وهن اعتقادات اسلامی و مظلوم‌­نمایی یهود

روایت رابطه‌ی عاشقانه‌ی یک دختر یهودی با پسری مسلمان و سرانجام شکست عاطفی آن­‌ها بهانه‌­ای است تا نویسنده‌ی­ زن جوان در اولین اثر خود انگاره­‌های اسلامی را زیر سؤال ببرد و به ترویج ابتذال و اباحه‌‌‌­گری بپردازد

خبرگزاری شبستان: جایزه گلشیری، جایزه‌‌‌‏ایست ادبی که سالانه به آثار انتشار یافته در زمینه‏ی ادبیات داستانی توسط بنیاد گلشیری که در ظاهر نهادی مردمی است اعطا می‏شود ولی با نگاهی عمیق‏تر به کلیت آثار برگزیده در این جشنواره به راحتی متوجه ماهیت سکولار و ضد نظام این نهاد می‏شویم چرا که این آثار عموماً مروج مفاهیم ضد دین و ضد نظام می‏باشد. در این راستا طی سلسله مقالاتی به نقد و بررسی چند کتاب برگزیده‏ی در این جشنواره خواهیم پرداخت.

کتاب "زیر آفتاب خوش­‌خیال عصر" در یازدهمین دوره‌ی جایزه‌ی گلشیری در زمستان 1390 توانست جایزه‌ی بخش "رمان اول" را از آن خود کند.این کتاب داستان دختری یهودی است که به دلیل آنکه خانواده‌‏اش علاقه­‌مند هستند که او موسیقی یاد بگیرد و سه‌­تار بزند، به استادی معرفی می‌‌شود تا تحت آموزش قرار گیرد، اما به مرور زمان رابطه‌‏ای عاطفی بین دختر یهودی و استاد موسیقی ـ پسری مسلمان ـ شکل می‌‎گیرد.

پسر ـ شهریار ـ پیشنهاد ازدواج می‏‌‌دهد و دختر ـ مونا ـ به ناچار و برای ازدواج با او به ظاهر مسلمان می‌‎‌شود! ولی در زندگی زناشویی ناموفق هستند و در نهایت از یکدیگر جدا می‏‌‌شوند. در ادامه داستان دختر از اینکه تغییر دین داده و مسلمان شده است ابراز پشیمانی می‌‏‌کند.


روایت رابطه عاشقانه یک دختر یهودی با پسری مسلمان و سرانجام شکست عاطفی آن­‌ها بهانه‌­ای است تا نویسنده­ زن جوان در اولین اثر خود انگاره­‌های اسلامی را زیر سؤال ببرد و البته ترویج ابتذال و اباحه­‌گری را نیز فراموش نکرده است. موضوعی که گویی رکن اصلی آثار امروز جوانان نویسنده وابسته به مکتب هوشنگ گلشیری به عنوان مبتذل­‌‌نویسی قهار، قرار گرفته است. اولین اثر نویسنده «جیران گاهان» متولد سال 1364 در تهران است. وی لیسانس کامپیوتر دارد و کارشناسی ارشد خود را در رشته مطالعات فرهنگی از کشور هند گرفته است.

"گاهان" داستان­‌نویسی را از کلاس‌­های "محمدحسن شهسواری" ـ از فعالین فتنه 88 ـ آموخته و رمان "زیر آفتاب خوش­‌خیال عصر" به عنوان اولین اثر وی حاصل شرکت در همین کلاس­‌ها است. این نویسنده جوان که مورد حمایت خاص جریان ادبی شبه‌­روشنفکر است در اولین اثر خود به توصیف رابطه‌ی عاطفی بین دختری یهودی و پسری مسلمان می‌­پردازد. مظلوم‌­نمایی و تبلیغ یهود در کنار وهن انگاره‌­های اسلامی در این کتاب به نحوی است که بسیاری از همفکران او گمان به یهودی بودن او برده‌­اند. از آن جمله «شهرنوش پارسی‌­پور» ـ مبتذل‌­نویس فراری ـ او را یهودیُ‌­تبار خوانده است لکن گاهان در مصاحبه‌­هایش تأکید کرده که یهودی نیست.

نویسنده که در کتابش به توصیف زندگی دختری یهودی علاقه­‌مند به نواختن سه‌­تار پرداخته در مورد خود نیز نسبت به موسیقی سنتی ابراز علاقه­‌مندی کرده و می‌­گوید که سه‌­تار می‌­نوازد؛ از این‌­رو گمان یهودی ­بودن وی و البته نگارش سرگذشت خود نویسنده ـ که از سوی برخی مطرح شده است ـ می­تواند محتمل باشد.

در ابتدای امر به نظر می‏‌رسد داستان به دنبال بیان روابط عاشقانه دختری یهودی با پسری مسلمان است که دختر برای بودن در کنار پسر حاضر می‌‌شود خانواده خود را ترک کند و مسلمان شود لکن در روند داستان معلوم می‌­شود این تغییر دین به اجبار و تنها برای بیان فداکاری دختر و البته مظلوم‌‌‏نمایی اوست.
نشان دادن چهره‌ی وهن‌‌‏آلود از اسلام و جامعه‌ی مسلمان ایرانی

در ابتدای امر به نظر می‏‌رسد داستان به دنبال بیان روابط عاشقانه دختری یهودی با پسری مسلمان است که دختر برای بودن در کنار پسر حاضر می‌‌شود خانواده خود را ترک کند و مسلمان شود لکن در روند داستان معلوم می‌­شود این تغییر دین به اجبار و تنها برای بیان فداکاری دختر و البته مظلوم‌‌‏نمایی اوست. از این‌­رو نویسنده تصویری سیاه و موهوم از اسلام، جامعه‌ی مسلمانان و روابط موجود در آن به تصویر کشیده است.

نویسنده به دنبال آن است تا مسلمانان را افرادی ظاهربین و احمق نشان دهد که این را در سؤالاتی که پدر و مادر پسر ـ شهریار ـ از دختر یهودی تازه مسلمان شده ـ مونا ـ می‌‏پرسند می‌‏توان فهمید. (صفحات 31 و 32)

نویسنده هرگاه می‌‏خواهد فضای عمومی جامعه‌ی ایرانی را به تصویر بکشد، به گونه‎‌ای می‌­نویسد که گویی مردم در جامعه‌‏ای سرد و دل‌­مرده زندگی می­‌کنند و اینچنین فضای اجتماعی مسلمانان ترسیم می­‌شود؛ حال آنکه همین دختر از بدو تولد تاکنون نیز در همین جامعه زندگی کرده لکن نویسنده برای نمایش تصویر ناپسند از جامعه‌ی مسلمان ایرانی تازه یاد مردگی فضای جامعه افتاده است. (صفحات 70 ، 71 و 77)

از نکات جالب اشاره به کاپشن‌‏های «سربازی» سیاه و سبزرنگ است که می‌­توان آن را کنایه‌ی نویسنده به حضور دائمی نیروهای نظامی در جامعه تلقی نمود تا به نوعی فضایی نظامی و یا دیکتاتوری از جامعه ایرانی را القا نماید.

از نکات قابل توجه در رمان "زیر آفتاب خوش‌­خیال عصر" تخریب حجاب اسلامی و خصوصاً چادر مشکی است که نماد حجاب اسلامی برای بانوان مسلمان ایرانی است. نویسنده به بهانه‌ی استفاده از پوشش مشکی، حجاب زنان را به تمسخر می‌‏گیرد و به دنبال القای نبود روحیه نشاط و شادابی در بین زنان مسلمان است.
نویسنده می‌­کوشد تا جامعه‌ی ایرانی را ملتی بدون منطق و عقلانیت در قبال اقلیت‌‎های دینی به تصویر بکشد (صفحات 77 و 78) در حالی که با نگاهی به بدنه‌ی واقعی جامعه‌ی ایران شاهد هستیم که ملت مسلمان ایران با سایر اقلیت‎‌های دینی در حالتی دوستانه و مسالمت‎آمیز در ارتباط هستند.

داستان به دنبال آن است تا تصویری منفعل و احمقانه از جامعه مسلمان ایرانی در برخورد با یک دختر یهودی تازه مسلمان شده را نشان بدهد (صفحه 88) و دلایلی نیز که پسر، به عنوان شوهر او و در واقع نماینده جامعه ایرانی بیان می‏کند، بسیار سطحی و به دور از استدلال است. به بیان دیگر پسر به نوعی بد از اسلام و جامعه مسلمانان دفاع می‏کند که در مجموع به ضرر آن‎ها است.

رسمیت دادن به رژیم اشغالگر قدس
یکی دیگر از از نکات تأسف‌‏بار داستان، به رسمیت شناختن رژیم اشغالگر قدس ـ به تعبیر کتاب، کشور اسرائیل ـ و تبلیغ آموزه‌‏های افراطی صهیونیسم جهانی است. گویا نویسنده از نگاه یک یهودی افراطی و اصیل تنها راه نجات را در مهاجرت به سرزمین موعود و اسرائیل می‏‌داند و در این میان حاضر است که برای اثبات ادعای خویش کشورش را فدای اعتقادش کند! جالب اینکه شخصیت­‌های مثبت داستان که نویسنده کتاب در پرداخت آنان، به عنوان افراد دوست­‌داشتنی و خوش اخلاق! مبادرت می‌­ورزد، اشخاصی اسرائیلی هستند. (صفحات 99 تا 104) حتی در بخشی از داستان، یکی از همین شخصیت‌­ها را شبیه خدا می‌‌­خواند! (صفحه 127)

توهین و تمسخر حجاب اسلامی
از نکات قابل توجه در رمان "زیر آفتاب خوش‌­خیال عصر" تخریب حجاب اسلامی و خصوصاً چادر مشکی است که نماد حجاب اسلامی برای بانوان مسلمان ایرانی است. نویسنده به بهانه‌ی استفاده از پوشش مشکی، حجاب زنان را به تمسخر می‌‏گیرد و به دنبال القای نبود روحیه نشاط و شادابی در بین زنان مسلمان است.

از ظلم‌‏هایی که وی بر زنان ایرانی و حجاب اسلامی روا داشته، تلقین این نکته است که حجاب در ایران اجباری است! و تأکید دارد زنان ایرانی بدون آنکه فلسفه آن را بدانند و تنها از روی ترس و تعصب کورکورانه حجاب دارند. جالب آنکه این اجبار و تعصب دگماتیسم برای دختری است که تازه مسلمان شده و البته تنها فایده آن انزجاری است که نسبت به اسلام پیدا می­‌کند و به قول نویسنده «... همه چیز را از پشت پارچه سیاه می‏‌دید.» (صفحه 43)

«کنترل تلویزیون را برمی‏‌دارد. دکمه قرمز را فشار می‌‎دهد. زنی با مقنعه‌‏ی خاکی بی­‌حال و روپوش سبز کم‌‏رنگِ بی‎‌خودی ظاهر می‎‌شود. مثلاً رنگ شاد پوشیده.» (صفحه 16)

«موطلایی وسط آسفالت داغ بام ایستاد و رو به ادنا داد زد: «آماده‌‎ای؟» چادر را دو دستی بالای سرش گرفت. پارچه توی هوا وول می‌‏خورد و شیطنت می‌‏کرد... به یک آن کف دست‌‏ها را باز کرد. باد سیلی جانانه‏‌ای به چادر زد.

پارچه توی هوا عقب پرید و پیچ ‏و تاب خورد. پرواز کرد. دور شد و نشست روی آنتن خانه‎‌ی بغلی، دوست ادنا دستش را روی دهانش گذاشت و جیغ کوتاهی کشید.

"برو به جهنم"
بعد هردوشان خندیدند. آن‌‏قدر خندیدند تا به سرفه افتادند. کی باید می‏‌رفت به جهنم؟ پارچه‌‏ها هم مگر می‏‌رفتند جهنم؟ او عاشق آن چادر بود.» (صفحه 113)

ترویج ابتذال و بی‏‌بندوباری

بنابرگزارش برهان، ترویج ابتذال و اباحه‌­گری یکی از مهم‌­ترین محور‌های کتاب «زیر آفتاب خوش‌­خیال عصر» است. شوهر دختر یهودی تازه مسلمان شده به عنوان نماینده‌ی مسلمانان در این داستان فردی بددهن، اهل شراب­‌خواری و موسیقی مطربی است! حریم روابط دختر و پسر نامحرم رعایت نمی‌‏شود و نیز عمل زشت شراب‌‏خواری در جامعه‌ی اسلامی به صورت امری عادی نشان داده می‏‌شود! صفحات متعددی از کتاب به بی‌­قیدی و اباحه‌­گری شخصیت‌­های داستان اختصاص دارد و آن را به عنوان خصوصیات دوست­‌داشتنی یا راحتی آنان ذکر می‌­کند.

در قسمت‏‌هایی از داستان، به بهانه‌ی آموزش و یادگیری موسیقی از خواننده‏‌ها و رقاصه‌‏های فاسد دوران رژیم پهلوی ذکر می‏‌شود و از آن‏‌ها به عنوان الگویی برای جوانان نام می‌‎برد. وقاحت «جیران گاهان» تا آنجا پیش می‌­رود که به شرح روابط جنسی نیز می‌­پردازد... .
 

کلام آخر
"جیران گاهان" در اولین اثر داستانی خود به نام "زیر آفتاب خوش‌­خیال عصر" به سیاق اساتید دین‌­گریزش عمل کرده و با روایت رابطه‌ی عاشقانه‌ی یک دختر یهودی با پسری مسلمان، به دنبال ترسیم چهره‌­ای توهین‌­آمیز و دگم از انگاره‌­های اسلامی و جامعه‌ی مسلمان ایرانی است تا ضمن مظلوم‌­نمایی برای شخصیت یهودی داستان، او و خواننده را به مسائل اعتقادی اسلامی بدبین کند و در نهایت با رسمیت بخشیدن به رژیم اشغالگر قدس، جامعه غربی را برای مخاطب تبلیغ کند.

برای این منظور نویسنده از نمایش پایبندی دختر یهودی به اعتقادات مذهبی خود، لاقیدی پسر مسلمان و مردان ایرانی به دستورات اسلامی و در نهایت ترویج ابتذال و اباحه‌­گری دریغ نکرده است. در مقابل نیز اساتیدش با اهدای جایزه‌ی گلشیری به وی از اثر مبتذلش تقدیر کردند.

 

پایان پیام/

کد خبر 146754

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha