به گزارش خبرنگار شبستان، بیست و هفتمین مجموعه درس گفتارهایی درباره عطار، با عنوان "نگاه فلسفی عطار به جهان هستی"، چهارشنبه، 21 تیرماه در مرکز فرهنگی شهر کتاب برگزار شد و اصغر دادبه در آن به سخنرانی پرداخت.
وی در ابتدا به قرائت بخشی از قصیده "ای روی در کشیده به بازار آمده" عطار به شرح ذیل پرداخت:
ای روی در کشیده به بازار آمده خلقی بدین طلسم گرفتار آمده
غیر تو هرچه هست سراب و نمایش است کانجا نه اندک است و نه بسیار آمده
اینجا حلول کفر بود اتحاد هم کین وحدتی است لیک به تکرار آمده
یک صانع اسنت و صنع هزاران هزار پیش جمله ز نقد علم نمودار آمده
بحری است غیر ساخته از موج های خویش ابری است عین قطره به بازار آمده
این را مثال هست به عینه یک آفتاب کز عکس او دو کون پر انوار آمده
دیدی کلام حق که علی الحق یک است و بس پس در نزول، مختلف آثار آمده
سنگ سیه مبین و یمین اللهش ببین کانجا جهان است محو جهاندار آمده
یک عین متفق که جز او ذره ای نبود چون گشت ظاهر این همه اغیار آمده
عکسی ز زیر پرده وحدت علم زده در صد هزار پرده پندار آمده
بر خود پدیده کرده ز خود سر خود دمی هجده هزار عالم اسرار آمده
یک پرتو او فکنده جهان شده پر چراغ یک تخم کشته این همه پربار آمده
دادبه در ادامه به طرح پرسش هایی در باب لزوم، ماهیت و وجود فلسفه پرداخته و افزود:"فلسفه چیست؟"، "آیا آدمی بدون فلسفه می تواند وجود داشته باشد؟"
وی در پاسخ به این سوال بیان کرد:چه طرفداری از فلسفه بشود و چه نشود، فلسفه وجو دارد، در واقع لحظه ای بدون فلسفه نمی توان زیست، چراکه فلسفه فرزند تفکر است.
دادبه با اشاره به نمودهای مختلف حضور فلسفه در زندگی مردم ابراز کرد: عامه ترین مردمان هم این سوال را از خود می پرسند که "از کجا آمده ام؟" و "به کجا می روم؟"، که پاسخ دادن به این پرسش ها ایدئولوژی آنها را تشکیل می دهد.
این پژوهشگر افزود: پاسخ دادن به این پرسش ها نیز روش های مختلفی دارد، از جمله دست و پا زدن برای یافتن پاسخ یا درگیر شدن با خود جهت دست یابی به جواب که این روش بهترین نوع دستیابی به پاسخ محسوب می شود.
وی تصریح کرد: انسان همواره در تحول به سر می برد و تجدد فکری نشان از زنده بودن و عدم رکود آدمی دارد، به عنوان مثال فخر رازی در اواخر عمر هنگامی که یکی از شاگردانش سخنی بر زبان آورد، گریست، وقتی از او علت را جویا شدند، گفت: از این گریستم که در تمام عمرم فکر می کردم بدان چه رسیده ام درست و صحیح بوده ولی فهمیدم این طور نبود و نگرانم مبادا هر آنچه در طول عمرم یافتم نیز اینگونه باشد.
دادبه افزود: ویژگی تفکر فلسفی در انصاف و حق دادن به نظریات دیگران است، مخالفت با فلسفه به معنای نفی فلسفه نیست و در طبقه بندی که حکما و علمای ما از فلسفه داشته اند از نخست تا حاج ملاهادی، تقسیم بندی های متعددی وجود داشته است.
تقسیم علوم به دو دسته استدلالی و قلبی شهودی
این استاد دانشگاه ادامه داد: بنابر نظریات مختلفی که ارائه شده است، دو دسته علوم در قالب عقل استدلالی و قلبی شهودی شکل می گیرندکه در این بین عقل استدلالی شامل فلسفه مشاء می شود و تصوف و عرفان ذیل گروه قلبی شهودی جای می گیرند.
وی تصریح کرد: هیچ فیلسوفی از پیش تصمیم نگرفته که چه چیز درست است، اما متکلمان باورهای خود را دارند و در نتیجه نقاط ضعف حریف مقابل را نشانه می گیرند.
دادبه با اشاره به برخی آثار عطار نیشابوری از جمله "مصیبت نامه"و "منطق الطیر" گفت: وجهه همت عطار در این در آثار بر طرح این متدولوژی متمرکز بوده است که حوزه های قلبی شهودی با تزکیه توامان است.
وی با بیان این مطلب که آزاداندیشی فلسفی در عرفان وجودی قطعی دارد، افزود: اگر عطار را به بستن اندیشه فلسفی هم محدود کنیم باز هم آزاداندیشی فلسفی کماکان جای خود را حفظ می کند؛ چراکه فلسفه و عرفان آزادند و اساسا خصیصه این دو فلسفی است. اما تصوف و کلام فقط ایدئولوژی محسوب می شوند.، بنابراین فلسفه در اندیشه عطار محدود نیست.
دادبه با اشاره به احیای هویت ملی ایرانیان در قرن چهارم هجری خاطرنشان کرد: همان طور که می دانیم زبان و ادبیات ملی یکی از اضلاع اصلی مثلث هویت به شمار می آید، بنابراین می توان گفت جامعه و به طور خاص جامعه ایرانی، بدون زبان فارسی هویتی ندارد و هویت نیز بدون حکمت و فلسفه معنا پیدا نمی کند، بنابراین ما در این میان وامدار بزرگانی همچون فردوسی و عطار هستیم.
پایان پیام/
نظر شما