کشاکش استراتژیک قدرتها در سوریه/«تغییر» در برابر «عدم تغییر»

اظهارات تند مقامات آمریکایی از یک سو و مقاومت روسیه و چین به خوبی نشان می دهد که «تغییر در سوریه» بسیار سخت است به میزانی که «تغییر» در سوریه برای غرب، استراتژیک است برای جبهه مقابل آن «عدم تغییر»استراتژیک است.

به گزارش خبرگزاری شبستان، روزنامه کیهان در یادداشت امروز 19 تیر به بررسی تحولات سوریه با نگاه به مقاله ای که در سایت activist post با عنوان «اگر آمریکا در سوریه ببازد، امپراتوری خود را می بازد» به قلم «تونی کارتالوچی» تحلیلگر آمریکایی از یک طرح 5 ساله آمریکایی-اسرائیلی برای متلاشی کردن سوریه پرده برداشت؛ سعدالله زارعی به تحلیل این مقاله پرداخته است که به شرح زیر است:

سایت activist post در مقاله ای با عنوان «اگر آمریکا در سوریه ببازد، امپراتوری خود را می بازد» به قلم «تونی کارتالوچی» تحلیلگر آمریکایی از یک طرح 5 ساله آمریکایی-اسرائیلی برای متلاشی کردن سوریه پرده برداشت. البته این چند دهمین مقاله مستندی است که در غرب در رابطه با انگیزه و اهداف اصلی آمریکا و دنباله های آن در غرب و منطقه از تسلیح و تجهیز تروریست ها علیه دمشق نوشته می شود.
کارتالوچی در مقاله مستند خود می نویسد تلاش برای تغییر نظام سوریه به زمان شکست رژیم صهیونیستی از حزب الله لبنان در جنگ 33 روزه برمی گردد. در آن جنگ رژیم غاصب اگرچه از همه امکانات نظامی در زمین، هوا و دریا استفاده کرد و از آمریکا، فرانسه، انگلیس، عربستان و... چک سفید امضا برای توسل به هر جنایت دریافت کرده بود و به طولانی ترین جنگ خود طی 60 سال اخیر مبادرت ورزید، اما در نهایت به شکست کامل رسید و در واقع امید به آینده را به کلی از دست داد. حدود سه ماه پس از پایان این جنگ یک هیأت 80 نفره تحقیق به سرپرستی وینوگراد تشکیل شد، این هیأت ترکیبی از نیروهای نظامی، امنیتی، سیاسی، قضایی بود و پس از حدود 9 ماه گزارش مستند و کاملی از علل و عوامل شکست رژیم صهیونیستی از حزب الله لبنان ارائه داد و پس از آن در گزارش نهایی بهمن 86 به درستی یافته های آن تأکید نمود، پس از آن بود که همه فرماندهان عالی و ارشد نظامی، مقامات ارشد امنیتی و مقامات سیاسی برکنار شدند. در این گزارش یک نکته کلیدی درباره عوامل خارجی شکست اسرائیل آمده و گوشزد کرده بود که: «سوریه در فاصله سالهای 1996- اولین عقب نشینی رژیم صهیونیستی از لبنان- تا 2006- زمان آغاز جنگ 33 روزه- نقش عمده و اصلی در تجهیز و پشتیبانی از حزب الله داشته و بدون این کمک ها شکست اسرائیل در سالهای 2000- زمان عقب نشینی کامل اسرائیل از لبنان- و 2006 امکان پذیر نبوده است.»
کارتالوچی در این مقاله مستند فاش کرده است که پس از صدور جمعبندی کمیته تحقیق وینوگراد، آمریکایی ها و رژیم صهیونیستی از میان برداشتن دولت اسد را در دستور کار قرار دادند در این طرح قرار شد که بعد از سقوط دولت اسد، جنگ جدیدی علیه حزب الله لبنان به راه افتد تا از یک سو شکست 2000 و 2006 جبران شود و از سوی دیگر مقدمه حمله نظامی علیه دولت ایران فراهم گردد. اما اجرای فوری این نتیجه گیری امکانپذیر نبود و از این رو اجرای آن تا زمان آغاز انقلابات عربی به تأخیر افتاد.
کارتالوچی در این مقاله مستند به نکته مهمتری هم اشاره می کند و می گوید: اما شروع انقلاب های عربی اگرچه برای اعمال فشار بر سوریه مناسب بود اما خود این انقلاب ها به چالش بزرگتر از شکست 2006 از حزب الله برای آمریکا و اسرائیل تبدیل شد. سقوط حسنی مبارک در مصر توازن منطقه را کاملاً به ضرر غرب تغییر داد در حالی که مهار آن از آمریکا و اروپا ساخته نبود چرا که مردم مصر دهها سال چنین روزی را انتظار می کشیدند. براین اساس آمریکا روی سوریه متمرکز شد تا بتواند در قبال چیزهایی که از دست می دهد، چیزی بدست آورد چرا که در غیر این صورت، نه تنها خاورمیانه بلکه امپراتوری خود را می بازد.
این واقعی ترین تصویر مخاصمه کنونی غرب در سوریه است که اسناد و دلایل و شواهد فراوان از آن پشتیبانی می کند در مورد تحولات سوریه و ناکامی 16 ماهه آمریکا نکات دیگری هم وجود دارد:
1- در یک هفته سه اجلاس برای تغییر سوریه با محوریت آمریکا برگزار شده است اجلاس روز شنبه ژنو، نشست روز سه شنبه قاهره و اجلاس روز جمعه پاریس از یک سو از اهمیت سقوط نظام سوریه برای غرب خبر می دهد و در عین حال از ناتوانی غرب پرده برمی دارد. در اجلاس ژنو قرار بود برکناری بشاراسد به تصویب برسد و از آنجا که 5 عضو دائم شورای امنیت در آن عضو بودند، زمینه مداخله نظامی علیه سوریه فراهم شود که با مخالفت روسیه و چین به بن بست رسید. در نشست قاهره قرار بود مخالفان داخلی بشار اسد که با اقدام نظامی علیه کشورشان مخالف بودند را به گروه های شبه نظامی وابسته به آمریکا ملحق کنند و مخالفان یکدست شوند، این اتفاق هم نیفتاد و حتی شکاف شبه نظامیان بیشتر شد. در اجلاس پاریس، آمریکایی ها می خواستند وانمود کنند که علیرغم مخالفت روسیه، چین، ایران و حداقل 100 کشور دیگر با مداخله خارجی علیه مردم و دولت سوریه، یک اجماع جهانی برای برکناری بشار اسد حول محور آمریکا به وجود آمده است. در این اجلاس هم حداقل نیمی از کشورهای جهان غایب بودند و تعدادی از دولت های عربی هم که با اصرار و اجبار آمریکا به پاریس آمده بودند با مداخله خارجی و برکناری دولت بشار اسد مخالفت کردند و در نهایت بیانیه پاریس روی سه موضوع تشدید فشارهای اقتصادی، کمک به مخالفان مردم و دولت سوریه و تصویب قطعنامه شورای امنیت علیه سوریه براساس فصل هفتم منشور سازمان ملل تأکید کرد. این موارد اولاً مورد توافق واقع نشده بودند و اجماعی برای آن به وجود نیامد ثانیاً موضوعات جدیدی نبودند.
و ثالثاً؛ کار به شورای امنیتی واگذار شد که در آن چین و روسیه هر قطعنامه متضمن مداخله نظامی علیه سوریه را وتو می کنند. با این وصف اجلاس پاریس بار دیگر بن بست آمریکایی ها را به تصویر کشید.
2- در همان روز برگزاری اجلاس پاریس، کوفی عنان که نمایندگی شورای امنیت سازمان ملل و اتحادیه عرب- و در واقع نمایندگی آمریکا، انگلیس، فرانسه، عربستان و رژیم صهیونیستی- را بر عهده دارد در مصاحبه با «گاردین» از فشار شدید آمریکا و عواقب آن پرده برداشت. عنان گفت:«رقابت ویرانگر میان روسیه و غرب شعله ورتر شدن درگیری های داخلی سوریه و سرایت آشوب به همسایگان را در پی دارد» در واقع عنان در این سخنان از یک سو از بن بست عملیات ضدبشار در سوریه خبر داد و از سوی دیگر به همسایگان سوریه- منظور همسایگانی که در تسلیح و تجهیز تروریست ها نقش دارند- هشدار داد که ادامه وضعیت کنونی بیش از آنکه به ضرر آمریکا و اروپا و یا به ضرر دولت سوریه باشد به ضرر آنان است این خود اعترافی بزرگ به بن بست راه حل های ژنو و پاریس به حساب می آید و به عبارت دیگر سخنان عنان، اعتراف صریحی به بن بست هرگونه مداخله خارجی- اعم از مداخله نظامی امنیتی یا سیاسی- علیه سوریه است.
3- لحن تند روز سه شنبه کلینتون و تهدید روسیه به مجازات و نیز لحن بسیار تند مک کین علیه روسیه و چین (تهدید به انتقال انقلاب های عربی به این دو کشور) از مخمصه آمریکا در مورد سوریه خبر می دهند.
اظهارات تند مقامات آمریکایی از یک سو و مقاومت روسیه و چین به خوبی نشان می دهد که «تغییر در سوریه» بسیار سخت است و بنظر می آید به میزانی که «تغییر» در سوریه برای غرب، استراتژیک است برای جبهه مقابل آن «عدم تغییر» استراتژیک است و این موضوعی است که می تواند به یک رویارویی شدید بین المللی منجر شود اما البته جبهه بین المللی و منطقه ای حامی سوریه به خوبی می دانند که اصرار بیش از حد آمریکا برای تغییر نظام سیاسی دمشق، غرب را دچار شکاف می کند. چند روز پیش یک مقام فرانسوی هشدار داد که سوریه می تواند محور جنگ سرد جدید بین شرق و غرب باشد. اما در این صورت نیز گره سوریه برای غرب سخت تر می شود.
4- در صورت بقاء دولت اسد در سوریه، وضع رژیم صهیونیستی از این هم وخیم تر می شود چرا که اگر ثابت شود جبهه بین المللی و منطقه ای حامی اسرائیل قادر به جابجایی قدرت در یک کشور نه چندان قوی هم نیست از آنجا که وجود رژیم صهیونیستی به خارج وابسته است، بقاء اسرائیل بطور جدی تهدید می شود بر این اساس یک مؤسسه معتبر تحقیقاتی آمریکا دو هفته پیش با اشاره به بررسی های جامع اعلام کرد که در سال 2020 دیگر از اسرائیل خبری نخواهد بود. البته ناتوانی آمریکا در سقوط اسد فقط بقاء رژیم صهیونیستی را تهدید نمی کند بلکه هر رژیم وابسته به آمریکا در خاورمیانه را در معرض فروپاشی قرار می دهد.
5- غرب و عوامل منطقه ای آن در سوریه با یک تناقض مواجه شده اند چرا که از یک سو به دلیل نفوذ مردمی دولت سوریه، برکناری بشار از طریق سیاسی امکان پذیر نیست و لذا امنیتی کردن شرایط داخلی سوریه برای غرب یک ضرورت به حساب می آید و از سوی دیگر امنیتی کردن فضای تحولات سوریه به دولت قانونی دمشق امکان می دهد تا با ابزار نظامی به مقابله با مخالفان مسلح بپردازد کما اینکه این اقدام در دو نوبت- بهمن و اسفند 90 و خرداد و تیر 91- انجام شد و نتیجه آن پاکسازی شهرها و روستاها از مخالفان مسلح بود.
هیچ قانونی وجود ندارد که بشار اسد را از تعقیب مخالفان مسلح بازدارد کما اینکه هیچ قانونی وجود ندارد که توسل به جنگ داخلی یا خارجی برای غلبه بر یک دولت را موجه جلوه دهد بنابراین کاملاً واضح است که اقدام بشار اسد حتی آنگاه که صدها مخالف مسلح را هدف قرار می دهد، قانونی و اخلاقی است ولی در نقطه مقابل آن ارسال حتی یک گلوله از سوی کشورهای آمریکا، انگلیس، فرانسه، عربستان، قطر، ترکیه و رژیم صهیونیستی غیراخلاقی و غیرقانونی است حتی اگر آن گلوله، یک عنصر نظامی سوریه را هدف قرار دهد. در عین حال تردیدی نیست که به مرور فضای اخلاقی بر فضای غیراخلاقی غلبه می کند.
6- اجلاس اخیر پاریس که در ادامه سلسله اجلاس های ضدسوری بود، نتوانست راه مخالفان مسلح را هموار کند چرا که مخالفان از انواع حمایت های خارجی، برخوردار بودند. پول قطر و عربستان سرازیر بود، دولت آمریکا با وقاحت از آنان حمایت می کرد و سازمان ملل هم در اختیار آنان بود. جالب این است که راسموسن فرمانده ناتو یک روز پس از اجلاس پاریس که روی حمایت نظامی و غیرنظامی از مخالفان سوریه تأکید شده بود هرگونه مداخله نظامی ناتو علیه سوریه را با تأکید رد کرد و گفت از نظر ناتو یگانه راه حل سوریه راه حل سیاسی است و کوفی عنان دیروز با صراحت اجلاس پاریس را «کاملاً شکست خورده» ارزیابی کرد.
7- عناصر جبهه مخالف بشار اسد، اگرچه روی ساقط کردن نظام سیاسی سوریه توافق دارند اما در مورد نظام جایگزین در سوریه هیچ توافقی ندارند. در این میان آمریکا، اروپا، رژیم صهیونیستی و عربستان بر محوریت لائیک های مسلح تأکید کرده و با مشارکت اخوان المسلمین و مخالفان داخلی سوریه در حکومت آینده بشدت مخالفند، ترکیه و مصر بر محوریت اخوان المسلمین تأکید می کنند و با محوریت لائیک های مسلح مخالفند، قطر بر محوریت مشترک اخوان و مخالفان داخلی سوریه تأکید می کند. ترکیه حضور کردهای مخالف در حکومت آینده را برنمی تابد و حال آنکه غرب روی مشارکت کردها تأکید دارد. به عبارت دیگر توافق موجود جبهه مخالفان بشار جنبه سلبی دارد و از این رو هرگاه سخن از نظام آینده می شود، اختلافات میان آنان شدت می گیرد این موضوعی است که در نهایت بخشی از معارضه سوریه- بخصوص اخوان المسلمین- را به سمت توافق با دولت کنونی سوریه سوق می دهد.
پایان پیام/

 

کد خبر 150026

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha