حجت الاسلام رسول قلیچ، عضو شورای علمی گروه تاریخ و اعلام دانشنامه پیامبر اعظم وابسته به پژوهشکده باقرالعلوم علیه السلام و عضو پژوهشکده حوزه و دانشگاه با تبیین و توضیح شرایط و دوران امامت حضرت کاظم علیه السلام به خبرنگار شبستان گفت: دوران امام موسی کاظم علیه السلام به دلیل همزمانی با دوران خلافت بنی عباس، شاهد خفقان شدیدی است. خلافت عباسی تازه دوران تثبیت خود را پشت سرگذاشته چرا که دو قیام گسترده و بزرگ علویان یعنی قیام محمد بن عبدالله (نفس زکیه) و برادرش ابراهیم بن عبدالله به تازگی سرکوب شده و سه سال پس از این واقعه یعنی در سال 148 هجری امام موسی بن کاظم علیه السلام عهده دار منصب امامت می شود.
وی افزود: بیشترین دوران امامت در میان امامان شیعه مربوط به حضرت موسی بن جعفر و حدود 35 سال است که از سال 148 هجری آغاز و تا 183 هجری ادامه می یابد. امام با چهار خلیفه عباسی همعصر است که همگی تلاش می کنند تا سرزمین پهناور اسلامی که از خراسان و ماوراء النهر تا افریقیه (افریقای کنونی) را شامل می شد، تحت سیطره کامل خود داشته و با قدرت و حتی خشونت مخالفان را سرکوب کنند.
آیا جانشین امام صادق(ع) به جامعه معرفی نشد؟
حجت الاسلام قلیچ تصریح کرد: از سوی دیگر فضای فکری و فرهنگی جامعه نیز فضایی متشنج است. شیعیان زیدیه تحرکات و قیام هایی دارند، اسماعیلیه که پس از شهادت امام صادق علیه السلام به وجود آمده اند فعالیت های پراکنده ای می کنند. شیعه امامیه نیز سردرگم و حیرت زده است چراکه امام صادق(ع) به دلایل امنیتی موضوع معرفی امام پس از خود را در خفا و مخفیانه انجام داده اند و حتی در وصیت نامه خود همراه نام امام کاظم علیه السلام نام برادر دیگر ایشان عبدالله افطح، نام همسر خود و حتی نام منصور خلیفه عباسی را نیز ذکر کرده اند تا مسئله جانشینی ایشان همچنان در ابهام بماند. در نتیجه جامعه و اکثریت شیعیان جز اصحاب خاص، امام پس از ایشان را نمی شناسند و حتی گروهی از شیعیان به بهانه بزرگتر بودن عبدالله افتح، برادر امام کاظم، او را جانشین پدر و امام خود می دانند.
وی افزود: امام کاظم علیه السلام برای تداوم خط امامت، مکتب ویژه ای داشت، مکتبی که در آن مقاومت در مبارزه منفی است، سکوت برتر از فریاد است، خاموشی فریاد آفرین است، و ایستادن در برابر ظلم ، سینه سپر کردن برای خداست، حضرت در یک جمله، قهرمان مبارزه با ظلم و ستم بنی عباس است و در برابر حکومتهای جور آنان چون کوهی استوار کظم غیظ میکند و با مقاومتهای خود دلِ هارون را می لرزاند.
امام و مبارزه منفی
این محقق و پژوهشگر دینی خاطرنشان کرد: امام با خط فکری و عملکردهای سیاسی، فرهنگی و اجتماعی خود و تربیت شاگردان وارسته توانست آن علوم باقری و صادقی علیهم السلام را در راه تکامل و حفظ ارزشهای اسلام بکار بسته و تعالیم اسلامی را هر چند محدود در راه فرهنگ و تمدن اسلامی که گاه رو به افول و گاهی رو به صعود بود جهت ببخشد.
حجت السلام قلیچ یادآور شد: درباره زندانی شدن امام، اخبار متعدد مختلفی نقل شده است. آنچه ازمجموع این روایات استفاده میشود، این است که امام کاظم (ع) دوبار به دست هارون به زندان افتاده است که مرتبه دوم آن از سال 179 تا 183 یعنی به مدت چهار سال به طور انجامیده و به شهادت آن حضرت منجر شده است. درباره مرتبه نخست زندان مدت قید نشده است.
تقیه؛ شیوه ای نوین در مبارزه
وی خاطرنشان کرد: درباره دلیل زندانی شدن امام در این دو بار که هر دو به دست هارون بوده نقلهایی است: توقیف و زندانی شدن امام دلایل فراوانی داشت. از جمله این که شیعیان موظف بودند مطالب مربوط به امام و رهبری را، که به آنها گفته میشد، مخفی نگاه داشته و اسرار رهبری را افشا نکنند، طبیعی است آنگاه که مطالبی دربارهی امام موسی بن جعفر (ع) ومفترض الطاعه بودن آن حضرت درجایی مطرح میشد، مشکلاتی را برای مردم و نیز برای افراد مطرح کننده در پی داشت.
رعایت این تقیه در میان شیعیان سبب میشد تا دشمن تصور کند شیعیان کمترین اقدام سیاسی بر ضد آنها نخواهند داشت و نهایت آن که امامان خود را تنها به عنوان امام فکری و معنوی پذیرفته اند. به همین دلیل خلفا به علویان زیدی مذهب که به طور دائم در پی شورش سیاسی بودند توصیه میکردند که، همانند عموزادگان خود، یعنی موسی بن جعفر باشند تا سالم بمانند.
ارزیاب دانشنامه پیامبر اعظم (صل الله علیه و آله) تصریح کرد: امامان شیعه با وجود اعتقاد به انحصار امامت در خود و اثبات بطلان نظام حاکم، قیام بر نظام حاکم را در آن شرایط روان نمیدیدند، چرا که پیروزی برای آن تصور نمیکردند. این روالی پذیرفته شده در میان شیعیان امامی بود. در عین حال، گاهی به سبب افشای همین اعتقاد که امام کاظم (ع) امام مفترض الطاعه است، گرفتاریهایی برای جامعه شیعه به وجود میآمد.
برخورد از موضع تحقیر و بی اعتنایی
وی افزود: موضع سیاسی امام در برابر حاکمان عباسی، موضع تحقیر و بی اعتنایی بود. با موضعگیری در برابر بنی عباس مشروعیت حکومت آنها را زیرسوال برد. امام همیشه در حال حرکت و مبارزه بود و سکوت و سکونی در کار او مشاهده نمیشد.
چه بسیاردعوتهایی که از امام به عمل آمده و از او میخواستند حکومت را پذیرا شود و آنها تلاش کنند قدرت را از دست عباسیان بیرون آورده و به دست او بسپارند و امام به دلایل متعدد دعوتها را نمیپذیرفت. او حتی در مقابل دعوت علویان نیز، نفی و انکار را در پیش گرفت زیرا میدانست آنها مرد مبارزه نیستند و وحدت فکری و یکپارچگی درتوان و عمل ندارند.
حجت اسلام قلیچ تصریح کرد: امام در برابر مشورت خواهی برخی از سران قیام به آنها هشدار میداد و تفهیمشان میکرد که اکنون وقت قیام نیست باید به فکر مبارزه فکری و فرهنگی باشند. کار امام مبارزه بود اما نه مبارزه مسلحانه، بلکه مبارزه منفی که در این مبارزه؛ نفی همکاری با دستگاه، نفی مشروعیت آنها، توجه دادن مردم به عدم صلاحیت علمی و تقوائی زمامداران، سکوت و خاموشی در برابر سوالات معرکه ساز خلفا، عدم حضور در دربار و بیان احادیثی که صلاحیت دستگاه حاکم را رد و نفی می کرد همگی به چشم می خورد.
وی یاد آور شد: امام این اندیشه را نیز داشت که باید در دستگاه جباران نمایندگانی داشته باشد تا در مواقع لازم از وجود او و کار و همراهی او برای پیشبرد مقاصد مکتب استفاده کند. همانگونه که به علی بن یقطین اجازه داد تا در دستگاه هارون باشد و شغل رسمی وزارت را بپذیرد تا در آن موقعیت به استیفای حقوق مسلمین بپردازد.
نظر شما