خبرگزاری شبستان: ماکس وبر، فیلسوف برجسته آلمانی آنگاه که از مشروعیت سخن میگوید، سه نوع مشروعیت را بر میشمرد. نخستین مشروعیت و البته قویترین آنها مشروعیت کاریزماتیک است و دوم مشروعیت سنتی و سوم مشروعیت قانونی. هرچند که دو نوع اول مشورعیت را در حال حاضر هم میتوان در نظام بین الملل یافت اما اکنون بیشتر رهبران سیاسی از مشروعیت قانونی و بروکراتیک برخوردارند و مشروعیت خود را از آرای مردمی و قانون اساسی کشور متبوع خود به دست میآورند. با این حال هستند حکامی هم که اساسا فاقد هرگونه مشروعیت هستند و به شیوه زمامداران قرون وسطا حکومت میرانند. دیکتاتورهایی که هرچند موجودیت آنها در خطر است اما کماکان حیات خود را با استفاده از زور استمرار میدهند و بر ماندن بر سریر قدرت اصرار میورزند. مردم این کشورها که اساسا رنگ آزادی به خود ندیدهاند و کوچکترین تصوری از جامعه مدنی ندارند، همواره دنبال آن هستند که مجالی برای تنفس بیابند و موجودیت دیکتاتور را به چالش بکشند. عربستان یکی از این کشورهاست. کشوری که حکام آن هم به درستی میدانند فاقد هرگونه مشروعیت و در نتیجه ثبات سیاسی هستند. بیتردید به همین دلیل است که مرگ شاهان و شاهزادگان آنها بعضا با ماهها تأخیر اعلام میشود. به واقع دربار به درستی می داند که اعلام مرگ پادشاه یا ولیعهد میتواند سبب تشنج اوضاع و آشوب شود و ثبات حکومت را به شدت تحت الشعاع قرار دهد. لذا و به منظور آنکه مجال مخالفت را از اپوزوسیون بگیرد، با تأخیر بسیار خبر مرگ مقامات ارشد را اعلام میکند.
اتفاقی که پس از مرگ سلطان بن عبدالعزیز حدود 9 ماه پیش افتاد به همین دلیل بود و مرگ وی به باور برخی حدود 2 ماه بعد از موعد واقعی اعلام شد. خبر مرگ نایف بن عبدالعزیز هم با تأخیر اعلام شد هرچند که مرگ وی در ژنو باعث شد سعودیها نتوانند این خبر را مدت زیادی مخفی کنند.
اساسا در قرن حاضر این شیوه که سعودیها در اعلام این دست خبرها به کار میگیرند کاملا منسوخ شده است چرا که غالب حکومتها مردمی و دموکرات هستند و حکومتهای مردمی با مرگ تنها یکی از مقامات خود، دچار بحران و چالش جدی نمیشوند. خصیصهای که دیکتاتوریهایی نظیر عربستان، فاقد آن هستند. همین قاعده که سعودیها خبر مرگ سراناشان را با تأخیر اعلام میکنند، سبب شده بسیاری خبر مرگ ملک عبدالله سعودی را بپذیرند. خبری که هرچند تأیید نشده اما بسیار محتمل به نظر میرسد و وقوع آن میتواند عربستان و دربار این کشور را با چالشی جدی مواجه سازد.
افزون بر این، قاعده حاکم بر این کشور برای پادشاهی هم بحران جانشینی را در میان سعودیها تشدید کرده است. مطابق وصیت بنیانگذار این کشور یعنی عبدالعزیز بن عبدالرحمن، مبنی بر اینکه تا زمانی که پسران او زنده هستند فرد دیگری از نوادگان او حق رسیدن به پادشاهی را ندارند، حکومت میان فرزندان سالخورده وی دست به دست میشود. همین امر باعث شده که در حال حاضر تمامی افرادی که در بالاترین جایگاههای عربستان قرار دارند، بسیار پیر و فرتوت باشند و علاوه بر اینکه فاقد کارایی لازم هستند، به سبب احتمال مرگ آنها رژیم سعودی نیز با فقدان ثبات مواجه باشد. به عنوان نمونه سلطان بن عبدالعزیز که چند ماه پیش مرد 79 سال داشت و نایف هم که جانشین وی در 78 سالگی مرد. پس از مرگ نایف، سلمان بن عبدالعزیز جانشین وی شد که سلمان هم 77 سال دارد. ملک عبدالله هم خود 89 سال سن دارد و حتی در صورت زنده بودن هم به بیماریهایی مضمن و سخت مبتلاست.
تمامی این عوامل سبب شده که احتمال تشنج در دربار سعودی همواره وجود داشته باشد. خصوصا که با بالا رفتن سن فرزندان عبدالعزیز و مرگ و میر مکرر و متوالی آنها، حالا دیگر نوادگان او هم رسیدن به پادشاهی و ولیعهدی را برای خود در دسترس میبینند و همین موضع رقابتها میان شاهزادگان را به شکلی قابل توجه تشدید کرده است.
اکنون علاوه بر فرزندان عبدالعزیز نوادگانی مانند بندر بن سلطان هم سودای پادشاهی دارند. بندر که روابط بسیار نزدیکی با ایالات متحده و کاخ سفید دارد، حتی به تلاش برای کودتا در عربستان هم متهم شده است. حتی متعب بن عبدالله، فرزند ملک عبدالله هم هر روز بر قدرت خود میافزاید. در این میان به نظر میرسد که شخص ملک عبدالله هم که متعب را به سمت فرماندهی گارد ملی برگزیده است، تمایل دارد فرزندش را به جانشینی معرف کند.
بسیاری بر این باورند که اقدامات عبدالله در تقویت قدرت فرزندش متعب، برای فراهم کردن زمینه پادشاهی وی میباشد. با این حال برخی هم بر معتقدند که ملک عبدالله صرفا برای بالانس کردن قدرت برادران ناتنی خود و به طور اخص سدیریها، به فرزندش قدرت بیشتری داده است. به هر حال آنچه واضح است عدم ثباتی حاکم بر دربار سعودی است و تمامی شواهد و قرائن از آن حکایت دارد که معادلات حاکم بر دربار سعودی پتانسیل دگرگونیهای لحظهای را دارد. تغییراتی که میتواند با مرگ عبدالله به چالشی بزرگ برای سعودیها بدل شود و سرزمین فسلها را دستخوش تحولاتی بنیادین کند.
پایان پیام/
نظر شما