خبرگزاری شسبتان//ارومیه
مبانی نظری هر اندیشمندی ریشه و اساس وی را در حوزه های گوناگون معرفتی ساخته زیرا اندیشه های معرفتی، برآمده از نوع آگاهی و نگرش اندیشمند به جهان و مسائل پیرامون آن است. در بررسی یک اندیشه، مبانی و بنیان هایش که معمولأ خارج از حوزه یا موضوع آن اندیشه قرار می گیرد، به این دلیل که بنیان های اولیه آن اندیشه را تشکیل می دهد، دارای اهمیت فوق العاده است.
بی شک وقتی صحبت از مبانی یک اندیشه به میان می آید، مقصود اصلی که اندیشه ها از آن ساری و جاری هستند مدنظر بوده و این موضوع به خصوص در مورد امام خمینی (ره) که با بینش خاص خویش سیاست مداران معاصر را با چالش جدی مواجه ساخت اهمیت بیشتری پیدا می کند.
اندیشه سیاسی پاسخی است منسجم، منظم، هدفمند و قابل دسترس برای سامان دادن به زندگی سیاسی انسان و چون زندگی سیاسی انسان در حال تغیر است، اندیشه سیاسی نیز متناسب با مقتضیات زمان، مکان و نیز پیش فرض ها متغیر است.
امام خمینی (ره) با توجه به مقتضیات زمان و مکان، در بخشی از زندگی سیاسی خود در چارچوب گفتمان اصلاح عمل کرده است و در بخش دیگر وارد گفتمان انقلاب شده است.
نقطه عطف این تحول را شاید بتوانیم به صورت بسیار مشخص در بهمن 1348 و در تدریس ولایت فقیه نشان دهیم، چیزی که در پیام سال 1349 امام به حجاج بیت الله الحرام خود را نشان داد و گفتنی است که انقلاب اسلامی محصول اندیشه وعمل سیاسی انقلابی امام خمینی(ره) بود.
باز شناسی اندیشه سیاسی رهبران بزرگی همچون امام خمینی (ره) که به احیای اندیشه سیاسی اسلام و تئوری حکومتی اسلام پرداختهاند، دارای اهمیت ویژهای است؛ تجربه عملی زندگی ایشان اگر درست به جامعه عرضه شود میتواند در ایجاد نظم سیاسی مطلوب راهگشا باشد.
با استقرار نظام جمهوری اسلامی در ایران و تلاش آن برای حاکمیت بخشیدن به اندیشه اسلامی در صحنه اجتماعی ـ سیاسی، موضوع اندیشه سیاسی در اسلام از جایگاه ویژهای برخوردار شد. مسائلی همچون «جمهوریت» و «اسلامیت» نظام و تئوریزه کردن نظام «مردم سالاری دینی» به عنوان الگوی نظام سیاسی در قانون اساسی جمهوری اسلامی نیازمند رسیدن به اجتماعی در حوزه اندیشة سیاسی است.
احیای اندیشه سیاسی اسلام، به ویژه تئوری حکومتی اسلام از آغاز مبارزات، مورد نظر حضرت امام بوده است، ایشان اجرای احکام اسلامی را از مهمترین دلایل لزوم برپایی حکومت اسلامی و بسط عدالت را یکی از اهداف مهم حکومت ذکر کردهاند. با بررسی مهم ترین منابع اندیشه سیاسی امام به طور طبیعی نوعی تحول در اندیشه و عمل سیاسی ایشان مشاهده میشود که اگر این تحول به درستی درک نشود چه بسا معاندین تنها بخشی از اندیشه امام را به عنوان اندیشه اصلی ایشان تلقی کنند که در نتیجه مفاسدی را به دنبال خواهد داشت.
دکتر سیدعلی قادری، در مقاله «امام خمینی (ره) در پنج حوزه معرفت سیاسی» با تفکیک اندیشه سیاسی امام از آرای سیاسی ایشان، آن را معیار تمییز ثابت از متغیر در اندیشه سیاسی امام معرفی میکند؛ از نظر ایشان اصل تأسیس حکومت اسلامی در اندیشه سیاسی امام، امری واجب است اما نحوه تشکیل آن در حوزه آرای سیاسی ایشان قرار دارد و نه در حوزه اندیشة سیاسی. سؤالی که در اینجا ممکن است مطرح شود این است که آیا تغییر و تحول صرفاً در حوزه آرای سیاسی رخ میدهد یا در خود اندیشه سیاسی نیز امکان تغییر و تحول هست؟ از آنجا که امام از سلطنت مشروطه به عنوان یکی از مدل های حکومتِ مورد تأیید یاد میکند، آیا این در حوزه آرای سیاسی جای دارد یا در حوزه اندیشه سیاسی؟ و اگر در حوزه اندیشه سیاسی است پس چگونه با حکومت مبتنی بر ولایت فقیه که از نوع حکومت غیر سلطنتی است قابل جمع میباشد؟
نامبرده، انحراف از خط امام را در عدول اندیشههای سیاسی آن حضرت دانسته است نه در حوزه آرای سیاسی و حال آنکه اندیشه سیاسی نیز به خودی خود ممکن است در هر شرایطی، شکل خاصی به خود گیرد.
ویژگیهای متمایز حضرت امام خمینی(ره) نسبت به سایر بیدارگران اسلامی
1_ دارا بودن بینش تاریخی پرقدرت که این بینش تاریخی به او فرصت میداد تا فرآیند مبانی جنبش های اسلامی معاصر را به خوبی درک، سازماندهی و سپس مدون نماید.
2_ داشتن روحیه سازشناپذیری و مصلحتگریزی که این روحیه خود یکی از نقاط قدرت رهبری امام خمینی(ره) است.
3_ داشتن اصول و مبانی مشخص برای مبارزه و مدون بودن این اصول
4_ دارا بودن قدرت رهبری فوقالعاده و قدرت تصمیم گیری صریح و سریع و یکپارچه و قاطع
5- شناخت اصول و قواعد مبارزه
6- شناخت ماهیت اساسی دشمن و درک نقاط ضعف و قدرت آنها
7_ پرداختن به نکات اصلی مبارزه و پرهیز از مجادلات بیهوده و گمراهکننده. این روحیه امام(ره) باعث شد که هیچگاه دشمن نتواند ایشان را وارد مناقشات پیش پا افتاده و گمراهکننده نماید و از این جنبه در صفوف جنبش رخنه نماید.
8- درک کامل، درست و همه جانبه مبانی شریعت و توانایی قدرت انطباق با مقتضیات زمان.
9_ مردمباوری شدید و پایهریزی اصول و مبانی جنبش بر باورهای مردم. [5]
10_ احساس مسئولیت نسبت به مسائل عمده جهان اسلام. هر جا مسئله عمدهای برای جهان اسلام مطرح بود ایشان به صورت عملی یا نظری مواضعی اتخاذ کردند.
خود این چالش مستمر که از روحیه شجاع، عظیم و دانش و تجریه گسترده سرچشمه میگرفت سرآغاز بیداری سریع جوامع اسلامی را به شکل بینظیر و بیسابقهای فراهم آورد. مطالعه پیامهای ایشان به ویژه وصیتنامه، همچنین پیامهایی که سالانه برای مراسم حج صادر میکردند، قواعد برخورد جامع و پیشتازانه و خالص ایشان را با مسائل بیشمار جهانی و ملی آشکار میسازد.
حضرت امام (ره) میفرمایند: آزادی برای انسان یک کمال است و همه انسانها میخواهند در تصمیمگیری و اراده خود آزاد باشند و دیگران برای سرنوشت او برنامهریزی نکنند و او را تحت ظلم و ستم قرار ندهند. دیکتاتوری در داخل کشورها و استعمار قدرتمندان جهانی که آزادی و استقلال ملتها را از بین برده است، مورد تنفر هر انسانی است که انسانها در درون خود، آزادیخواه و استقلالطلباند و همینطور استبدادستیز و استعمارستیز هستند.
این درک همگانی تا حدی است که دولتهای دیکتاتور و کشورهای استعمارگر به خوبی آن را درک میکنند و به همین جهت حتی دیکتاتورها نیز با شعارهای آزادی و حقوق انسانها مردم خود را تحت ستم قرار میدهند. زیرا میدانند که این سخنان و شعارها مورد علاقه ملتها است. کشورهای استعمارگر نیز با شعارهای ضد استعماری و گاهی شعارهای جایگزین مثل پیشرفت و رفاه که همگی مورد علاقهی فطری ملتها است، در کشورهای مستضعف نفوذ میکنند. پس همه به این اعتقاد دارند که انسانها عاشق استقلال و آزادی هستند. همچنین عدالت از کمالاتی است که انسان به آن عشق میورزد و به همین جهت همه انسانها در طول تاریخ در حسرت رسیدن به عدالت مطلق به سر میبرند و از هرگونه ستم و زورگویی متنفر هستند.
مؤلفههای نظریه انقلاب امام راحل
حضرت امام (ره) چند شاخص برای توحید افعالی یک ملت بیان کردند که آن شاخصها نشان میدهد که آن ملت از خودخواهی گذشته و از درون به قدرت الهی ایمان پیدا کرده است؛ گاه دانسته و گاه نادانسته. شاخصها عبارتند از:
1. وحدت که نشاندهنده آن است که یک ملت از خواستههای شخصی خود و منافع تک تک افراد، گذشته و منافع یگانه را برای عموم مردم در نظر گرفته است. این از خودگذشتگی و ندیدن خود، قسمتی از روحیهی توحیدی انسانها است.
2. قطع امید از همه قدرتهای موافق خود که قسمت دیگری از روحیه توحیدی انسانها است. زیرا اگر انسان معتقد شود که هیچ کسی در جهان دارای قدرت نیست، پس آنها که میخواهند از انسان پشتیبانی کنند نیز قدرتی ندارند که بتوان بر آنها تکیه کرد.
3. نترسیدن از همه قدرتهای مخالف خود که قسمت دیگری از روحیه توحیدی یک ملت است.
این سه مؤلفه، نظریه انقلاب از دیدگاه حضرت امام (ره) است. شما میدانید که در جهان از سوی مکتبهای شرقی و غربی، نظریههای انقلاب متعددی ارائه شده است. برخی دلیل انقلابها را مشکلات اجتماعی قرار داده و برخی بر مشکلات اقتصادی تأکید داشته و برخی به موضعگیری روشنفکران جامعه اهمیت دادهاند. گاهی نیز دگرگونی خشونتآمیز ارزشها را دلیل انقلاب شمردهاند که لازم نیست به آنها اشاره کنم. به طور خلاصه بر اساس نظر حضرت امام (ره)، آنچه انسانها برای خود، کمال میدانند، اگر این کمالات از هر جهت مورد آسیب قرار بگیرد و نارضایتی عمومی شدت یابد، آنگاه اگر همه ملت روحیه توحیدی پیدا کنند، یعنی با هم متحد شده و از خواستههای فردی بگذرند و بر هیچ قدرتی در حمایت از خود تکیه نکنند و از هیچ قدرتی در مخالفت با خود نهراسند، آنگاه انقلاب رخ میدهد. اما اگر گروه خاصی برای انقلاب بپا خیزد ولی ملت با هم متحد نشود، انقلاب صورت نمیپذیرد.
همهی گروههایی که در ادامه این انقلابها روی کار میآیند، مدیون ملتها هستند و اگر از مسیر خواست عمومی منحرف شوند، مردم آنها را از کار برکنار میکنند. نکتهای که بر آن پای میفشارم آن است که چون اسلام دینی است که تعالیم خود را بر اساس فطرت انسانها آورده و برای بیدار کردن فطرتهای خوابآلوده نازل شده است تا انسان را به سوی حقیقت واحد و کمال مطلق هدایت کند، بزرگترین حامی آزادی و استقلال و عدالت بوده و ملتهای مسلمان که در مقام آموزش، این را دریافتهاند اما در مقام عمل گرفتار حاکمان ظالم بودند، به تعبیر رهبر معظم انقلاب به امید رسیدن به آرامش و پیشرفت در گرو اسلام قیام کردهاند. کسانی که گمان میکنند که آزادیطلبی مسلمانان، همانند آزادیطلبی اهل کتاب یا کفار است، به کلی از واقعیات تعالیم اسلام در میان اهل سنت غافل هستند. مسئلهی حکومت اسلامی و لزوم تشکیل آن از مسائل واضح و روشن در میان اهل سنت است. فقط حاکمان ظالم مانع پیاده شدن احکام اسلام در میان ایشان بودند و امروزه مردم میتوانند با نظارت بر حاکمان خود، به خواست و آرزوی خود برسند.
گفتنی است، اولین تاثیر اندیشه سیاسی حضرت امام (ره) بر افکار و اندیشه هایی بود که مانع بیداری اسلامی در جوامع اسلامی بود. الگو گیری از قیام امام حسین(ع) و توجه به سیره اولیای الهی در انقلاب اسلامی وخصوصا شاخصه استکبار ستیزی که در انقلاب اسلامی حضرت امام(ره) آنرا دنبال کرد و در تمام موضع گیری های خود به آن اشاره کرد موجب شد که بستر بیداری اسلامی همچنان که در ایران به وجود آمد در دیگر کشورهای اسلامی منطقه نیر به مرور نسل جوان را متحول کند و آنها را به مقابله با استکبار جهانی و سلطه آمریکا و تواقیت کشورشان وادار کند.
حضرت امام خمینی (ره) سرنگونی و نابودی استکبار جهانی و قدرت های سلطه گر، ایجاد وحدت در بین ملت های اسلامی وهمچنین تشکیل حزب مستضعفین جهان و بازگشت ملت آوره فلسطین به سرزمین های اشغالی خود و محو اسراییل را به عنوان آرمان های اصلی خود مد نظر داشتند که در این راستا گام های خوبی برداشته می شود چه در زمینه منع اسراییل چه در زمینه وحدت بین جهان اسلام و چه در جهت سرنگونی تواقیت در کشورهای اسلامی که در بیداری اسلامی تحقق پیدا خواهد کرد و به آرمان های امام(ره) سال به سال نزدیک تر می شویم.
پایان پیام/
نظر شما