شیعیان باید فرو بردن خشم را از حضرت کاظم (ع) بیاموزند

لقب «کاظم» به دنباله نام امام موسی بن جعفر (ع) حاکی از خصلت بردباری و نشانه شهرت ایشان به کظم غیظ، گذشت و بردباری امام هفتم شیعیان است.

به گزارش خبرگزاری شبستان، بنابر روایات مشهور  هفتم ماه صفر تولد امام هفتم، حضرت موسی بن جعفر علیهما السلام است که در سنه 128 در مدینه منوره تولد یافت ودر 25 رجب 183هجری در سن 55 سالگی به شهادت رسید، مدت امامتش 35 سال است که مقداری از خلافت منصور دوانیقی و بعد موسی و بعد مهدی و بعد 14 سال گرفتار هارون طاغوت روزگار بود و اشهر القابش کاظم است از بس کظم غیظ می کرد.

 

شیعیان باید فرو بردن خشم را از حضرت کاظم (ع) یاد بگیرند 

 از کظم غیظ های موسی بن جعفر (ع)حدیث کوتاهی آمده امام کاظم (ع) فرزندانش را جمع کرد و فرمود سفارش به شما می کنم به چیزی که جز خیر و خوبی از آن نخواهید دید.ای شیعیان موسی بن جعفر (ع) این نصیحت برای شما هم هست.اگر کسی کلمه تندی به شما گفت زود خشمگین نشوی که بخواهی بیشتر جواب بدهی چندین برابر تلافی کنی و از حد بیرون بروی اگر کسی طرف راستت به تو بد گفت ناشایسته و ناسزا گفت و بعد از سمت چپ تو آمد و عذر خواست گفت ببخشید ، بپذیر مبادا به رُخش بکشی و سخت گیری کنی.

 

بردباری و گذشت آن بزرگ،بی مانند و سرمشق دیگران بود.

در روزگاری که عباسیان،در سراسر بلاد اسلامی خفقان ایجاد کرده بودند و اموال مردم را به عنوان بیت المال می گرفتند و صرف عیش و نوش می کردند و بر اثر حیف و میل آنان،فقر عمومی بیداد می کرد،مردم اغلب بی فرهنگ و فقیر بودند و تبلیغات ضد علوی عباسیان نیز، اذهان ساده لوحان را می آلود،گهگاه،برخی از سر نادانی،بر امام بر می آشفتند،اما آن بزرگوار، با اخلاق عالی خویش،بر آشفته ها را تسکین می داد و با ادب و متانت خویش،آنها را تادیب می کرد.

(مردی از اولاد خلیفه ی دوم در مدینه می زیست که امام را آزار می داد و گاهی که امام را می دید با دشنام،توهین می کرد.

برخی از یاران امام،پیشنهاد می کردند که او را از میان بردارند:امام شدیدا ایشان را از اینکار باز می داشت.

یکروز امام جای او را که در مزرعه ای بیرون مدینه بود،پرسیدند.

چارپایی سوار شدند و بدانجا رفتند و او را در مزرعه یافتندو همچنان سواره وارد مزرعه شدند.او فریاد زد که زراعت مرا پایمال نکن!حضرت اعتنایی به گفته ی او نکردند و همچنان سواره نزد او رفتند (43) و چون کنار او رسیدند،از چارپا پیاده شدند و با گشاده رویی و بزرگواری از او پرسیدند:چقدر برای این مزرعه خرج کرده ای؟گفت:صد دینارفرمود:چقدر امید سود داری؟گفت:غیب نمی دانم.فرمود:گفتم چقدر امیدوار هستی؟گفت:امید دویست دینار سود دارم.حضرت سیصد دینار به او مرحمت فرمودند و فرمودند زراعت هم از آن خودت،خدا به تو آنچه به آن امید داری خواهد رسانید.آن شخص برخاست و سر آن گرامی را بوسید و از او خواست که از گناهان و جسارت های وی در گذرد.امام تبسمی فرمودند و باز گشتند...روز بعد،آن مرد در مسجد نشسته بود که امام (ع) وارد شدند.آنمرد تا نگاهش به امام افتاد گفت:الله اعلم حیث یجعل رسالته خدا بهتر می داند که رسالت خویش را به چه کسانی بدهد. (کنایه از آنکه امام موسی بن جعفر به راستی شایستگی امامت دارند) دوستانش با شگفتی پرسیدند،داستان چیست،قبلا از او بد می گفتی؟او دو باره امام را دعا کرد و دوستانش با او به ستیزه برخاستند...امام با یارانی از خود که قصد قتل او را داشتند فرمود:کدام بهتر است،نیت شما یا اینکه من با رفتار خویش او را به راه آوردم؟ )

 

سیره موسی بن جعفردر دفاع از دین ودر زندگی شخصی

سیره امام کاظم(ع)نشان می دهد آنجا که بحث دفاع از دین مطرح است امام تا مرز شهادت پیش می رود و ذره ای سیاسی کاری و تساهل وسازش در وجود مبارکش پیدا نمی شود. امام از دو سلاح تقیه و زندان برای دفاع از دین استفاده می کند و در جاهایی که مبسوط الید باشدبه ترویج و اقامه احکام دین می پردازد. آنچه به عنوان مدارا وتساهل در زندگی امام کاظم(ع)رخ داده است، به زندگی شخصی و گذشت و ایثار آن حضرت مربوط است.

 

شهادت با عزت امام کاظم (ع)
 هارون به وزیر خود، یحیی بن خالد برمکی دستور داد، موسی بن جعفر(ع) را از غل و زنجیر آزاد کند و سلامش را به او برساند و بگوید: پسر عمویت (هارون) می گوید: من سوگند یاد کرده بودم که تو را آزاد نسازم، تا اقرار کنی که با من رفتار بدی کرده ای و از من درخواست عفو نمایی. اقرار تو ننگی برایت ندارد درخواست عفو تو از من، موجب نقص و عیب تو نخواهد بود. این پیام رسان من (یحیی بن خالد) مورد اطمینان من و وزیرم می باشد، از او درخواست عفو کن؛ به مقداری که مرا از مسئولیت سوگند برهاند. آن گاه به سلامت! هرکجا خواهی برو.
یحیی پیام هارون را به آن حضرت رساند. امام کاظم(ع) به یحیی فرمود: «ابا علی! مرگ من فرا رسیده است و بیش از یک هفته، در این دنیا نخواهم ماند... . از جانب من به هارون بگو: روز جمعه فرستادة من نزد تو می آید و آنچه را (در مورد وفات من) دیده، به تو خبر می دهد، و تو به زودی در فردای قیامت در پیشگاه عدل الهی زانو بر زمین می زنی و در آن جا روشن می شود که ستمگر کیست؟»25
به این ترتیب، آن بزرگ مرد الهی در سخت ترین شرایط، با کمال صلابت در برابر هارون ایستاد و تقاضای عفو نکرد و مرگ با عزّت را بر زندگی ذلّت بار ترجیح داد.
دانشنامه امام کاظم (ع) پایگاه حوزه

پایان پیام/

کد خبر 140558

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha