تفاسیر روایی ارزشمندند، ما طرز استفاده را بلد نیستیم

محقق قرآنی در نشست روش های برداشت صحیح قرآن گفت: بعضی تفاسیر روایی را فاقد ارزش می دانند در صورتی که این تفاسیر ارزشمندند ولی ما طرز استفاده را بلد نیستیم.

به گزارش خبرنگار شبستان، حجت الاسلام سید رضا مودب، محقق قرآنی یکشنبه 8 مرداد در نشست روش های برداشت صحیح از قرآن در نمایشگاه قرآن گفت: از آغاز اسلام تا کنون بیش از 2000 تفسیر نوشته شده، اعم از تفسیرهای شیعه و سنی و اعم از تفسیرهای کل قرآن یا بخشی از آن.
وی افزود: بیشتر این تفسیرها مربوط به اهل سنت بوده است و بعضی از آن ها هم مربوط به شیعیان است. این تفسیرها از روش های مختلف ادبی، عرفانی، روایی و ... برای تفسیر آیات استفاده کرده اند. که بعضی از آن ها مورد قبول و بعضی مورد نقد تفسیرشناسان قرار گرفته است.
این استاد حوزه و دانشگاه با اشاره به روش فخر رازی در تفسیر گفت: ما دو تا رازی داریم که هر دو در قرن 6 هجری قمری زندگی می کرده اند. یکی ازآن دو ابوالفتوح رازی صاحب کتاب روض الجنان است که شیعه است و دیگری فخر رازی است که سنی است.


مودب ادامه داد: ابوالفتوح که زودتر از فخر رازی زندگی می کرده است، در تفسیر خود از آیات و روایات استفاده کرده است و این روش صحیحی است ولی فخر رازی که معروف به امام المشککین است، در تفسیر خود از روش شک استفاده کرده است. یعنی به هر آیه ای که می رسد سوالات فراوانی را راجع به آن آیه می پرسد.
وی با طرح این سوال که آیا شک روش خوبی برای تفسیر است گفت: بعضی این روش را پذیرفته اند. شهید مطهری درباره شک می گوید: «شک خوب گذرگاهی است ولی بد توقفگاهی است.» یعنی اگر شک به عنوان یک گذرگاه برای دانش باشد خوب است که انسان سوال های زیادی را راجع به یک موضوع بپرسد ولی این که در شک بماند بد است.
این محقق قرآنی به روش تفسیری راغب اصفهانی اشاره کرد و گفت: روش دیگر روش راغب اصفهانی صاحب مفردات القرآن است. او برای تفسیر از لغت استفاده می کند. قرآن 70 هزار لغت دارد که اگر تکرارهایش را حذف کنیم می ماند 10 هزار تا که اگر ریشه های این ها را در نظر بگیریم کمتر از دو هزار کلمه است. راغب هنرش این است که بررسی می کند که این ریشه های کلمات در زمان نزول چه معنایی داشته است که این روش روشی است بسیار نیکو.


وی اظهار کرد: مثلا واژه اثم در قرآن 40 بار به کار رفته است. معمولا مترجمین قرآن این واژه را به معنای گناه ترجمه می کنند. راغب در کتاب خود بررسی می کند که اثم در اصل لغت عرب به معنای شتری است که به علت مریضی یا خستگی در قافله عقب تر از همه حرکت می کند و حرکتش از بقیه کندتر است. راغب می گوید درباره انسان هم همین طور است یعنی یک چیزهایی باعث می شود که انسان حرکتش به سمت خدا کند شود که این ها را اثم می نامند.
مودب با اشاره به روش روایی در تفسیر قرآن گفت: تفسیر نورالثقلین و تفسیر البرهان دو تفسیر روایی شیعه هستند که متعلق به قرن 11 و 12 یعنی دوره اخباری گری هستند. نور الثقلین تالیف هویزی است و البرهان تالیف سیدهاشم بحرانی صاحب وسائل الشیعه.
وی با اشاره به معنای تفسیر روایی گفت: شاخصه تفسیرهای روایی این است که در تفسیر قرآن تنها از روایات استفاده کرده اند. این دو کتاب هر کدام حاوی 14 هزار حدیث روایی است. اهمیت این مسئله وقتی بهتر دانسته می شود که بدانیم کل روایات شیعه 40 تا 50 هزار حدیث است و این دو کتاب تمام روایات تفسیری شیعه، که حدود یک سوم کل روایات است، را جمع آوری کرده اند.


این استاد حوزه و دانشگاه با اشاره به نقدهایی که مفسرین به این دو کتاب وارد کرده اند، گفت: یکی از نقدهای مفسرین به این دو کتاب این است که بعضی از روایات آن ها ضعیف است. مثلا این روایت را آورده اندکه ان البعوضه هی امیرالمومنین. یعنی بعوضه ای که در قرآن آمده است و به معنای پشه است به معنای بعوضه است.
وی ادامه داد: این اشکال وارد نیست بلکه باید گفت روش این دو تفسیر درست بوده و این ما هستیم که طرز استفاده صحیح از این دو تفسیر را نمی دانیم. این دو تفسیر در زمانی نوشته شده است که یک دوره طولانی افول و غروب علوم اسلامی عموما و تفسیر خصوصا پشت سر گذاشته شده بود و هدف این دو عالم دینی در درجه اول گردآوری روایات تفسیری بود که به جرات می توان گفت اگر ایشان این کار را نمی کردند قطعا تعداد زیادی از روایات به دست ما نمی رسید.


حجت الاسلام مودب ویژگی دوم تفسیرهای روایی شیعه را چینش روایات دانست و گفت: اکنون وقتی علمای تفسیر می خواهند روایات تفسیری ذیل یک آیه را بیاورند یکی از چالش هایشان چینش آن ها و حفظ ترتیب میان آن هاست. در این دو تفسیر چینش روایات به طرز قابل قبولی رعایت شده است.
وی با اشاره به ضعف های این دو کتاب گفت: البته این اشکال وارد است که بعضا روایاتی را آورده اند که هیچ ربطی به آیه ندارد. مثل همان مثال بعوضه که گفته شد. این روایت می گوید یک روز پیامبر (ص) و حضرت علی (ع) کنار خانه کعبه نشسته بودند شخصی که گرفتار غلو بود به شخص دیگری که کنار خانه کعبه داشت حاجت می خواست گفت از خدا چیزی نخواه از این دو بخواه. پیامبر که دید دارد یک فکر غلط در جامعه جا می افتد فرمود: من و علی در مقابل صاحب این خانه بعوضه هستیم. به عبارت امروزی یعنی پشیزی نیستیم. می بینیم این روایت هیچ ربطی به آیه « ان الله لا یستحیی ان یضرب مثلا ما بعوضه» ندارد ولی در این دو کتاب در ذیل این دو آیه آن هم به صورت ناقص آمده است.
پایان پیام/
 

کد خبر 157590

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha