خبرگزاری شبستان: تجربیاتی که توسط مربیان و اساتید به دست میآیند در سایه مطالعه و به روز کردن اطلاعاتشان از طریق منابع جدید و تخصصی، رنگ و بوی علمی به خود خواهند گرفت وگرنه تجربیات در مقابل علوم جدید و به روز چه جایی برای حرف گفتن دارند.
مشاغل و حرفهها به سرعت در حال افزایش هستند. هر روز شاخه به شاخه، ریل به ریل میشوند. برای بررسی هر شاخه، از رشتهای خود مستلزم این است که تخصص و توانایی افراد در مورد آن رشته با استفاده از مطالعه و تحقق افزایش یابد.
بدین ترتیب به گمان متصدیان مشاغل از میان کسانی انتخاب میشوند که در خواندن و درک و فهم و ابداع روش جدید، توانایی اجرایی آن فن و علم را بهتر از همکاران خود داشته باشد. اکثر صاحبنظران و محققین معتقد هستند عادت به مطالعه عامل اصلی در میزان مطالعه افراد جامعه است. عادت به مطالعه چیزی نیست که در یک دوره خاص به وجود آمده باشد، بلکه عادت به مطالعه در درازمدت عملی میشود.
نقش آموزش و پرورش و دیگر نهادها و سازمانهای آموزشی و اجتماعی در ایجاد انگیزه و عادت به مطالعه دانش آموزان بر هیچ کسی پوشیده نیست و همین طور خانواده به عنوان اولین نهادی که کودک در آن متولد میشود و پایههای اولیه شخصیت او در این محیط به وجود میآید.
با توجه به موارد ذکر شده و اهمیت این موضوع که مطالعه نقش بسزایی در ارتقای سطح فرهنگ، اقتضا و آگاهیهای سیاسی و... دارد و احساس نیاز قشر عظیم دانشجویان و دانش آموزان و سایر افرادی که در این امر (مطالعه) درگیر هستند، بررسی عوامل تاثیرگذار روی میزان مطالعه در بین دانشجویان که تعداد زیادی از افراد تاثیرگذار در رشد فرهنگ و رشد پایههای علوم مختلف در کشور را بر دوش دارند ضروری است.
هدف اصلی بررسی عواملی است که به نظر دانشجویان روی میزان مطالعه تاثیرگذار است و اینکه آیا در محتوای کتابها و نوشتهها نقصی وجود دارد و طرز صحیح چیدمان مطالب رعایت نشده است؟ آیا دیگران (دوستان، فامیل، معلمان واساتید) در بهبود یا ضعف میزان مطالعه دخیل هستند یا نه؟
نقش والدین در میزان مطالعه به چه اندازه است؟
سوالات این گونه و مشابه در ذهن بسیاری از افراد که محصول تحصیل و کسب علم در هر جامعهای هستند را مشغول کرده است و در پی یافتن جواب برای سوالات اینچنین هستند. نتایج تحقیقات و پژوهشهای گذشته بر این واقعیت تلخ که سرانه میزان مطالعه کتاب و مجله و... در کشور ما اسفبار است، صحه گذارده است.
به اعتقاد بسیاری از بزرگان تعلیم و تربیت و روانشناسان اولین عاملی که در ایجاد عادت به مطالعه تاثیرگذار است خانواده است. چنانچه میدانید عادت به مطالعه یک امر اکتسابی است در نتیجه این عادت مانند الگوهای رفتاری دیگر در روند اجتماعی شدن کودک در او ایجاد میشود. اگر پدر و مادر عادت به مطالعه داشته باشند و بخشی از شبانه روز را به مطالعه کتاب یا روزنامه اختصاص بدهند و کودک در طول روزها و شبهایی که با آنها میگذارند ببیند که پدر و مادرش کتاب میخوانند و ببیند که در مورد کتابها و نکتههای خاص از آنها بحث و اظهارنظر میکنند کودک خیلی زود با کتاب آشنا میشود اول تقلید و سپس با دیدن کتابهای تصویری که در آنها است اشیای پیرامون خود را پیدا میکند (بازشناسی).
بازشناسی به او کمک خواهد کرد که ناخودآگاه به سوی کتاب جلب شود و این امر به تدریج در او به صورت یک عادت در میآید. چنانچه کودک از بازی کردن خوشش میآید بعد از این از تماشای کتاب لذت خواهد برد.
این گونه کودکان که مراحل اولیه و در عین حال اسامی آشنایی با کتاب را در خانواده گذرانیدهاند در محیط مدرسه خیلی زود و بدون مشکل به کتاب و مطالعه عادت میکنند و این عادت خیلی زود و بدون کمترین اصراری در وجودشان جایگزین میشود و پایدار میماند.
بهترین تشویق برای ایجاد عادت به مطالعه در کودکان این است که خود والدین اقدام به مطالعه کنند. این کار باید به صورت عملی انجام شود زیرا با تشویق زبانی نمیتوان در کودک ایجاد انگیزه کرد. خانواده باید مواظب دوستان فرزندانشان باشد دوستی که اهل مطالعه و کتاب خواندن باشد حتما در گرایش کودک به مطالعه موثر خواهد بود.
والدین به عنوان جایزه به فرزندان خود کتابهای مورد علاقه آنها و مخصوص سن کودک هدیه بدهند. ساعات مشخصی از روز را به مطالعه اختصاص دهند. مخصوصا به مطالعه کتابهای غیردرسی ایجاد کتابخانههای کوچک خانواده میتواند در ایجاد علاقه و انگیزه به مطالعه در کودک کمک کند.
همچنین مسئولان باید فرصتی را فراهم کنند که دانش آموزان و دانشجویان با فعالیتهای مطالعه و کتابخوانی سایر کشورها آشنا شده و به دنیای خارج از محدوده زندگی خود و محیطشان نظر کنند. مقایسه تطبیقی ضمن تقویت انگیزه باعث میشود فرد الگوی مناسبی برای خود اخذ کند.
پنج اشتباه رایج درباره کتاب خواندن برای کودکان
1-میگویند در این روز و روزگار، بهتر است به جای این که خودتان برای کودک کتاب بخوانید؛ برایش نوار قصه یا سیدیهایی از این قبیل بگذارید. اگر کودک شما از کتاب قصهای که شما برایش میخوانید، لذت میبرد، به خاطر خط داستانی قصه نیست؛ بلکه به دلیل رابطهای است که هنگام شنیدن قصه با شما پیدا میکند.
البته بعد از 2 سالگی میتوان از این قبیل وسایل سرگرمکننده یکطرفه نیز برای کودک استفاده کرد اما در آن سنین هم چنین وسایلی نمیتواند جای کتابخوانی مستقیم توسط شما را بگیرد.
2- میگویند برای کودکی که مضمون قصه را درک نمیکند، فرقی نمیکند چه کتابی برایش بخوانید. تا 6 ماهگی، کودک درکی از آنچه شما برایش میخوانید، ندارد بنابراین از لحاظ محتوایی هیچ فرقی نمیکند که برایش کتاب قصه بخوانید یا مثلا روزنامه جامجم را؛ اما کودکان زیر 6ماه هم اولویتهایی دارند که باید آنها را در نظر بگیرید. آنها در این سنین معمولا شیفته تصاویر و عکسهایی هستند که رنگهای روشن و با کنتراست بالا دارند. سرودها و ترانههای کودکانهای که وزنهای شاد و قافیههای تکرارشونده دارند نیز کودکان را به خود جذب میکند.
3- میگویند در هر نوبتی که برای کودک کتاب میخوانید، باید یک قصه را از آغاز تا پایان برایش تعریف کنید. هیچ ضرورتی ندارد داستان را سریع و بیوقفه از ابتدا تا انتها برای کودک بخوانید؛ بلکه باید بگذارید کودک، سرعت کتاب خواندن شما را با میزان علاقهمندی و سوالاتش تعیین کند. برای شرکت دادن کودک در امر کتابخوانی میتوانید از او بخواهید کهمثلا چیز خاصی را در یکی از تصاویر با انگشت نشان دهد. کتاب را طوری روبهرویش بگیرید که تصاویر را به وضوح ببیند. در مورد عکسها صحبت کنید، بعضی از کلمات رایج را تکرار کنید، صدایتان را عوض کنید و برای هر کدام از شخصیتها با صدایی متفاوت حرف بزنید و کارهایی از این قبیل.
4- می گویند موقع کتاب خواندن باید سعی کنید بعضی از اعداد و حروف ساده را به کودک یاد بدهید. اصرار بر آموزش دادن به کودک در سنین پایین ممکن است اشتیاق او را برای مشارکت در کتابخوانی از بین ببرد. هدف از کتابخوانی، لذت بردن کودک و برقراری ارتباط با اوست؛ نه آموزش اعداد و الفبا.
5- وقتی کودک یاد گرفت خودش کتاب بخواند، دیگر نیازی نیست شما برایش کتاب بخوانید؟ حتی تا 13 سالگی، درک شنیداری کودک بالاتر از درکی است که از مطالعه شخصی به دست میآورد، بنابراین وقتی شما برای کودک خود کتاب میخوانید، او میتواند دایره واژگانی خود را افزایش دهد.
پایان پیام/
نظر شما