کلام «بی.بی.سی» از کام «ستاره‌ صبح»؟

هفته‌نامه‌ «ستاره‌ صبح» در آبان ماه سال 88 پا به عرصه‌ مطبوعات گشود؛ ستاره‌ صبحی که ویژگی اصلی آن رادیکالیسم افراطی است، رادیکالیسمی از نوع برانداز...

به گزارش خبرگزاری شبستان، مطبوعات و به طور کلی وسائل ارتباط جمعی دارای دو نقش اساسی اطلاع‌رسانی و ترویج افکار و عقاید می‌باشند. این نقش مهم در حدی است که از مطبوعات به عنوان رکن چهارم دموکراسی و یا حتی قوه‌ی چهارم بعد از قوای سه گانه یاد می‌شود.در ایران نیز مطبوعات به دلیل نقش مؤثر خود، همواره وزن زیادی در معادلات سیاسی و وقایع مهم تاریخی ایران داشته و دارند.

این ایفای نقش در مواردی چون «عروة الوثقی» سید جمالدین اسد آبادی که بى‌کفایتى ناصرالدین شاه را به‌خصوص در زمان واگذارى امتیاز به بیگانگان و استقراض از آنان گوش‌زد مى‌کرد، نقشی تبیین کننده و هم‌راستا با جامعه برای تحقق منافع ملی بود. اما در نقطه‌ی مقابل مصداق‌های فراوانی نیز وجود دارد که نشان دهنده‌ی سوء استفاده از مطبوعات برای غرض‌های شخصی و منفعت‌طلبانه است که به نوعی تلاش می‌کرد مانع تغییرات اجتماعی به نفع مردم شود که می‌توان به ماجرای یادداشت توهین‌آمیز «داریوش همایون» به ساحت امام خمینی(رحمت‌الله‌علیه) در روزنامه‌ی اطلاعات اشاره کرد.
اما بی‌شک مهم‌ترین حضور مطبوعات در صحنه‌ی اجتماعی و سیاسی ایران در دوران اصلاحات - ریاست جمهوری سید محمد خاتمی – به‌وجود آمد. این حضور گسترده‌ی مطبوعات و نشریات که علی‌رغم کثرت کمّی، دارای وحدت کیفی بودند باعث شد، فصلی نو به نام «نشریات زنجیره‌ای» در کتاب تاریخ سیاسی ایران گشوده شود، فصلی که در آن مطبوعات وظیفه‌ای بیشتر از اطلاع‌رسانی بر عهده داشتند. وظیفه‌ای که در آن روزها این طور تشریح شد: «برای براندازی می‌باید محافل و فعالیت‌های فرهنگی را تقویت کرد، هر کس می‌تواند، امتیاز نشریه بگیرد و از این تریبون به مبارزه برخیزد.»[1]

وحدت کلمه میان این نشریات نه حرف‌های تند سیاسی بود بلکه استمرار بر ذهن مخاطبین برای ایجاد تغییر در ذائقه‌ مخاطب و به قولی ایجاد انقلاب ذهنی و قلبی در میان مخاطبان ایرانی‌اش بود که پیش از این طعم رسانه‌های آزاد را نچشیده بودند. پرداختن به موضوع بسیار مهم نشریات زنجیره‌ای در این مقال نمی‌گنجد و خود نیاز به تحلیل و آسیب‌شناسی موشکافانه و دقیق دارد، اما هدف از آنچه به عنوان نشریات زنجیره‌ای ذیل مقدمه آمد، نگاهی به پیدایش دوباره‌ جرایدی با همان نگاه و مشترکات در دوره‌ فعلی است که به طور مصداقی به تحلیل مواضع و رفتار ژورنالیستی هفته‌نامه‌ «ستاره صبح» می‌پردازیم. گزارش برهان درباره این هفته نامه را در زیر می خوانید:

هفته‌نامه‌ سیاسی، فرهنگی و اقتصادی «ستاره صبح» در آبان ماه سال 88 پا به عرصه‌ی مطبوعات گشود. این حضور توسط بسیاری از رسانه‌های بومی و غیربومی با عنوان «ستاره صبح تابید» مخابره شد. ستاره‌ی صبحی که ویژگی اصلی آن رادیکالیسم افراطی به ارث رسیده از نشریات زنجیره‌ای مانند: «صبح امروز» به مدیرمسئولی «سعید حجاریان» است. رسانه‌های مکتوب و مجازی چون شرق، اعتماد، بالاترین و راه‌سبز(جرس) با اشاره به انتشار هفته‌نامه‌ی تازه تأسیس «ستاره‌ی صبح»، خوانندگان خود را دعوت به مطالعه‌ی مطالب این هفته‌نامه کردند.

نوع چینش رسانه‌های حقیقی و مجازی که تولد این هفته‌نامه‌ی نوپا را مخابره کردند تا حدی نشان داد که «ستاره صبح» چرا و چگونه به روی پیشخوان دکه‌ها آمده است. این هفته‌نامه با تمرکز در حوزه‌های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی در صدد القای موارد و خواسته‌های حداکثری جریان اصلاح‌طلب و به خصوص جریان برانداز فتنه‌ی 88 از یک سو و از سوی دیگر پرداختن به مناقشه برانگیزترین موارد سیاسی، اقتصادی و فرهنگی است. در واقع ستاره صبح عملیات چراغ خاموش را آغاز کرد، به نحوی که مخاطب در کنار تیترهای ملایم روزنامه‌های زنجیره‌ای وابسته به اتاق فکر رسانه‌ای تجدیدنظرطلبان تیترها و مواضع جنجالی را عرضه تا حداقل برای مدت چند ثانیه ذهن مخاطب را به خود اختصاص دهد.

در ادامه به تشریح مواضع «ستاره‌ صبح» در حوزه‌های مختلف می‌پردازیم:

1. حوزه‌ سیاست؛

با توجه به تمرکز این هفته‌نامه بر روی مسائل سیاسی، این هفته‌نامه به عنوان آوانگارد و پیشرو رسانه‌های تجدیدنظرطلب، به نهادینه کردن تعاریفی جدید از علل وقوع انقلاب اسلامی، جایگاه ولایت فقیه و نهادهای اساسی جمهوری اسلامی می‌پردازد تا با ناقص و ناصحیح خواندن فرض نخست، به تعریفی جدید از جایگاه‌های مورد بحث برسد.
برای تعمق درباره‌ی شکل پرداختن این هفته‌نامه می‌توان به مصاحبه‌ای اشاره کرد که به بیان جدید در رابطه با انقلاب اسلامی و رهبر دینی اشاره می‌کند: «... یعنی وقتی ما مستبد را با استبداد عوضی می‌گیریم، وقتی مستبد می‌رود لزوماً باز تولید استبداد امکان‌پذیری خود را از دست نمی‌دهد. آنکه زورش بیشتر است بقیه را حذف می‏کند. اصلاً قاعده قاعده‌ی حذف است. هرکس می‏گوید دولت مال من است ... شاید انقلاب ایران با حضور یک فردی می‌توانست کمی روند متفاوت‌تری را طی کند.»[2]

و در ادامه با مترادف قرار دادن رهبر دینی با جایگاه سلطنتی به بحث در این رابطه می‌پردازد که نگارنده به دلیل توهین این هفته‌نامه به ساحت امام از آوردن ادامه‌ی این گفت‌وگو معذور است.[3]

یکی از راهکارهای اساسی پارادیم استکبار برضد جمهوری اسلامی، حمله به ارکان نظام و بازوهای آن از جمله شورای نگهبان و سپاه پاسداران است که این امر به نحو احسن از سوی «بی.بی.سی» فارسی و رسانه‌های وابسته به سیا از جمله صدای آمریکا پیش می‌رود. اما ستاره صبح نیز هم‌زبان با این رسانه‌های معاند، به هویت جمهوری اسلامی، فشار و هجمه‌ای عظیم وارد نموده است. نظارت استصوابی شورای نگهبان یک از درگیری‌های اصلی تیر 78 بود که از سوی این نشریه این‌گونه تا کنون ادامه دارد: «نظارت استصوابی کارش از ابتدا به‌نظر من مغایر اصل 98 قانون اساسی بود. چون این انقلاب متعلق به همه بود و هیچ‌کس حق ندارد به کسی بگوید تو مسلمان نیستی و حق وکیل شدن نداری...»[4]

این نشریه همچون «بی.بی.سی» فارسی قرار گرفتن «رستم قاسمی» ـ رئیس سابق قرارگاه سازندگی خاتم‌الانبیا ـ در تصدی وزارت نفت را به دلیل سابقه‌ی قوی کار جهادی و اقتصادی برنتافت و این حضور را به دخالت سپاه پاسداران در امور سیاسی و اقتصادی مربوط و در اقدامی جالب به دایه‌ی دلسوزتر از مادر برای روحانیت تبدیل شده و حضور سپاه را مغایر با حضور روحانیت در عرصه‌ی مملکت دانسته است. [5] این نشریه حتی تحریم‌های صورت گرفته در خصوص سرداران سپاه را می‌پذیرد و علناً آن را فریاد می‌زند و آن را رجزخوانی در مقابل دنیا می‌داند و اعتراض می‌کند که چرا وقتی شخصی تحریم است در تصدی وزارت نفت قرار گیرد؟ [6]

گویی مجریان و مستندسازان «بی.بی.سی» خود شخصاً قلم به دست گرفته و این‌گونه زیرساخت‌های نظام جمهوری اسلامی را مورد هدف قرار داده‌اند، امری که مشابه آن به خصوص در مستندی که اخیراً «بی.بی.سی» فارسی در خصوص رهبر معظم انقلاب ساخت، نشان از بنیان‌های فکری و سخن موازی این دو رسانه با همدیگر دارد.

2. حوزه‌ اقتصادی؛

در این حوزه نیز کلید واژه‌هایی چون «گرانی کمرشکن و نرخ تورم بالا»، «نبود شغل»، «ناموفق بودن طرح هدفمندی یارانه‌ها، سهام عدالت» به طور مکرر تکرار شد تا نسخه‌ی مکتوبی برای اظهار نظرهای شفاهی کارشناسان شبکه‌های ماهواره‌ای ایجاد شود. ستاره صبح فراموش کرده است که اسلاف اصلاح‌طلب سیاسی خود در دوره‌ی 8 ساله‌ی حضور در مجلس و دولت در قبال وضعیت معاش مردم می‌گفتند که مردم برای تعدیل سیاسی به ما رأی دادند و نان مردم به ما ربطی ندارد.

همان‌طور که «بی.بی.سی» فارسی قصد دارد بدون آمار و ارقام وضعیت اقتصادی را به قانون هدفمندی یارانه‌ها مربوط سازد، این نشریه نیز بدون ارقام و اعداد می‌نویسد: «با گذشت 9 ماه از اجرای قانون یارانه‌ها، آثارش بر اقتصاد و معیشت ایرانی نمایان شده و گرانی، تورم، رکود اقتصاد، افت تولید، بیکاری و... سر برآورده است.»[7] این نشریه در خصوص اختلاس اخیر هم به سرعت وارد گود می‌شود و قوه‌ی قضاییه را مقصر می‌داند که توان بررسی این فساد را ندارد. [8]

حال آنکه «محمد خاتمی» آشکارا از مفسد اقتصادی سال 77 یعنی «کرباسچی» شهردار اسبق تهران حمایت می‌کرد و چه فشارهایی حتی بر عالی‌ترین مقام‌های کشور نیاورد و از سوی دیگر 14 جلسه‌ی دادگاه اختلاس اخیر بدون وقفه برگزار شد تا منتظر حکم در هفته‌ی آخر تیر ماه 91 باشیم.

در این حوزه نیز موارد زیر، حجم بالایی از صفحات اقتصادی را به خود اختصاص داده بودند:

- متهم کردن رئیس جمهور در ماجرای اختلاس 3هزار میلیاردی؛ [9]

- پیش‌بینی افول شدید اقتصادی ایران؛

- نبود راه‌حل مشخص بین مسئولین برای مهار تورم؛

- افزایش روزافزون نارضایتی مردم از حکومت به دلیل شرایط معیشتی.

3. حوزه‌ فرهنگ و اجتماع؛

در این حوزه نیز سعی شده است تا به مواردی پرداخته شود که علاوه بر وجوه بصری جذاب برای بیننده در برگیرنده‌ی اهداف مورد نظر «ستاره صبح» نیز باشد. امری که رسانه‌های فارسی زبان معارض نظام به ویژه «بی.بی.سی» فارسی با هنجارشکنی به نام «گلشیفته فراهانی» و حتی به تازگی با «شاهین نجفی» انجام می‌دهند.
در حوزه‌ی حجاب همان‌گونه که «بی.بی.سی» فارسی و رسانه‌های ضدنظام در صدد تخریب این فضیلت اجتماعی برآمده‌اند، این نشریه هم با همان منطق «بی.بی.سی» که چادر باعث افزایش وزن خانم‌های ایرانی می‌شود، می‌نویسد: «برخی معتقدند اجباری بودن نوعی پوشش در ایران تحت عنوان حجاب موجب تمرکز بیشتر روی چهره‌ی افراد می‌شود به همین دلیل زنان ایرانی روی صورتشان حساس شده‌اند و بیشتر جراحی‌ها در این ناحیه از بدن آن‌ها صورت می‌گیرد.»این نشریه با هم‌رده‌ها و یا تقلیل یافته‌های قشر فرهنگی داخلی انجام می‌دهد. در این حوزه با ممزوج کردن جذابیت بصری هنرپیشه‌هایی که رفتاری معترضانه در مسائل سیاسی دارند، به نوعی از ویترین مشاهیر این حوزه برای ترویج افکار مطبوع این هفته‌نامه استفاده می‌شود. به طور مثال به این متن از صحبت‌های «حامد بهداد» در نشریه‌ی مورد نظر توجه کنید: «برای من هنجارها در شروع کارم حالت پوک و بی‌معنا داشته است؛ برایم در ابتدای کار رفتارهای از پیش تعیین شده در جامعه و سنت‌ها و آداب اجتماعی اهمیت زیادی نداشته‌اند؛ اجتماع وقتی افراد موفق را می‌بیند یک احساس گناهی به آن‌ها وارد می‌کند.»[10]

4. حوزه‌ امنیت ملی و سیاست خارجی؛

امنیت ملی، به عنوان یکی از معدود مسائلی که باید نقطه‌ی مشترک تمام گروه‌ها و احزاب باشد و مسئله‌ای فراجناحی و ملی تلقی می‌شود، نباید بدون هیچ نظارتی محل تشکیک قرار گیرد. در جریان مسائلی چون حصر خانگی موسوی و کروبی، «ستاره صبح» بارها به دفاع تمام قد از این افراد پرداخت و چاپ مکرر تصاویر این افراد، سعی در تحریک عواطف عمومی در این رابطه داشت: «تکلیف آقایان موسوی و کروبی هم باید در دادگاه صالح تعیین شود نه اینکه بدون محاکمه محصور شوند. من با این برخورد مخالفم.»[11]

بهار عربی لفظ مطلوب «بی.بی.سی» فارسی و دوستانش برای قیام‌های اسلامی در منطقه است که در این نشریه بارها به کار می‌رود و در مطلبی به تناقض می‌رسد که جوانان برای ارزش‌هایشان انقلاب کردند و از سویی این ارزش‌ها اصلاً ایدئولوؤیک نیست. [12]

کلام آخر

انتقاد را اگر حق هر رسانه‌ای بدانیم اما سیاه‌نمایی و ایجاد شائبه‌هایی که باعث تلقین فرتوتی و انزوای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و امنیتی در ذهن مخاطب می‌شود را نمی‌توان خارج از دایره‌ی غرض‌ورزی این رسانه با حاکمیت فرض کرد. در این بین شاید در مواردی اندک، رسانه‌ی منتقد از روال طبیعی خود بیرون و از دایره‌ی انصاف خارج شود. موارد استثنا که ممکن است اقتضای هر رسانه‌ی منتقد باشد، باید با زبان منطق و اندیشه، در فضایی به دور از تنش و اضطراب، پاسخ داده شود.

این وظیفه‌ی گروه‌های مختلف فکری است که با تبادل فکر و آرا، نظریه‌ها و ایده‌های فکری یک‌دیگر را تصحیح کنند. اما در مواردی رفتارهای شاذ یک نشریه اعم از مکتوب و مجازی، بیشتر از یک خطای ژورنالیستی است. این نوع راهبرد از پیش تعیین شده، اگر با تکثر نیز همراه شود، دوباره شاهد شکل‌گیری نشریات زنجیره‌ای خواهیم بود. به راستی نشریه‌ای که حتی به دوستان خبرنگارش هم رحم نمی‌کند و قید و تبصره‌ای هم برای هم‌مسلکان خودش قائل نیست و یکی از متهمان وضعیت کنونی را خبرنگاران می‌داند، می‌نویسد: «وقتی که روزنامه‌نگاران ما به جای انجام رسالت حرفه‌ای خود در آگاهی بخشی و اطلاع‌رسانی، تنها به میرزا بنویسی و تهیه‌ی رپرتاژ آگهی مشغول‌اند.»[13]

سؤال اینجاست آیا زمان 8 ساله‌ی دولت خاتمی فراموش شده که همین آقایان چگونه شیخی را آیت‌الله کردند و آیت‌الله‌ها را جنایتکار و خشونت‌طلب معرفی می‌کردند و در آن دوران تنها در مدح ساختارشکنی دولت و مجلس سخن بود و خبری از وضعیت اقتصادی و اجتماعی نبود. تأسیس شبکه‌ی نشریاتی که هدف مشترکی را دنبال می‌کنند هدفی است که «جواد تاجیک» - مشاور ارشد موسوی - در جزوه‌ی خود این چنین به آن اشاره می‌کند: « نباید به تأسیس تک رسانه‌ها برای انعکاس صدا و پیام خود امید بست، باید به انبوهی از رسانه‌های حقیقی و مجازی در سپهرهای مختلف اندیشید.»[14]

در پایان با توجه به آنچه در بالا نگاشته شد که تنها مشتی از خروارها تهاجم، تحریف و تهییج این هفته‌نامه برضد نظام جمهوری اسلامی ایران است، امید است مسئولان مربوط در برخورد با گردانندگان این نشریه تأملی جدّی نموده و با مرور آفات میدان‌دهی به این دست از نشریات حداقل در دوران اخیر، از تبدیل شدن مطبوعات به پایگاه دشمن متخاصم جلوگیری کنند.

پی‌نوشت‌ها:

[1]. کتاب هویت، ص 70.

[2]. هفته‌نامه‌ی «ستاره صبح» شماره‌ی 95، ص 8.

[3]. برای مطالعه‌ی بیشتر رجوع کنید به هفته‌نامه‌ی «ستاره صبح» شماره‌ی 95، مصاحبه با «تقی رحمانی».

[4]. هفته‌نامه‌ی «ستاره صبح»، شماره‌ی 86.

[5]. هفته‌نامه‌ی «ستاره صبح»، شماره‌ی 87.

[6]. هفته‌نامه‌ی «ستاره صبح»، شماره‌ی 88.

[7]. هفته‌نامه‌ی «ستاره صبح» در مطلبی تحت عنوان «نقطه‌ی عطف» به قلم «پارسا روحانی».

[8]. هفته‌نامه‌ی «ستاره صبح»، شماره‌ی 94.

[9]. رجوع کنید به هفته‌نامه‌ی «ستاره صبح»، شماره‌ی 91.

[10]. هفته‌نامه‌ی «ستاره صبح»، شماره‌ی 90.

[11]. هفته‌نامه‌ی «ستاره صبح»، شماره‌ی 86.

[12]. هفته‌نامه‌ی «ستاره صبح»، شماره‌ی 89.

[13]. هفته‌نامه‌ی «ستاره صبح»، شماره‌ی 91.

[14]. ویژه نامه‌ی 22خرداد، روزنامه‌ی جوان، ص 170.
 

پایان پیام/

کد خبر 152800

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha