و در زمانی خاص باشد.
۳- اثبات اعتبار روایات رجعت
همانگونه که گذشت علامه طباطبایی(ره) در این زمینه ادعای تواتر کردهاند و روایات رجعت را متواتر دانستهاند. روایت متواتر یعنی روایتی که آنقدر نقل شده باشد که اطمینان از صحیح بودن آن حاصل شود و امکان کذب برای آن وجود نداشته باشد.
۴- استدلال به روایات رجعت
در مکتب تشیع روایاتی هست که بر مسئلهی رجعت و بازگشت عدهای از انسانها در زمان ظهور تصریح دارند.
از میان این روایات دو روایت را بیان میکنیم:
۱- از امام صادق(ع) درباره آیه "و یوم نحشر من کلّ امة فوجا" سؤال شد، فرمود: مردم درباره آن چه میگویند؟ گفتند: میگویند درباره قیامت است. فرمود: آیا در روز قیامت از هر گروهی دستهای برانگیخته میشوند، و بقیه وانهاده میشوند؟ نه، چنین نیست،این آیه مربوط به رجعت است،اما آیه قیامت آیه "و حشرناهم فلم نغادر منهم احدا"است. [۷]
۲- خلیفه مأمون عباسی،از امام علی بن موسی الرضا(ع) پرسید: درباره رجعت چه میگویی؟ فرمود: رجعت حق است؛ در امتهای گذشته بوده و قرآن از آن یاد کرده. پیغمبر اکرم(ص) فرمود "هرآنچه در امت های پیشین واقع شده، بنظیر آن در این امت نیز واقع میشود." نیز فرمود "هنگام ظهور مهدی(عج)، عیسی(ع) از آسمان فرود میآید و به وی اقتدا میکند." باز فرمود "اسلام غریب بود و به غربت بازمیگردد، خوشا باد غریبان را. پرسیدند: آنگاه چه میشود؟ فرمود: "حق به اهلش بازمیگردد."
پی نوشت ها:
۱- محمد هادی معرفت،مسئله رجعت از دیدگاه شیعه، وقف میراث جاودان،شماره ۱۳.
۲- علامه طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ج ۲، ص ۱۶۰
۳- همان
۴- همان
۵- همان، ص ۱۶۱
۶- محمد هادی معرفت،مسئله رجعت از دیدگاه شیعه، وقف میراث جاودان،شماره ۱۳.
۷- همان
۸- همان
پایان پیام/
نظر شما