به گزارش خبرنگار شبستان، محمد نوری در طول حیات هنری اش قطعاتی را خلق کرد که با جان و حس و حال مردمان ایران زمین پیوند ناگسستنی دارد، نوری برای این مردمان در قطعات ایران و جان مریم زنده است و برای همیشه خواهد ماند اگرچه دیگر جسم او در میان ما نیست.
آنچه محمد نوری را از دیگران متمایز می دارد نگاه وی به موسیقی است که موسیقی را زبانی جهانی و برای تمام اقوام و ملتهای روی زمین می داند و برای همین اقتباس و الهام از هنر کلاسیک غرب را لازم می داند. وی در طول شصت سال فعالیت هنری آثار ماندگاری از خود بر جای گذشت و جوایز متعددی از جمله جایزه «خورشید طلایی» در سال 78 از جشنواره مهر دریافت کرد، نوری همچنین دارای مدرک درجه یک هنری خوانندگی از شورای عالی ارزیابی کشور و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بود و در سال 1385 به عنوان چهرهٔ ماندگار برگزیده موسیقی معرفی شد.
شعر زیبای ایران سروده تورج نگهبان که محمد نوری به زیبایی آن را اجرا کرده است:
در روح و جان من میمانی ای وطن
به زیر پا فتد آن دلی، که بهر تو نلرزد
شرح این عاشقی، ننشیند در سخن
که بهر عشق والای تو ، همه جهان نیرزد
ای ایران ایران دور از دامان پاکت دست دگران ، بد گهران
ای عشق سوزان ، ای شیرینترین رویای من تو بمان ، در دل و جان
ای ایران ایران ، گلزار سبزت دور از تاراج خزان ، جور زمان
ای مهر رخشان ، ای روشنگر دنیای من به جهان ، تو بمان
سبزی صد چمن ، سرخی خون من ، سپیدی طلوع سحر ، به پرچمت نشسته
شرح این عاشقی ، ننشیند در سخن
بمان که تا ابد هستیم ، به هستی تو بسته
ای ایران ایران دور از دامان پاکت دست دگران ، بد گهران
ای عشق سوزان ، ای شیرینترین رویای من تو بمان ، در دل و جان
ای ایران ایران ، گلزار سبزت دور از تاراج خزان ، جور زمان
ای مهر رخشان، ای روشنگر دنیای من به جهان، تو بمان
محمد نوری در یکم دی سال 1308 در تهران متولد شد و در جوانی آواز را نزد خانم اولین باغچهبان و تئوری موسیقی را نزد سیروس شهردار و فریدون فرزانه، اساتید هنرستان عالی موسیقی، فراگرفت. وی شیوهٔ آواز خود را متأثر از بافت و غنای زخمهایِ اساتیدی چون حسین اصلانی، ناصر حسینی، و محمد سریر میداند.
دههٔ بیست، دوران آغاز نوعی تفکر در شعر و موسیقی آوازی درمیان مردم ایران، بهویژه نسل جوان بود که بخشی را میتوان متأثر از نشر و پخش وسیعتر موسیقی علمی و آثار فولکلور کشورهای مختلف جهان ازطریق رادیو و صفحات گرامافون دانست. «محمد نوری» در همین سالها - سنین نوجوانی - با خواندن اشعار نوینی که برروی نغمههای روز مغربزمین و برخی قطعات کلاسیکِ آوازی سروده شدهبود، کار خوانندگی را آغاز کرد. او طی سالهای بعد، با تکیه بر تحصیلات هنرستانی و دانشگاهی خود، توانست هویت مستقلی به این اندیشه و گرایش ببخشد و با اجرای آثار اساتیدی که قبلاً ذکر آنان رفت، فضای متفکرانهای به گونهٔ آوازیِ خویش دهد.
محمد نوری طی پنج دهه بیش از سیصد قطعهٔ آوازی اجرا کرد. او همچنین به تقریر و ترجمهٔ مقالات و سرودن اشعاری برای ترانه نیز پرداخت. محمد نوری در سال های پایانی عمر چند اجرا به نفع بیماران خاص داشت. وی ترانههای زیادی با تم میهنی چون «جان مریم»، «شالیزار»، «واسونک»، «جمعه بازار»، «ایران» را اجرا کردهاست. یکی از مهمترین و معروفترین ترانههای وی، جان مریم نام دارد که آهنگ زیبای آن از ساختههای خود نوری است.
نوری در کنار تحصیل در رشته ادبیات زبان انگلیسی و رشته نمایش، آواز ایرانی را نزد اسماعیل مهرتاش آموخت. بعد از آن نزد اساتید هنرستان عالی موسیقی «سیروس شهردار» و «فریدون فرزانه» و«مصطفی پورتراب» رفت و از آنها تئوری موسیقی، سلفژ و نوازندگی پیانو را فراگرفت. آواز کلاسیک را نزد اولین باغچه بان و فاخره صبا آموخته و شیوه آوازی خود را با تاثیر از استادانی چون حسین اصلانی، ناصر حسینی پیدا کرد و رفته رفته به شیوه منحصر به فرد خود دست یافت. شیوهای که به سختی میتوان آن را در زیر شاخهای از شاخههایی چون پاپ، کلاسیک و... گنجاند.
محمد نوری فارغالتحصیل هنرستان تئاتر، زبان و ادبیات انگلیسی از دانشگاه تهران، و مبانی تئاتر از دانشکدهٔ علوم اجتماعی بود. او پس از پیروزی انقلاب اسلامی فعالیت هنری خود را با آلبوم در «شب سرد زمستانی» همراه با فریبرز لاچینی و احمدرضا احمدی در سال 1368 از سر گرفت و این همکاری بعدها با آلبوم «آوازهای سرزمین خورشید» ادامه یافت.
آلبوم های موسیقی «دلاویزترین» آهنگساز: محمد سریر، «در شب سرد زمستانی» آهنگساز: فریبرز لاچینی، «در ماه باران» آهنگساز: شهرام گلپریان، «جاودانه با عشق» آهنگساز: محمد سریر «شکوفهٔ خاطرات، گل مریم» آهنگساز: شهرام گلپریان، «شکوفه در شکوفه» آهنگساز : شهرام گلپریان،«جلوه های ماندگار» و« چراغی در افق» آهنگساز: محمد سریر از جمله آثاری هستند که زنده یاد محمد نوری خوانندگی اش را بر عهده داشته است.
محمد نوری پس از 6 دهه فعالیت هنری سرانجام بعد از سالها مبارزه با بیماری سرطان مغز استخوان و وخامت وضعیت جسمانی در شامگاه 9 مرداد 1389 در بیمارستان جم در تهران در گذشت.
پایان پیام/
نظر شما