فرخندگى و شومى روزها در قرآن

زمان؛ مولود حرکت است و رنگ‏آمیزى آن به صورت روز و شب به وسیله گردش زمین به دور خورشید، نوعى وجود و هستى است که سراپا خیر و کمال است. چگونه مى‏توان چیزى را که ذاتاً خیر و کمال است، به خودى‏خود نحس و شوم دانست؟

 

خبرگزاری شبستان؛ فرخندگى و شومى روزها در فرهنگ بسیارى از کشورها دیده مى‏شود و اختصاصى به محیط ما یا دیگر جامعه ‏هاى اسلامى ندارد. اکنون باید دید، مسأله شومى روزها اساس منطقى دارد یا نه؟ و آیا در قرآن مجید و احادیث اسلامى، مى‏توان براى نحوست ایام و سعادت آن‏ها، مدرکى به دست آورد؟ آیت الله سبحانی از مراجع عظام، در همین رابطه مطالبی را بیان فرموده اند که تقدیم مخاطبان شبستان می شود.


آیا زمان به خودی خود می تواند نحس و شوم باشد؟
روزها به‏وسیله گردش زمین به دور خورشید پدید مى‏آیند، در حقیقت روز و شب مایه خوشبختى انسان‏ها هستند، اگر همه زمان را تاریکى فرا مى‏گرفت، زندگى نابود مى‏شد، و اگر پیوسته روز بود، درجه حرارت بالا مى‏رفت و نظام حیات در کره زمین به‏هم مى‏خورد و بسیارى از پدیده‏هاى مثبت و مفید، نابود مى‏شدند. اگر بپذیریم که تنوع زمان از نظر روشنى و تاریکى، معلول تقدیر الهى است، و خداوند زمین را به نوعى آفریده که در پرتو گردش آن به دور خورشید همیشه نیمى از آن روشن، و نیمى دیگر تاریک باشد، دیگر نحوست و شومى ایام معنى نخواهد داشت. به دیگر سخن: زمان؛ مولود حرکت است و رنگ‏آمیزى آن به صورت روز و شب به وسیله گردش زمین به دور خورشید، نوعى وجود و هستى است که سراپا خیر و کمال است. چگونه مى‏توان چیزى را که ذاتاً خیر و کمال است، به خودى‏خود نحس و شوم دانست؟ بنابراین طبیعت زمان در همه‏جا یکسان است و چگونه مى‏شود طبیعت واحده، روزى سعد و روز دیگر نحس باشد؟ کسانى که روزها را به دو دسته تقسیم مى‏کنند، فرخنده و شوم، هیچ منطق عقلى و دلیل فلسفى براى آن ندارند، اگر نگوییم جریان برخلاف آن است.


نظر قرآن در مورد سعد و نحس ایام
دقت در آیات قرآنى به‏روشنى ثابت مى‏کند که همه ایام فصول چهارگانه مبارک بوده و وسیله تأمین نیازمندى‏هاى انسان هستند، چنان‏که در آیه «قُل أئِنَّکم لتَکفُرون بالّذى خَلَقَ الأرضَ فى یَوْمَینِ و تَجْعَلُون لَه اَنداداً ذلک ربُّ العالمین. و جَعَل فیها رواسِىَ مِن فوقِها و بارَکَ فیها و قدَّرَ فیها أقواتها فى أربعةِ أیّامٍ سواءً للسّائلین(1). بگو: آیا شما به آن‏کس که زمین را در دو روز آفرید، کفر مى‏ورزید و براى او همانندهایى قرار مى‏دهید؟! او پروردگار جهانیان است. او در زمین کوه‏هاى استوارى قرار داد و برکاتى در آن آفرید و مواد غذایى آن را مقدّر فرمود، این‏ها همه در چهار روز(چهارفصل) بود. درست به اندازه نیاز تقاضاکنندگان«!.
از آیه به دست مى‏آید که: خدا در زمین کوه‏هایى پدید آورده و برکتى قرار داده و در چهار روز(فصل) روزى‏هاى ما را مقدر ساخته است. «أربعة أیّام» کنایه از چهار فصل است و در این آیه، «یوم» درباره فصل به کار رفته و هر چهار فصل، مایه برکات و تهیه شدن نیازمندى‏هاى انسان است. بنابراین، در این قسمت، فرقى بین یک روز و روزى دیگر نیست و همگى در تأمین زندگى مؤثرند. در آیه دیگر مى‏فرماید: الّذى خَلَقَ سَبْعَ سَماواتٍ طِباقاً ما ترى فى خَلْقِ الرّحمانِ مِن تفاوتٍ فَارْجِعِ البَصَرَ هل ترى مِن فُطُورٍ(2). کسى که هفت آسمان را برفراز یکدیگر آفرید و هرگز در آفرینش خداى رحمان، تضاد و عیبى نمى‏بینى، بار دیگر بنگر، هیچ خلل و شکافى در آن نمى‏یابى. در این آیه مبارکه هر نوع تفاوت و ناسازگارى را در آفرینش نفى کرده که روزها یکى سعد(فرخنده) و دیگرى نحس(شوم) باشد. بررسى آیات دیگر نیز یکنواختى زمان را از نظر هماهنگى تأیید مى‏کند، البته این مانع از آن نیست که برخى از آن روزها از فضیلت بیشتر، آن‏هم به خاطر حادثه‏اى که در آن رخ داده برخوردار باشند. تا این‏جا یکسانى ذاتى زمان‏هاى مختلف در انسجام و هماهنگى از نظر خرد و آیات الهى روشن شد ولى آن‏چه گفتیم، مربوط به ماهیت خود زمان است، که هیچ نوع اختلافى در ماهیت آن نیست.


شوم یا مبارک بودن با توجه به رویدادها
درحالى که آیات پیشین، وحدت ماهیت زمان‏ها را به نوعى ثابت مى‏کند، اما در عین‏حال، آیات قرآنى، برخى از زمان‏ها و مکان‏ها را مبارک و فرخنده و برخى دیگر را شوم و نحس مى‏نامد، مثلاً شب نزول قرآن را شبى مبارک مى‏خواند و مى‏فرماید: «إنّا أنزلناهُ فى لیلةٍ مبارکةٍ إنّا کنّا منزلین»(3) ما قرآن را در شبى مبارک، فرو فرستادیم و ما بیم‏دهندگانیم. مسلماً این مبارکى و فرخندگى، ذاتى آن شب نبوده، بلکه به خاطر رویدادى است که در آن اتفاق افتاده و آن نزول قرآن مجید است. هم‏چنین در برخى از آیات قرآن، روز و یا روزهایى به شومى توصیف شده است، مانند: «فأرْسَلنا عَلیهِم ریحاً صَرْصَراً فى أیّامٍ نَحِساتٍ لِنُذیقَهُم عذابَ الخِزى فى‏الحیاةِ الدُّنیا و لَعَذابُ الآخرة أخزى و هم لا ینصرون«(6)باد تندى را در روزهاى شوم براى آن‏ها(قوم عاد) فرستادیم تا آن‏ها را در دنیا از کیفرى خوارکننده بچشانیم و کیفر آخرت، رسواکننده‏تر است و در آن‏جا یارى نمى‏شوند.
در این آیه روزها(ایام) به شومى(نحسات) توصیف شده، زیرا قوم عاد به‏وسیله بادهاى تند نابود شدند و در حقیقت نحوست آن بالذات نبوده، بلکه به خاطر تندبادى بود که آن‏ها را ریشه‏کن کرد ولى همان روز در نقاط دیگر که مشمول عذاب الهى نبودند، به میمنت و مبارکى خود باقى بود. در آیه دیگر مى‏فرماید: «انّا أرسلنا علیهم ریحاً صرصراً فى یوم نحس مستمرّ»(7): ما بر آن‏ها(قوم عاد) باد تندى را در روزى شوم و دنباله‏دار فرستادیم. شومى این روز نیز ذاتى نبوده، بلکه به خاطر رویدادى بود که به نابودى قوم عاد انجامید. البته در آیه سوره فصلت، از کلمه «ایام»، بهره گرفته شده ولى در آیه سوره قمر از واژه مفرد، یعنى «یوم»، ولى با وصف مستمر(دراز و طولانى) یاد شده است که طبعاً با تعدد روزها سازگار است و احتمال دارد مراد از «یوم» قطعه‏اى از زمان باشد نه یوم به معناى «روز» در برابر«شب» به دلیل این که در آیه دیگر مى‏فرماید: «سخّرها علیهم سبعَ لیالٍ و ثمانیةَ أیّام حسوماً…». باد تند ریشه‏کن کننده‏اى را بر آن‏ها در هفت شب و هشت روز پى‏درپى مسلط ساختیم…
از برخى آیات استفاده مى‏شود که برخى از حوادث، سبب مى‏شود که آن روز، روزى مبارک و به یادماندنى و ماندگار اعلام شود و سال که تجدید مى‏شود، خاطره آن روز نیز تجدید گردد، که در اصطلاح به آن «عید» مى‏گویند. حضرت مسیح از خداوند خواست که مائده‏اى از آسمان براى او و حواریین بفرستد و گفت: ربّنا أنزِل علینا مائدةً من السماء تَکُونَ لنا عِیداً لأوّلِنا و آخِرِنا و آیةً منک و ارْزُقْنا و أنتَ خیرُ الرّازقین». پروردگارا! از آسمان براى ما خوراکى بفرست تا آن روز براى پیشینیان و آیندگان ما جشن و سرور و نشانه‏اى از عظمت تو باشد و ما را روزى ده که بهترین روزى‏دهندگانى. بنابراین منطق قرآن در میمنت و نحوست ایام، این است که روزها بالذات شومى ندارند و به خاطر رویدادى بد، شوم شده‏اند و آن نیز نسبى است نه مطلق.
1) فصّلت: 9 و 10٫
2) مُلک: 3٫
3) دخان: 3
4) فصلت: 16٫
5) قمر: 19٫
6) الحاقه: 7٫
7) مائده: 114٫
 منبع: پایگاه اطلاع رسانی حوزه های علمیه

کد خبر 152484

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha