حجت الاسلام محمد شهبازیان در گفت و گوی اختصاصی با خبرنگار شبستان بااشاره به مضامین فیلم های سینمایی هالیوود در حوزه های مختلف، گفت: بخش گسترده ای از فیلم های تولید هالیوود، ا گر حتی سوژه اصلی شان مرتبط با مسائل آخرالزمان نباشد، همواره در یک مسئله متفق القولند که "جهان بر اثر حادثه ای به دست نیروی بشر یا مافوق بشر رو به ویرانی می رود و در این میان چتر نجات و سایبان آرامش مردم دنیا، تنها کشور آمریکاست."
وی تحلیل پشت پرده این مسئله را منوط به موشکافی بخشی از فرهنگ و تاریخ غرب دانست و افزود: قرن 14 میلادی به مثابه دگرگونی اساسی بخش های مختلف تاریخ و فرهنگ اروپا بود که از آن به عنوان "رنسانس" یاد می کنیم. دوره قبل از شروع عصر نوزایی به زعم ساکنان قاره سبز، "عصر تاریکی" نام داشت.
حجت الاسلام شهبازیان افزود: آن زمان ازسوی جامعه اروپایی اصطلاحا مثلثی تعریف شد که اضلاع تشکیل دهنده اش "خدا"، "جهان" و "طبیعت" محسوب می شد. این تفکر از قرن 4 تا 14 در اروپا موج می زد و حاکمیت مطلقه از آنِ پاپ و کلیسا بود به نحوی که مردم کلیسا را مظهر خدا دانسته و دستوراتش را به عتنوان دستور الهی و مستقیم از سوی عیسی(ع) قلمداد می کردند.
این پژوهگشر تصریح کرد: عقب گردهای اجتماعی، ظلم و ستم، نیازهای مادی و عوامل دیگر سبب شد تا طرز فکر و احساسی در مردم شکل بگیرد، حاکی از آنکه اگر پیشرفت نمی کنیم و زندگی مان جلو نمی رود به دلیل وجود خداست، بنابراین در این دوره گذار از خدا آغاز و دراین راستا عصر رنسانس شروع شد.
وی ادامه داد: به تعبیر دیگر بعد از رنسانس، مدرنیته و پس از آن پست مدرنیسم گریبان جامعه اروپا را گرفت، به نحوی که اضلاع مثلثی که پیش تر بدان اشاره کردیم، تبدیل به "انسان"، جهان، " طبیعت" شد. یعنی طرز تفکر مبتنی بر انسان "هیومانیسم" و "اومانیسم"، جان گرفت. به تعبیر نیچه "خدا مرده است"، این گذار از خدا در واقع پایه و اساس عصر رنسانس بود، بنابراین هر آنچه که در قوانین شکل می گرفت بر مبنای نگرشی انسان شناسانه بود.
حجت الاسلام شهبازیان افزود: از این نظر اگر جلوتر بیاییم در نظام امروز غرب، "لیبرال دموکراسی" حرف اول را می زند. این نظام در برابر نظام الهی قرار گرفته است و به تعبیر بهتر نقطه مقابل نظام خدامحور محسوب می شود؛ البته همین نظام لیبرال دموکراسی هم فراز و فرودهایی داشته است، به این مفهوم که بعد از قضیه استعمار پیر که شامل کشورهایی چون بریتانیا می شد، جنگ جهانی دوم راه افتاد، که بعد از این جنگ بزرگ خانمان سوز ملل اسپانیا و بریتانیا حرفی در استعمارگری نداشتند؛ بنابراین نظام استعماری جدیدی تحت حاکمیت آمریکا پدید آمد که به آن استعمار نو می گویند و به لیبرال دموکراسی ختم می شود.
این محقق حوزه مهدویت با گریزی به نظریات و سخنان "فرانسیس فوکویاما"، گفت: به زعم فوکویاما کسی که به دنبال نجات است باید از زندگی اش را بر مبنای فرهنگ آمریکایی بچرخاند و عقل بشر به چیزی بیشتر از لیبرال دموکراسی نخواهد رسید. بنابراین با مانیفست ارائه شده ازسوی فوکویاما و دیگران، می توان به خوبی دریافت که جغرافیای فکری جهان ازسوی استعمار نو به چه سمت و سویی حرکت می کند.
وی تصریح کرد: این طرز تفکر به دنبال جهانی سازی است، به نحوی که محور دنیا کشور آمریکا باشد. به بیان دیگر آمریکا در این جهان به مثابه شَبانی است برای گوسفندان همه دنیا؛ بنابراین زمانی که آنها برای القای این طرز فکر از ابزار مختلفی به ویژه هنر بهره می برند و می خواهند این واژگان علمی را به وسیله هنر برای مخاطب عام تعریف کنند. پس در فیلم های تولیدی هالیوود شاهدیم که منجی بدبختی های مردم جهان آمریکاست.
حجت الاسلام شهبازیان خاطرنشان کرد: آنچه که سینمای غرب به ویژه هالیوود در پی تحقق آن است، القای منجی غربی به مخاطب عام است.
پایان پیام/
نظر شما