خبرگزاری شبستان _ فرهنگ و ادب: یادم هست سالها قبل، زمانی که هنوز دیدن فیلمهای سینمایی برای مردم تا به این حد سهل الوصول نبود، هر از گاهی نسخهی «وی.اچ.اس» برخی فیلمها را میدیدیم. در آن زمان، مجموعه فیلمهای «راکی» با بازی «سیلوستر استالونه» بسیار طرفدار داشت، بهخصوص که موضوع آن مسابقات مشتزنی سنگین وزن آمریکا بود و جذابیتهای خاص خود را داشت. در قسمت دوم یا سوم آن مجموعه بود که نشان میداد راکی در ابتدا یک مشت زن دست چندم بوده است و بعد از پیروزی در چند مسابقه و راه یافتن به مراحل بالاتر، بر یکی از قهرمانان سنگین وزن پیروز میشود و به یکباره زندگیش از این رو به آن رو میگردد و به شخصیتی شناخته شده و مورد توجه رسانهها بدل میشود.
رسانهها به سراغش میآیند و روز به روز بر شهرتش افزوده میگردد، دیگر در کوچه و خیابان یک آدم ناشناخته نیست بلکه صاحب شهرت شده، مجلات، روزنامهها و دیگر رسانهها با او مصاحبه میکنند، عکسش را چاپ میکنند، از او برای ساخت برنامههای تبلیغاتی تلویزیون دعوت مینمایند. راکی از اینجا به بعد تبدیل به ستاره میشود؛ ستارهای که اکنون دیگر یکی از لوازم مورد استفادهی رسانهها و دنیای سرمایهداری است. این شرایط برای افراد دیگری هم پیش آمده و میآید؛ هنرپیشهها، ورزشکاران، خوانندههای موسیقی پاپ، مدلهای لباس و .... .
ستارهها در دنیای امروز شناخته شدهترین افراد برای مردم این کرهی خاکی هستند، از خیابانهای لسآنجلس و نیویورک گرفته تا دور افتادهترین مناطق در فلان کشور آفریقایی، هرجا که پای رسانهها باز شده باشد، آنها هم هستند و در دنیای امروز جایی نیست که بتوان پیدا کرد که پای آنها بدانجا باز نشده باشد. در صفحهی نخست سایت «یاهو» که یکی از پرمخاطبترین سایتهای دنیاست، در میان خبرهای اصلی، آنکه بهطور روزانه تغییر میکند، بهطور حتم همین خبرهاست.
خبرهایی که به نحوهی زندگی سوپراستارها، ازدواج و طلاقشان، علایقشان، آنچه که میخورند و آنچه که میپوشند، از چه چیزهایی خوششان میآید و از چه چیزهایی بدشان میآید، به چه موسیقی گوش میدهند و چه فیلمهایی میبینند و بسیاری اطلاعات دیگر دربارهی زندگی حرفهای و خصوصی آنها. دنیای امروز – دنیایی که غرب ساخته است – با همین ستارهها روزش را به شب میرساند. بخش وسیعی از سرگرمیهای اطلاعاتی مردم را اخبار این چنینی به خود اختصاص میدهد.
«جرمی. جی. باتلر» در کتاب معروفش بهنام «تلویزیون، شیوههای انتقادی کاربردها»، بحثی را با عنوان «سیستم ستارهها» مطرح میکند و در آن به بررسی فضایی میپردازد که رسانهها در اطراف ستارهها بهوجود آوردهاند و اینکه این فضای اطلاعاتی تا چه حد به واقعیت آنها – ستارهها- نزدیک است. او در ابتدا با تعریفی مشخص، ستارهها را از دیگر شخصیتهای جلوی دوربین جدا میکند: «هر آنکه در تلویزیون ظاهر میشود، یک ستارهی تلویزیونی نیست، ستارهها، بازیگران یا شخصیتهایی هستند که اعتباری فراتر از آنچه که در آن برنامهی تلویزیونی از آنها دیدهایم، دارند ... اغلب به نظر میرسد که ما چیزهایی دربارهی شخصیت واقعی ستارهها و روابط آنها میدانیم.
ما بهصورت هفتگی و یا روزانه آنها را در صفحهی تلویزیون خانههایمان مشاهده میکنیم، چیزهایی دربارهی آنها در مجلات میخوانیم و نیز بحثها و گفتوگوهای آنها را در شوهای تلویزیونی میشنویم. وقتی مخاطبین تلویزیون در جایی مثل اداره یا مدرسه برای استراحت و ناهار دور هم جمع میشوند، موضوع بحث آنها دربارهی همین ستارههاست.» (televisi0n, eriticalmetheds and applicaition, paye 50 )
استفاده از فلان هنرپیشه برای تبلیغ یک کالای مصرفی، هدفی جز این ندارد که از هیجانات و احساسات بدون منطق عوام برای خرید یک کالا استفاده کنند و یا با ترویج اندیشههای سطحی مصرفگرایانه بر هرچه بیشتر مصرفی شدن جامعه دامن بزنند که در نگاهی کلی هر چه هست توجه نمودن به هنرپیشه به ما هو هنرپیشه جز در سایهی خواست نظام سرمایهسالاری نیست، وگرنه چه نیازی است هنرپیشه، خارج از کادر سینما معنای مستقلی پیدا کند.
در این چند جمله، باتلر به واقعیتی اشاره میکند که در جامعهی امروز وجود دارد. بحث بنده در اینجا این است که ما بهعنوان مردم مسلمان ایران که بهطور حتم اهداف و تعاریفمان از یک جامعهی ایدهآل دینی به چیزی متفاوت از آنچه که در غرب رخ داده است بایستی منجر شود، در برابر این مسئله چه رویکردی داشته باشیم و حداقل به چه چیزهایی فکر میکنیم؟ البته تا بهحال هیچ مطالعه و پژوهش جامعی دربارهی ستارهسازی و یا بهتر بگویم صنعت ستارهسازی غرب انجام نشده و نکاتی که در ادامه به آن اشاره میشود، در حد دغدغههای اولیه و گرهافکنیهای ابتدایی است که باید دربارهی آنها، اندیشه و تأمل کرد، به امید باز شدن این گرهها و رسیدن به روشهای مدون.
استفاده از فلان هنرپیشه برای تبلیغ یک کالای مصرفی، هدفی جز این ندارد که از هیجانات و احساسات بدون منطق عوام برای خرید یک کالا استفاده کنند و یا با ترویج اندیشههای سطحی مصرفگرایانه بر هرچه بیشتر مصرفی شدن جامعه دامن بزنند که در نگاهی کلی هر چه هست توجه نمودن به هنرپیشه به ما هو هنرپیشه جز در سایهی خواست نظام سرمایهسالاری نیست، وگرنه چه نیازی است هنرپیشه، خارج از کادر سینما معنای مستقلی پیدا کند.
1. چه کسانی قابلیت ستاره شدن دارند؟
برای پاسخ به این سؤال ابتدا باید به سؤال دیگری پاسخ داد و آن اینکه در دنیای امروز چه عرصههایی برای مردم جذاب است و آنها را به خود جذب میکند؟
ورزش عرصهی جذابی است. فوتبال و نحوهی ادارهی آن با خود هیجان دارد، دنیای امروز از نحوهی برگزاری فوتبال و قوانینش گرفته تا سرمایهگذاریهای کلانی که در آن میشود و سیستم پیشرفتهی پخش تلویزیونی آنکه در سراسر دنیا مردم را پای صفحهی تلویزیونها مینشاند تا بازی بازیکنان بزرگ فوتبال را ببینند. همه و همه، دست به دست هم میدهند تا توجهها به آن جلب شود، پس جای مناسبی است برای ستارهسازی، مردم بهطور غریضی دوست دارند، با آن شخصی که دوستش دارند، همراه شوند، به او و زندگیاش نزدیک شوند و او را در حالتهای مختلف ببینند و ببینند که چطور زندگی میکند، بازیکنان مطرح جهانی خوراک مناسبی برای دنیای رسانهای هستند، دنیایی که همین جذابیتها موتور آن را میچرخاند.
سینما عرصهی دیگری است، سینما از بدو اختراعش سعی در واقعیت بخشیدن به رویاهای انسانها داشته است و چه لذتی بالاتر برای بشر تربیت یافتهی تمدن غرب - بشری که بهشتش را روی زمین جستوجو میکند - که بتواند رویاهای دست نیافتهاش را بر روی صفحهای عریض و در محیطی تاریک به تماشا بنشیند، آدمهای روی پرده وقتی در دنیای واقعی ظاهر میشوند، جذاب هستند چون تماشاگران دوست دارند زندگی واقعی فلان قهرمان داستانهای سینمایی را ببینند. اما باید توجه داشت که مثلاً عرصهی علم، عرصهی ستاره پروری نیست چون عرصهی ستاره پروری میانهی خوبی با فکر و اندیشه ندارد، بلکه احساسات و هیجانات حرف اول را میزند؛
تمایلات پیش پا افتادهی شهروند دنیای امروز در این عرصه تعیین کننده است و جذابیت را معنا میکند. بنابراین کسانی قابلیت ستاره شدن را دارند که در این عرصهها ظاهر شوند و دارای قابلیتهایی نیز باشند که بهخصوص برای زنان دارا بودن جذابیتهای جسمی و جنسی از اولویتهای این فرهنگ است، شک نکنید، علت اینکه از درون ورزشی مثل تنیس ستارههای ورزشی زن بهوجود میآیند، همین جاذبههای جسمی زنان است که در این ورزش بیشتر خودنمایی میکند. تنیس علاوه بر اینکه ورزش سرمایهداران است، توجهات را نیز بیشتر به خود جلب میکند تا مثلاً ورزشی چون تکواندو که لباسها پوشیده است و زنان به مانند ورزش تنیس ظاهر نمیشوند. عرصههای ستارهسازی و جامعهشناختی آنها امری ضروری است.
2. چرا ستارهسازی؟
بیشک غرب و بهخصوص آمریکا از محبوبیت ستارهها بهرهبرداری بسیار میکند؛ در اینجا دو چیز به یکدیگر گره خورده است، اقتصاد و صنعت رسانهای. غرب استفادهی فراوانی از رسانهها برای توسعهی اقتصادی خود میکند نه اینکه فقط به وسیلهی رسانهها از خوبی کالاهایش به جهانیان بگوید، بلکه بهطور غیرمستقیم از راه سبک زندگیای که عرضه میکند، مردم را به مصرفگرایی وا میدارد، موضوعی که در خود غرب و در مطالعات انتقادی رسانهها، سالهاست که به آن پرداخته شده است.
بهوسیلهی ستارهها و الگو ساختن آنها برای افراد جامعه و قرار دادن آن در گروههای مرجع، به طور غیرمستقیم مردم را آن گونه تربیت میکنند که خود میپسندند و این نوع تربیت بدون شک با اهداف پشت پردهی آنها همخوانی دارد. آنان به مردم یاد میدهند که چگونه فکر کنند و چگونه زندگی کنند و چگونه مصرف کنند.
ستارهها در غرب عامل موفقیت یک اثر فرهنگی هستند، مجلات با درج مطالب گوناگون دربارهی ستارهها و چاپ عکس در حالتهای مختلف از آنها، مشتریان خود را جلب میکنند و کمپانیهای بزرگ سینمایی بهوسیلهی ستارگان است که آثارشان فروش میلیاردی میکند. برنامههای گوناگون تلویزیونی نیز با دعوت از ستارهها، مخاطبان میلیونی را پای تلویزیون میکشانند. مالکان رسانهها دو هدف اصلی را در این میان دنبال میکنند:
نخست اینکه با آب و تاب دادن به یک ستاره، موفقیت محصولات آیندهی خود را تضمین میکنند، با معروف کردن یک هنرپیشه و یا خوانندهی زن و پرداختن به زیروبم زندگی او و بهخصوص استفاده از جذابیتهای جنسیاش، ولع مخاطبان را برای بیشتر دانستن دربارهی او و دیدن او در نقشهای گوناگون بعدی بیشتر میکنند و این در دنیای سرمایهداری یک برگ برنده است؛
دوم اینکه بهوسیلهی ستارهها و الگو ساختن آنها برای افراد جامعه و قرار دادن آن در گروههای مرجع، به طور غیرمستقیم مردم را آن گونه تربیت میکنند که خود میپسندند و این نوع تربیت بدون شک با اهداف پشت پردهی آنها همخوانی دارد. آنان به مردم یاد میدهند که چگونه فکر کنند و چگونه زندگی کنند و چگونه مصرف کنند ... علت استفادهی کمپانیهای بزرگی مانند: «کوکاکولا» و «پپسی» از چهرههای مطرح که سالهای سال است بهعنوان یک روش مرسوم مورد استفاده قرار میگیرد، در همین واقعیت نهفته است.
«شهریار زرشناس» در کتاب موجز و مفید خود به نام «سرمایهسالاری» ضمن بررسی تاریخی سرمایهداری، مفهوم آن را چنین تعریف میکند: «در کوتاهترین عبارت؛ سرمایهسالاری محصول اومانیسم، سودمحوری صرف مبتنی بر تقسیم کار تخصصی کمّی، حس آزمندانهی انباشتگری توتالیتاریستی بوروکراتیک میباشد.»[1]
در اقتصاد سرمایهداری، اصالت با انباشت ثروت است و در این راه میشود بسیاری از خط قرمزهای اخلاقی را زیر پا گذاشت، کاری که دنیای غرب سالهاست که انجام میدهد. غرب با همین ستارهها، خط قرمزهای بسیاری را زیر پا گذاشته است و وقتی اصالت با اقتصاد باشد، کاری از عقلای قوم هم بر نمیآید، وگرنه در همان آمریکا هم بسیاری با ستارهسازی اینگونه، مخالف هستند. غرب ماهیتی سلطهجویانه دارد. سلطهی سیاسی، اقتصادی و فرهنگی و همانا سلطهی فرهنگی از راه ستارهها انجام میگیرد؛ بهراستی تأثیری که امثال «مایکل جکسون» و «مدونا» در دنیا گذاشتهاند، چه بوده است. آیا آنها اخلاق را به ارمغان آوردهاند یا بیاخلاقی را؟
یادم هست چندی قبل از کسی شندیم که شناخته شدهترین آدم روی کره زمین مایکل جکسون است، شاید این حرف کمی غلوآمیز باشد اما حکایت از حقیقتی انکارناپذیر دارد. غرب سلطهی فرهنگی خود را به همین شکل به سراسر دنیا برده است. در جامعهی سرمایهداری این نسبت استیلا جویانهای که از طرف مالکان سرمایه در برابر مردم وجود دارد، بهوسیلهی تسخیر قلبها و مغزها حاصل شده است؛ شاهد این مدعا «دیپلماسی رقص» است که در طی چند ماه گذشته بارها از طرف مسئولین سیاست خارجی آمریکا مطرح گردیده و همچنین پدیدهی سفرای مانکن که توسط رژیم صهیونیستی دنبال میشود.
3. بدونشک، جامعه نیاز به الگو دارد. انسانها بهطور فطری، الگوپذیر هستند و از همین روست که خداوند متعال در قرآن کریم خطاب به مسلمانان میفرماید: «ما پیامبر اکرم را برای شما بهعنوان الگوی نیک آوردهایم.»[2]
دنیای غرب، الگوهای خود را دارد، الگوهایی که سبک زندگی مردمش را شکل میدهند. در این میان با دو مسئله مواجهایم: نخست، مواجهی ما با الگوسازی دنیای غرب برای دنیای کنونی، که ما هم جزئی از همین دنیا هستیم. آگاهی بخشی و ایجاد دید مناسب بهخصوص در میان جوانان، امری بسیار مهم است. به نظر میرسد با پاک کردن صورت مسئله و نادیده گرفتن ستارههای دنیای امروز، دردی دوا نمیشود. باید قوهی تشخیص را عرضه کرد که جوان در مواجهه با این پدیده بداند که چگونه باید عمل کند. شما چه بخواهید و چه نخواهید، او ستارهها را میبیند. فقط باید به او یاد داد که فرق سراب از آب را تشخیص دهد.
دوم، مواجه با ستارههایی است که در جامعهی خودمان بهوجود میآیند. مهمترین مسئله این است که راهی را که غرب رفته، ما نرویم. ما هم ستارههای بسیاری داریم. ستارههای سینما، ستارههای ورزشی و ستارههای عرصهی موسیقی، دستاندرکاران عرصهی فرهنگی ما (از مدیران گرفته تا فعالان فرهنگی مثل ناشران، روزنامهدارها و ... بهخصوص سایتها) باید بفهمند که پرداختن به ستاره چه تأثیرات خوب یا بدی میتواند در جامعه داشته باشد، چه چیزهایی را باید بگویند و چه چیزهایی را نگویند، چه چیزهایی را باید نشان دهند و چه چیزهایی قابل نشان دادن نیست؛ و اما بعد، تفاوتی که بین غرب و جمهوری اسلامی است، این است که آنها میدانند چه استفادهای از ستارهسازی بکنند و در این استفاده به اهداف مشخص شدهی خود میرسند و همواره اهداف جدیدتری تعریف کرده و به سمت آن حرکت میکنند، اما آیا جمهوری اسلامی هم همان اهداف مشابه را دارد که دستگاه فرهنگی ما به همان روش در حال ستارهسازی و تقلید از غرب است؟
مدتی است که برنامهای با نام «گپ»، از شبکهی «آی.فیلم» پخش میشود که با حاشیههایی همراه بوده است. این برنامه بهطور کامل شبیه «تاک شوهای» مشابه شبکههای غربی است و نگاه آن به بازیگران مشهور ایرانی همان نگاهی است که در تمامی برنامههای مشابه شبکههای خارجی، دیده میشود. برنامه، بسیار خوش ساخت است و حضور مجری توانمند و نوآوری مانند «رامبد جوان»، به ارزشهای ظاهری و کیفی این برنامه بسیار افزوده است، اما نگاه همین مجری کارگردان به پدیدهی سوپراستار که نگاهی کاملاً غربی است، همواره مخاطب آگاه ایرانی را اذیت میکند و این سؤال را مطرح مینماید که آیا مردم مانند رمه همواره دنبال سوپراستارها هستند؟ آیا بازیگر در فرهنگ ایرانی- اسلامی ارزشی فراتر از شغل خودش دارد و فردی مقدس و الگوی تمام عیار است؟
به نظر میرسد پدیدهی سوپراستار نیز مانند پدیدههای دیگر وارداتی بدون هیچ اندیشهای وارد رسانهی ما شده و دارد به تهدیدی برای ارزشهای فرهنگی ما تبدیل میشود.(*)
پینوشتها:
[1] . زرشناس، شهریار؛ سرمایهسالاری، ص43
[2]. احزاب: 21
* محمدرضا پایندهمهر؛ کارشناسی ارشد تولید سیما

مدتی است که برنامهای بانام «گپ»، از شبکهی «آی.فیلم» پخش میشود که با حاشیههایی همراه بوده است. این برنامه بهطور کامل شبیه «تاک شو»های مشابه شبکههای غربی است ونگاه آن به بازیگران مشهور ایرانی همان نگاهی ...
کد خبر 148641
نظر شما