خبرگزاری شبستان: انتظار که از وظایف یاران امام مهدی(عج) است، یک حالت و عمل قلبی و درونی است که آثار و برکتهای فراوان بیرونی هم دارد. انسان منتظر، دائماً به در نگاه میکند. پیوسته در درون و باطن به عالم بالا نگاه میکند که آقایش چه زمانی تشریف میآورد.
فرجام پیروى نکردن از رهبران الهى
پیوند مردم با رهبرى الهى در ایران، باعث نزول همه برکتها و عنایتهاى الهى شد و گسستن مردم از رهبرى الاهى در عراق، این همه رنج و فلاکت را براى مردم آن سرزمین در پى داشت.
موقعیت آیت اللّه حکیم(ره) در عراق در مقایسه با موقعیت امام در ایرانِ آن زمان، خیلى والاتر و پابرجاتر بود. تمام عشایر عراق از مقلّدان و مریدان وى بودند. آن جناب براى ایجاد انقلابى همه جانبه از نجف به بغداد رفت و توقّعش این بود که با فرمان جهاد ایشان، شیعیان و عشایر عراق، کشور را زیر و رو کنند؛ امّا مردم عراق بر اثر غلبه روحیه دنیاپرستى و راحت طلبى و عافیت جویى، نداى این سید بزرگوار را بى لبیک گذاشتند و هیچ پاسخى به فراخوانى او ندادند. شاید همین برخورد مردم عراق باعث شد که وى با مرگى زودرس از دنیا برود.
اطاعت نکردن از نایبان امام زمان ارواحنافداه، ازجمله آیت اللّه حکیم و آیت اللّه شهید صدر "رضوان اللّه تعالى علیهما" گناهى عظیم بود که دود سیاه و ظلمانى اش هنوز هم به چشم مردم عراق مىرود.
کار خداوند، بى حساب و حکمت نیست. چرا مردم عراق در حضیض فلاکت و ذلّت به سر مىبرند؛ درحالى که ملّت شریف ایران در اوج نعمت و سعادت و عزّت قرار دارند؟ آرى، آن حبل اللّه متینى که بین ملّت ما و خداوند برقرار است، عروة الوثقاى ولایت است. عزیزان! قدر نعمت ولایت را بدانید. اگر به پیمانى که با خدا و اولیاى خدا داریم، وفادار بمانیم، خداوند لغزشهایمان را جبران خواهد کرد.
احساس ایمنى از مکر الهى و خطرهاى آن
یکى از خطرخیزترین پرتگاهها براى اهل ایمان، احساس ایمنى از مکر الهى است. این پندار که چون خدا ما را به پیروزى رسانده است، دیگر کارى با ما نخواهد داشت و هرکارى کنیم، نادیده گرفته مىشود، به طور کامل باطل است. عزیزان! خداوند چنان باریک بین و سختگیر است که مو را از ماست مىکشد: وَ هُوَ شَدیدُ المِحَال؛(1) و او، قدرتى بى انتها و مجازاتى دردناک دارد.
احساس ایمنى از مکر الاهى از گناهان بزرگ است. بر این اساس باید از آینده و عاقبت امورمان نگران باشیم. شما که ایمانتان تا آن حد قوى نیست که در برابر هر صحنه جذّاب و فریبندهاى مقاومت کنید و نلغزید، کنار بروید و نگاه نکنید. شما که معلوماتتان در آن حد نیست به هر شبههاى پاسخ دهید، به سخنان شیطانى فریبنده گوش ندهید و از مجلس شبهه انگیزان دورى کنید. خداوند متعالى به پیامبرش که داراى قوى ترین ارادهها و ایمانها است، مىفرماید: "وَ إِذا رَأَیْتَ الَّذِینَ یَخُوضُونَ فِی آیاتِنا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ حتّى یَخُوضُوا فِی حَدِیث غَیْرِهِ وَ امّا یُنْسِیَنَّکَ الشَّیْطانُ فَلا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّکْرى مَعَ الْقَوْمِ الظّالِمِینَ."(1)
هرگاه گروهى را دیدى که با طعن و خرده گیرى در آیات ما گفتگو مىکنند، از ایشان دورى گزین تا در سخن دیگرى وارد شوند و اگر شیطان از یادت بُرد، پس از یادآورى هرگز با چنین گروه ستمکارى منشین!
چنان چه دیدید به امور مقدّس و ارزشهاى دینى توهین مىکنند، برخیزید و از آن مجلس کناره گیرى کنید. اگر به یاوه سُرایىهاى شبهه افکنان گوش فرا دادید یا به صحنههاى فسادانگیز چشم دوختید، در این صورت، شما هم مثل ایشانید: إِنَّکُمْ إِذاً مِثْلُهُمْ(2) و آن گاه به طور ناخواسته در دنیا در گناهشان و در عقبا در عقابشان شریک خواهید شد: إِنَّ اللّهَ جامِعُ الْمُنافِقِینَ وَ الْکافِرِینَ فِی جَهَنَّمَ جَمِیعاً؛(3) خداوند همه منافقان و کافران را در دوزخ جمع مىکند.
آنان به تمام ارزشها و بینشهاى اصیل اسلامى کافرند. شما که با ایشان هم مجلس، و در برابر ایشان سراپا گوش و چشم مىشوید، ایمان قلبى خود را از دست مىدهید. شبههها و صحنههاى گناه آلود، ایمان را از قلوبتان مىرباید و شما را فقط به ظواهر دیندارى چون شرکت در مساجد، نمازهاى جماعت، عزادارىها و... دلخوش مىکند؛ تا جایى که در دلهایتان دیگر ایمانى باقى نخواهد ماند و فقط در ظاهر، اسلام را اظهار مىکنید.
شیاطین اِنسى، جوانهاى پاک ما را با این سفارش مىفریبند که شما همه حرفها را بشنوید؛ و آن گاه هرکدام را که پسندیدید، برگزینید؛ غافل از اینکه فقط کسانى مجازند همه قولها را بشنوند که تحت عنایت و هدایت الهى، توانایى تشخیص بهترین سخن و پیروى از آن را داشته باشند:
الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولئِکَ الَّذِینَ هَداهُمُ اللّهُ وَ أُولئِکَ هُمْ أُولُوا الْأَلْبابِ؛(1) کسانى که سخنان را مىشنوند و از نیکوترین آنها پیروى مىکنند. آنان کسانى هستند که خدا هدایتشان کرده است و آنها خردمندانند.
پس وظیفه آنان که قدرت علمى لازم را براى تشخیص حق از باطل ندارند چیست؟! وظیفه ایشان دورى کردن از مجالس شبهه انگیز و صحنههاى فسادانگیز است:
وَ أَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلِینَ؛(2) و از جاهلان روى بگردان. فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَ عِظْهُمْ وَ قُلْ لَهُمْ فِی أَنْفُسِهِمْ قَوْلاً بَلِیغاً؛(3) از آنان روى بگردان و آنها را اندرز ده و با بیانى رسا نتایج اعمالشان را به آنها گوشزد کن.
سرانجامِ گوش سپردن به شبهههاى فسادانگیز و چشم دوختن به صحنههاى هوس انگیز، همنشینى با کافران در آتش قهر الاهى است.
آرى، همه ما باید در برابر هجوم شبهههاى شیطانى و رواج روزافزون فساد و فحشا در جامعه، براى خود و نسل آینده مان احساس خطر کنیم و نگران باشیم.
وظیفه ما در آخرالزّمان
گفته اند: دیندارى در آخرالزّمان خیلى مشکل است و احتمال دارد انسان در این دورانِ پرفتنه، صبح مؤمن و شب کافر باشد: یُصبِحُ الرَّجُلُ مُؤمِناً وَ یُمسِی کَافِراً.(4) این مطلب، به این حقیقت ناظر است که مردم آخرالزّمان در برابرِ اندک فتنه و شبههاى، ایمانشان را از دست مىدهند و این هشدارى براى ما است که دین و ایمانمان را سرسرى نگیریم و اجازه ندهیم تا به اندک بهانهاى ایمانمان را بگیرند. نباید آن قدر سست باشیم که ارزشهاى دینى ما را به نام احیاى آثار باستانى یا چهارشنبه سورى پایمال کنند؛ بلکه باید با تحصیل تقوا و تهذیب نفس، در راه حفظ ارزشهاى اسلامى و پاسدارى از اهدافِ امام زمانمان ارواحنا فداه صبر و استقامت داشته باشیم و لحظه به لحظه خود را براى ظهور حضرت آمادهتر کنیم:
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا وَ اتَّقُوا اللّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ؛(1) اى کسانى که ایمان آورده اید! صبر کنید و پایدار باشید و مرزبانى و پاسدارى کنید و از خدا بپرهیزید تا شاید رستگار شوید.
درباره اینکه ظهور امام زمان ارواحنافداه نزدیک است یا خیر، همه ما به نزدیکى آن ظهور مقدّس امیدواریم؛ امّا این که ظهور حضرتش فردا است یا فرداى هزار سال بعد، به ما مربوط نیست.
اصلى ترین وظیفه ما در زمان غیبت این است که چنان لیاقت و ظرفیتى در خود و جامعه خویش پدید آوریم که هر لحظه براى ظهور حضرتش آماده باشیم.
بازگشت جهان به سوى معنویت
در دنیاى کنونى، فساد و فحشا آن قدر رواج خواهد یافت تا همه سرها به سنگ بخورد. به زودى روزى خواهد آمد که همگان بفهمند براىِ رسیدن به سعادت، چارهاى جز بازگشت به دین و عمل به دستورهاى آن نیست. آن زمان، هنگامى است که زمینه ظهور مولایمان فراهم مىشود.
آثار این بازگشتِ ارزشمند، امروزه در کشورهاى جهان پدیدار شده است. خودم در یکى از دانشگاههاى غربى شاهد بودم که اعضاى هیأت رئیسه دانشگاه مىگفتند: ما دیگر هیچ امیدى به نسل آینده کشورمان نداریم؛ چرا که فرهنگ امریکایى به شدّت در کشورهایمان رواج یافته و جوانانمان را منحرف ساخته است. در چنین وضعى، یگانه امید ما به دین کشور شما اسلام است که با فرهنگ فاسد امریکایى مخالفت مىکند. ما حاضریم این دانشگاه را به طور کامل در اختیار شما قرار دهیم تا برنامههاى تربیتى اسلام را در آن اجرا کنید شاید بتوانید جوانان ما را از منجلاب فساد و تباهى برهانید.
امام محمد باقر(ع) در تفسیر این آیه شریف فرموده است: "إِصبِرُوا عَلى أَداءِ الفَرائِضِ وَ صَابِروُا عَدُوَّکُم وَ رابِطُوا امامکُمُ المُنتَظَر؛ در انجام واجبات، صبر و ثبات داشته باشید و در برابر دشمنانتان استقامت و پایدارى، و از امام منتظر خویش، مراقبت و پاسدارى کنید." (نعمانى، الغیبه، ص 199، ح 13)
نمونه دیگر این بازگشت را در سنگاپور مشاهده کردم. در آن جا تاجرى نزد من آمد و گفت: من در شمار وهّابیان و دشمنانِ سرسخت شیعه بودم؛ امّا با مشاهده مبارزه مقدّس امام(ره) با مفسدان و طاغوتیان، عاشقِ منش و شخصیت امام؛ شدم و با خود اندیشیدم مذهبى که بتواند چنین پیشوا و رهبر استوارى را بپرورد، به یقین حقّ است. از آن پس شیعه شدم و تا کنون تمام مال و هستى ام را براى ترویج فرهنگ تشیّع در این دیار نثار کرده ام.
آرى، همان گونه که امامان(ع) فرموده اند ما باید بدون هیچ سستى و ملاحظهاى، کلمات و معارف نورانىِ قرآن و اهل بیت: را به مردم جهان عرضه کنیم و مطمئن باشیم که جاذبه کلام وحیانىِ ایشان، دلهاى لایق را از گوشه و کنار جهان جذب خواهد کرد.
نمونه دیگر این بازگشت را در کشور مالزى شاهد بوده ام. چنان که مىدانید، کشور مالزى به صورت فدرال اداره مىشود؛ یعنى هر ایالت و استانش دولتى مستقل دارد. در ایالتِ کلانتان مالزى، حزبى به نام "حزب پاس" حاکم است. نخست وزیر این ایالت و اوّل شخص حزب پاس، یک روحانىِ سُنّى شافعى به نام نیک عبدالعلى است. وى آرزو مىکرد کهاى کاش زمینهاى فراهم مىشد که ما مىتوانستیم دانشجویانمان را به ایران بفرستیم تا حقیقت اسلام و مسلمانى را از شما شیعیان بیاموزند. او تحت تأثیر سیره الهى حضرت امام(ره) به مذهبِ حقّ شیعه بسیار مایل شده بود. وى چنان به امام علاقه داشت بود که فرمایشهاى مهم آن جناب را به خوبى به خاطر داشت و از او به نیکى یاد مىکرد.
پی نوشت:
رعد(13)، 13.
انعام (6)، 68.
نساء (4)، 140.
نساء (4)، 140.
زمر (39)، 18.
اعراف (7)، 199.
نساء (4)، 63.
علاّمه مجلسى، بحارالانوار، ج 69، ص 225، باب 34، ح 17.
آل عمران (3)، 200.
پایان پیام/
نظر شما