خبرگزاری شبستان: سخن گفتن از چگونگى ارتباط میان دو نماد که یکى همچون «مسجد» نشانى از سنت و دیرینگى و دیگرى همچون «رسانه ملى» جلوهاى از تجدّد و روزآمدى است در گام نخست به اندازه ایجاد پلى ارتباطى میان دو مفهوم سنت و تجدد در جامعهاى در حال گذار مانند جامعه اسلامى ایران سخت، ظریف و شکننده است. از این روست که تحلیل رابطه و بررسى چگونگى ارتباط مسجد و رسانه در گرو شناخت دقیق و مقابله اندیشهاى با گرایشهاى تند روانه در این عرصه است؛ گرایشهایى که یکى، رسانه را «دینى» نمىداند و اصولاً کارکردى دینى براى آن قایل نیست و دیگرى، مسجد را به دور از تحوّل و نوآورى در رسانه عرضه مىکند.
این نوشتار، که به تأملى در چگونگى ارتباط میان نهادهاى سنتى و نوین ارتباطى روزگار ما مىپردازد در حقیقت در پى آن است تا به نگاهى دیگر در این گذر کوتاه دست یابد.
نگاهى گذرا به ساختار نهادهایى همچون «مسجد» و «رسانه»، گرچه نشانگر فاصلهاى در ظاهر بعید به سبب دیرپایى مسجد و روزآمدىرسانه است، اما از سوى دیگر، به دلیل آنکه این دو نهاد بر پایه الگوهاىدیرین ارتباطات اجتماعى همچون فرستنده پیام، مجراى انتقال پیامو گیرنده پیام استوارند، مىتوانیم با اندکى چشمپوشى مسجد را رسانهسنتى و رسانه ملى را رسانه نوین بنامیم. بىتردید، با درک این نکته مسجد و رسانه ملى همانند سازمانهایى رسانهاى در معرض عوامل مؤثر بر اثرگذارىهاى اجتماعى و حتى فردى خود هستند.
نتایج نظرسنجى از مردمتهران درباره «برنامههاى مذهبى تلویزیون» (مرکز تحقیقات، مطالعات و سنجش برنامهاى، شماره 169 سال 1381)
1. 33 درصد از پاسخگویان در این بررسى اظهارنظر کردهاند که«اصلاً» برنامههاى مذهبى را تماشا نمىکنند. 16 درصد از پاسخگویان«همیشه و اکثراوقات» و 51 درصد «گاهى اوقات و به ندرت» بیننده برنامههاى مذهبى هستند.
2 . عمدهترین دلیل که پاسخگویان براى تماشا نکردن «برنامههاىمذهبى» عنوان کردهاند نداشتن وقت (14 درصد) بوده است.علاقه نداشتن به برنامههاى مذهبى، جذاب نبودن برنامههاى مذهبى و تماشا نکردن تلویزیون در رتبههاى بعدى جاى دارند.
3 . میزگردهاى مذهبى را 29 درصد افراد «گاهى اوقات»،19 درصد «به ندرت»، 11 درصد «اکثر اوقات» و 3 درصد «همیشه» تماشا مىکنند. در ضمن 38 درصد نیز اظهارنظر کردهاند که «اصلاً» این نوع برنامهها را تماشا نمىکنند.
4 . همچنین بین میزان تماشاى میزگردهاى مذهبى و سن،تحصیلات و وضعیت تأهل بینندگان برنامههاى مذهبى رابطه معنادارى وجود دارد.
5 . میزان تماشاى سخنرانىهاى مذهبى به شرح زیر است:38 درصد «گاهى اوقات»، 19 درصد «اکثر اوقات»، 17 درصد«به ندرت» و 5 درصد «همیشه» این نوع برنامهها را تماشا مىکنند.گفتنى است که 21 درصد نیز «اصلاً» بیننده برنامه «سخنرانى مذهبى»نیستند.
6 . دعا و نیایش پخش شده از تلویزیون را 37 درصد افراد «گاهى اوقات»، 33 درصد «اکثر اوقات»، 7 درصد «به ندرت» ، 16 درصد «همیشه»، تماشا مىکنند و 7 درصد نیز «اصلاً» بیننده چنینبرنامههایى نیستند.
7 . در این بررسى، 32 درصد «همیشه»، 31 درصد «اکثر اوقات»، 28 درصد «گاهى اوقات» و 4 درصد «به ندرت» ویژه برنامههاى اذان را تماشا مىکنند و 5 درصد نیز گفتهاند که اصلاً این ویژه برنامهها را تماشا نمىکنند.
8 . ویژه برنامههاى اعیاد مذهبى را 34 درصد «گاهى اوقات»،30 درصد «اکثر اوقات»، 21 درصد «همیشه» و 5 درصد «به ندرت» تماشامىکنند. 10 درصد نیز گفتهاند «اصلاً» بیننده این نوع برنامهها نیستند.
9 . میزان تماشاى ویژه برنامههاى محرم و عزادارىها به اینصورت است که 35 درصد «همیشه»، 34 درصد افراد «اکثر اوقات»و 4 درصد «به ندرت» این برنامهها را تماشا مىکنند و 4 درصد نیز گفتهاند که «اصلاً» ویژه برنامههاى محرم و عزادارىها را تماشا نمىکنند.
10 . در مقایسه انواع برنامههاى مذهبى، اکثر افراد (69 درصد) «همیشه و اکثر اوقات» ویژه برنامههاى محرم و عزادارىها را مىبینند و در مقابل، تنها 14 درصد «همیشه و اکثر اوقات» بیننده میزگردهاى مذهبى هستند.
چه باید کرد؟
با نگاهى به تصویرهای کلى از جامعه در نگاه مخاطب مىتوانیم به این پرسش اساسى آغاز بازگشت: براستى چه باید کرد؟
توجه به مخاطب هدف:
مسجد و رسانه ملى، هر کدام باید به مخاطب تعریف شده خویش توجه کافى کنند و تنها در راستاى توجه به نیازها و مطالبات او گام بردارند. اگر بیننده تلویزیون، مجموعههاى تلویزیونى را بهترین شیوه در گسترش خوبىها مىداند و بحث و گفتگوى مذهبى را آن چنان مؤثر نمىداند و اگر در نگاه جامعه اختلاس، اعتیاد و رشوه بزرگترین معضلات رایج در آن هستند و در کنار آن، عبادت خداوند، احترام به والدین و کمک به هم نوع، بیشترین نیکویىهاى متداول در جامعه، این بدان معناست که نگاهى دگربار به اهداف و اولویتهاى رسانه ملى و واگذارى برخى از امور کمتر مورد توجه در رسانه که نیازمند ارتباط چهره به چهره و رو در رو هستند، باید در دستور کار مسؤولان و دست اندرکاران هر دو رسانه «مسجد» و «رسانه ملى» قرار گیرد و همچنین توجه محتوایى به معضلاتى که برشمردیم باید در دستور کار سخنرانان مذهبى در مساجد و برنامهسازان رسانه، هر یک با ابزار مورد توجه عامه باشد.
نگاهى واقع بینانه به جامعه:
دو رسانه سنتى و نوین «مسجد» و «رسانه ملى»، اگر به دنبال کارکرد مطلوب خویش هستند باید از جامعهاى «در حال گذار» که در جستجوى راهکارى براى آشتى بین «سنت» و «تجدد» است، تصویرى مناسب، بهنگام و به روز داشته باشند تا براساس آن دست به برنامهریزى زنند. متاسفانه، فقدان درک مناسب از شرایط در پیش رو یا شرایط در حال حاضر، از جمله مواردى است که دستگاهها و نهادهاى فرهنگى و اجتماعى به آن مبتلا هستند و از این رو آسیبهایى بسیار تاکنون دیدهاند.
فنآورى رسانهاى:
بىتردید، ما در روزگارى به سر مىبریم که در آن، فناورىهاى متفاوت با کاکردهاى مختلف در حال بروز، ظهور و پیدایى هستند. بیگانگى با اینگونه دستاوردهاى علمى و فرهنگى در کنار مرعوب شدن در برابر اینگونه دستاوردها، از جمله مواردى است که همواره، جامعه و نهادهاى آن را با سرگردانى و حیرانى روبرو کرده است. مسجد به عنوان نهادى سنتى و رسانه ملى به عنوان سازمانى نوین، هر دو در معرض آنچه برشمردیم، قرار دارند. از این روست که به نظر مىرسد برخورد خردمندانه، کاربرد آگاهانه و بهرهگیرى سودمندانه از جمله گامهاى اثرگذار در رویارویى با دستاوردهاى نوین و فنآورىهاى برتر در جامعه و بر اساس نیازهاى نهادهاى جامعه باشد.
سازمانهاى رقیب:
امروزه چندین شبکه رادیویى و تلویزیونى به صورت شبانهروزى به تولید و پخش برنامههاى مختلف با درونمایه مغایر و گاه معاند با فرهنگ ملى و دینى ما مىپردازند. در کنار آنها، سایتهاى اینترنتى به اندازه خود سهمى بزرگ در این میان بر عهده دارند. اینها، تازه نگاهى به شبکهها و سایتهاى رقیب خارجى است. در داخل نیز، نهادهاى فرهنگى به سبب فقدان راهبرد در توسعه فرهنگى به صورت نهادهایى «رقیب» و «نه رفیق» درآمدهاند. از این رو، اگر نهادى چون «مسجد» یا «رسانه ملى» مىخواهد به اثرگذارى و تکرار افتخارات پیشین دست یابد، لازم است که در ابتدا به سازمانهاى رقیب و کارکردهاى آنان در جامعه، نگاهى جدى همراه با تفکر اندازد.
تخصصگرایى:
به حقیقت، تخصصگرایى، گمشده اساسى در نهادها و ساختارهاى جامعه ماست و جالب آنکه نبود آن تاکنون، بیشترین ضربه را در مسیر دستیابى به «مطلوب» جامعه، به آن وارد کرده است. از این رو، ضرورى است در دنیایى که «تخصصگرایى» حرف نخست را در آن مىزند، دستاندرکاران «مسجد» و «رسانه ملى» هر دو، با اصلاح و بازنگرى درون تشکیلاتى و ساختارى، به این اصل اساسى جامه عمل بپوشانند.
و سخن پایانى آن که «مسجد» و «رسانه ملى» باید با گذار از آنچه امروز مىبینیم، تنها آن چنان باشد که «باید» باشند، به بیانى دیگر، «مسجد» باید کارکرد اطلاعاتى ـ آموزشى خود را بسط و گسترش دهد و «رسانه ملى» باید رویکرد تفریحى ـ سرگرمى خود را تقویت کند. همزمان هر دو باید در درون خود به اصلاحات اساسى دست زنند تا از این رهگذر، به افقهاى مطلوب خویش با توجه به شرایط زمان و مکان که در گزینهاى همچون «جهان واقعى و محیط ایدئولوژیک» تبلور مىیابد، دسترسى یابند.
باور کنیم که نه «مسجد»، «رسانه ملى» است و نه «رسانه ملى»، «منبر الکترونیک»! مسجد، مسجد است و رسانه، رسانه!
محمد رضا مانی فر، پژوهشگر رسانه
پایان پیام/
نظر شما