خبرگزاری شبستان: بررسی اوضاع و شرایط دوران زندگی شخصیتهای بزرگ و سترگ دینی و تاریخی، از مباحث راهبردی در کار پژوهش و تحقیق درباره بزرگان است. زیرا قسمتهای مهمی از حیات فکری، اجتماعی و سیاسی و ابعاد گوناگون شخصیت و دلایل ماندگاری ایشان را آشکار میکند. کتاب زندگی امام هادی(ع) نوشته شریف القریشی تلاش دارد تا با بررسی عصر امام هادی(ع) و توجه به ابعاد مختلف زندگی آن حضرت، تصویر روشنی را از شخصیت و حیات این بزرگوار ارائه نماید.
دوران حیات امام آکنده از حوادث خوفناک بود، آشکارترین آنها تسلط ترکان بر تمامی شئون حکومت و در انحصار گرفتن اموال عمومی و دولتی است. سلطه ترکها چنان گسترده بود که هیچ نفوذ و اقتداری برای خلفای عباسی باقی نمانده و آنان از دخل و تصرف در امور داخلی و خارجی بر کنار بودند، هر یک از ایشان که ترکها از وی راضی بودند، در خلافت باقی میماندند و هر کسی که ترکها از وی ناخرسند بودند معزول یا کشته میشد، و همین امر سرزمینهای اسلامی را با بحرانهای سختی مواجه میساخت، زیرا ترکها مردمی بیاباننشین و دور از تمدن بودند و از سلطنت و مدیریت جامعه آگاهی نداشتند.
کتاب حاضر این موضوع را به تفصیل بیان میکند و تصاویری از دیگر حوادث آن زمان نیز فرا روی قرار میدهد تا خواننده بتواند با تصور و تأمل در فضا و شرایط به درک مطلوبتری از شخصیت امام هادی(ع) دست یابد.
این مجموعه همچنین به شرح حال اصحاب امام هادی(ع) و راویان احادیث وی، و توضیح قسمتی از اندیشه و علوم آن حضرت میپردازد.
«محمدباقر شریفالقرشی» از معدود نویسندگانی است که در بررسی زندگی ائمه اطهار به این مهم توجه ویژهای دارد، چرا که در پژوهشهای جدید، به نظر میرسد این موضوع مورد اهمال قرار گرفته و توجه چندانی بدان نشده است.
نگارنده معتقد است ارائه این مباحث از متممهای بحث از هر شخصیت است و حیات فکری و فرهنگی و علاقه وی به مردم و علاقه مردم به او را آشکار میسازد.
فایده دیگر این بحث این است که پارهای از علوم شخصیت مورد نظر، که در زندگینامههای وی درج نشده است، در ضمن شرح حال اصحاب ذکر میشود.
نویسنده در شرح خصائل و رفتار نیک آن امام بزرگوار به سرچشمههای بنیادی آن اشاره میکند. امام هادی در خانوادهای پرورش یافتند که رفتارهای نیک، آداب شکوهمند و فضیلتهای آشکار، آن را از خانوادههای دیگر متمایز میکرد. فرد کوچک آنها به بزرگشان احترام میکرد و بزرگشان حرمت کوچکترها را نگه میداشت. مورخان نمونههای زیبا و افتخارآمیزی از احترام متقابل خاندان نبوت را ثبت کردهاند که مایه عزت و افتخار مسلمانان است، از جمله روایت کردهاند که امام حسین (ع) به سبب حفظ حرمت و بزرگداشت برادر بزرگوارش امام مجتبی(ع) در برابر او لب به سخن نمیگشود و امام سجاد با مادر یا دایهاش همغذا نمیشد، زیرا نگران بود که مبادا لقمهای را بردارد که قبلاً مورد نظر آن بانو قرار گرفته باشد و حرمت او رعایت نشود.
همچنین در جایی دیگر درباره وقار و هیبت امام هادی(ع) مینویسد: «هیبت امام هادی(ع)، دیگران را به فروتنی در برابر او وا میداشت. امام این مهابت را از پدران خود به ارث برده بود، چنانکه سیمای نورانیاش چهره درخشان و شکوهمند انبیا و اوصیا را تداعی میکرد. هرگاه یکی از مخالفان شیعیان امام با او مواجه میشد، مهابت امام چنان او را تحت تأثیر قرار میداد که ناگزیر به اکرام و تجلیل وی میشد.»
نکته قابل توجه اینکه، تقدیس و بزرگداشت امام هادی(ع) منحصر به مسلمانان نبود، اهل کتاب نیز به مقامات روحی و منزلت عظیم او در نزد خدا ایمان داشتند، و هرگاه مشکل مهمی برایشان پیش میآمد، با بردن هدایایی برای آن حضرت خواستار دعای خیر او میشدند در بخشی از کتاب دیدگاه مورخان و پژوهشگران درباره سیره امام هادی(ع) مورد بررسی و بحث قرار گرفته است.
«محقق کبیر شیخ آقابزرگ تهرانی در شرح فضایل آن حضرت میگوید: امام هادی (ع) از هر حیث بزرگترین برادران خویش، و وارث جود و دانش پدران خود بود و امامت بدین جهت فقط به او، نه به برادرانش، انتقال یافت که همه شرایط امامت در وجودش جمع بود. شرایطی مانند: علم- عدالت- لیاقت- سلامت حواس و اعضایی که در اندیشه و عمل مؤثرند، نسب قرشی عربی، و افزون بر اینها، هاشمی بودن.
آنچه مسلم است اینکه همه پژوهشگران و محققین بر دو ویژگی امام تأکید داشتند: 1- تخصص او در علوم اسلامی و مرجعیت عامهاش در جهان اسلام. 2- برجستگی او در عبادت و تهجد و تقوا و پایداری در دین، که دراین زمینهها هیچ کس به مرتبه ایشان نمیرسد.
ویژگیهای شخصیت امام هادی(ع) به تفصیل نگاشته و روایاتی در این باره ذکر شده است.
صفات امام هادی، نمونه همان صفاتی بود که پدر و نیاکان ارجمندش را از سایر مردم متمایز میساخت و به لطف خدا همه عناصر شرف و کرامت برای او فراهم، و تمامی فضایل و افتخارات در وجودش جمع بود. در فضیلت او همین بس که یکی از امامان اهلبیت است که خدا هرگونه پلیدی را از وجود مبارک آنان دور و پاک و مطهرشان ساخته است.
از آنجا که امامت به اعتقاد شیعیان یک از اصول دین اسلام است، معتمدان شیعه همواره اهتمام ویژهای به آن نشان میدادند و از امام حاضر در مورد امام بعد از او میپرسیدند تا به او مراجعه کنند و ولایت وی را بپذیرند. به همین سبب گروهی از مسلمانان صالح و مورد اعتماد از امام جواد، در مورد جانشین و امام بعد از وی سؤال کردند و آن حضرت، اما علی هادی را به عنوان امام بعد از خود معرفی کرد.
آنچه مسلم است اینکه به اعتقاد شیعیان تعیین امام تابع احساسات و امیال شخصی انسانها نیست، بلکه امری است الهی و برگزیدن و نصب امام، با حضرت باریتعالی است و پیامبر اکرم(ص) نیز مأمور تبلیغ فرمان خدا در این باره است و بنا به احادیث متواتر، شخص رسول خدا(ص) اعلام کرده است که جانشینان آن حضرت دوازده نفر هستند که امام هادی(ع) یکی از ایشان است.
مستجاب الدعوه بودن ائمه معصومین (ع) از صفات بارزی است که در روایات متعددی به آن اشاره شده است، درباره استجابت دعای امام (ع) در این مجموعه میخوانیم: یکی از ویژگیهای امام هادی(ع) مستجاب شدن سریع دعاهای آن حضرت است، چرا که او و پدرانش مقام والایی در پیشگاه خدا داشتند. جدش امام صادق(ع) چیزی از خدای متعال درخواست نمیکرد مگر اینکه خداوند به زودی دعای او را مستجاب میفرمود. نویسنده در این خصوص به نقل روایاتی چند میپردازد. در یکی از این روایات به نقل از بحار و امالی آمده است: «منصور از قول عموی پدر میگوید: به خدمت امام هادی رسیدم و عرض کردم سرورم! این مرد (متوکل) مرا طرد کرده روزیام را قطع و مرا غمگین ساخته است و علت آن آگاهی وی از همراهی من با شماست. لطفاً نزد او درباره من وساطتی کنید. امام به او فرمود: به خواست خدا این مهم کفایت میشود. شب هنگام فرستادگان متوکل به سراغ آن مرد رفتند، و او همراه آنان به سوی وی شتافت. همین که به در کاخ رسید، فتح، دربان متوکل را دید که آنجا ایستاده است. فتح جلو آمد و پس از سرزنش وی به سبب تأخیر در ورود، او را به نزد متوکل برد. متوکل با لبخندی محبتآمیز با او برخورد کرد و به وی گفت: ابوموسی! از ما نگرانی و ما را فراموش کردهای، چه در نزد ما داشتی؟ آن مرد نیازها و قطع حقوقش را به متوکل یادآوری کرد متوکل فرمان داد تا دو برابر آنها را در اختیارش قرار دهند. آنگاه شادمان بیرون آمد و پس از بیرون آمدن از فتح پرسید: آیا علیبن محمد به اینجا آمد؟ فتح گفت: نه پس به راه افتاد و فتح در حالی که به دنبال او میرفت، به وی گفت: شک ندارم که تو از امام هادی(ع)، درخواست دعا داشتهای، از او بخواه برای من نیز دعا کند.»
آنچه نویسنده کتاب بر آن تأکید میکند این است که اجابت دعا، صنع و عمل انسان نیست، بلکه کاری است خدایی و تنها اوست که دعای هر یک از بندگانش را که بخواهد اجابت میکند.
یکی از موضوعاتی که هیچگونه شبههای در آن وجود ندارد این است که ائمه اطهار مقام والایی نزد خدا داشتند زیرا نهایت اخلاص را برای خدا نشان میدادند و خدا را آنطور که شایسته اوست عبادت میکردند. خدای تعالی نیز آنان را به مستجاب کردن دعاهایشان ویژگی بخشید. همانطور که آرامگاههای شریف آنها نیز از جمله مکانهایی است که دعا در آن به اجابت میرسد.
در قسمت دیگری از این کتاب نیز، بعضی از روایتهایی که از آن حضرت در علوم و معارف گوناگون برجا مانده و حکمتها و اندرزهای روشنی که در مسائل گوناگون تربیتی و اجتماعی بیان کردهاند، بحث و بررسی شده است.
احادیث برجای مانده از پیامبر اعظم(ص) و اهل بیت مطهر او، تنها در مورد احکام شرع و موضوعات دینی نیست، بلکه شامل همه جوانب زندگی انسان، و متضمن برنامههایی برای پیشرفت اخلاق و آداب و حسن رفتار و دیگر مسائل فکری و اجتماعی است.
امام هادی از پدران بزرگوارش نقل کرده است که رسول خدا فرمود: چهار کساند که من در روز قیامت شفیع آنها هستم: کسی که اهل بیتم را دوست بدارد و آنها را یاری کند، کسی که با دشمنان آنها دشمن باشد، کسی که نیازهای آنان را برآورد و در رفع مشکلاتشان بکوشد.
رسول اکرم بدین جهت بر لزوم مودت خاندان پاکش تأکید کرده و دوست داشتن آنان را بر هر مرد و زن مسلمانی واجب فرموده است که پیروی از آنها مسلمانان را از اختلاف و پراکندگی و فتنه و انحراف مصون نگه میدارد.
همچنین در بخشی از این کتاب میخوانیم: امام هادی نهایت توجه خود را بر نشر آثار شریعت اسلام و بیان احکام و تدریس علوم اسلامی مبذول میداشت، فقیهان و عالمان برای استفاده از سرچشمه زلال علوم وی به دورش حلقه میزدند و احادیثی را که از او شنیده و حفظ کرده بودند، جمع و تدوین میکردند. این احادیث بعداً به عنوان یکی از مصادر تشریع و قانونگذاری شیعیان درآمد.
درباره بحثهای کلامی، در دوران امام هادی(ع) در این کتاب اشاراتی گردیده و همچنین در خصوص جبر و تفویض به اجمال سخن رانده شده است. نویسنده در بخشی از این مبحث مینویسند: شاید یکی از فاخرترین آثار برجای مانده از ثروتهای فکری و علمی امام هادی(ع)، رساله گرانبهایی باشد که برای اهالی اهواز فرستاد و ضمن آن به صورت موضوعی و دقیق، اندیشه جبر را رد کرد. جبر مبنای تفکر اشاعره است. آنها با صراحت میگویند: بندگان خدا در کارهایی که انجام میدهند مجبور هستند و اراده و اختیار آنان در انجام امور تأثیری ندارد.
همچنین امام هادی(ع) در این رساله اندیشه تفویض را نیز رد میکند. تفویض از اعتقادات معتزله است. آنان بر این باور هستند که خدا بندگان را به اراده و اختیار خودشان واگذاشته و هیچ اراده و قدرتی در کردار آنان دخیل نیست. اما بعد از رد این دو اندیشه با دلایل علمی و قاطع حد وسط این دو قول را اثبات میکند و این همان اندیشهای است که ائمه اطهار برگزیده و شعار آن را مطرح کردهاند.
نگارنده معتقد است: این رساله یکی از غنیترین منابع این پژوهشهاست و امام در ابتدای آن به امامت جد بزرگوارش علی(ع) که نخستین مدافع اسلام و حامی ایدهها و اصول مقدس آن بود اشاره میکند. نویسنده در این کتاب، این رساله مبارک را به اختصار توضیح و برخی از مضامین آن را شرح داده است.
بحث درباره اصحاب و راویان احادیث امام نیز، بخشی از این اثر را به خود اختصاص داده است. شریف القرشی مینویسند: دانشها و معارف امام هادی بسیار متنوع و گوناگون بود. او در تفسیر قرآن، فقه، آداب و اخلاق و دیگر علوم اسلامی، مهارت و تخصص داشت و به همین سبب، جویندگان دانش ره به سوی او میپوییدند.
اصحاب و یاران خط رسالت را امتداد و تحقق میبخشیدند. آنان با ارتباط و پیوند با امامان اهلبیت و حفظ و روایت احادیث آنها، و تدوین اصول چهارگانه خود، مانع تباهی و فراموش شدن احکام شریعت مصطفوی شدند و منابع قابل اعتمادی برای استنباط و احکام شرع توسط فقهای شیعه فراهم آوردند.
این راویان به جهت تدوین این اصول، حق عظیمی بر گردن مسلمانان دارند، چرا که اگر آنها نبودند، این ثروت فکری که میراث ائمه اطهار و منشاء ابداع و پیشرفت فکر و فرهنگ انسانی هستند، از بین میرفت.
نگارنده همچنان یادآور میشود که آنچه مایه مباهات است، این است که کوشش و جهاد این بزرگواران برای نزدیک شدن به امامان و تدوین احادیث آنها در دشوارترین زمانها، و تحت شدیدترین فشارهای امنیتی صورت میگرفت، زیرا دولتهای اموی و عباسی بدون هیچ ملاحظه و ترحمی، هر کس را که به نشر فضایل و مناقب ائمه اطهار میپرداخت یا سخنان آنها را روایت میکرد، دستگیر و به اعدام یا حبس در زندانهای تاریک محکوم میکردند، و به همین علت، راویان از تصریح به نامهای ائمه به شدت پرهیز داشتند و با اشاره به کنیه یا لقب ایشان مقاصد خود را بیان میکردند.
در این باره، در قسمتی از کتاب حاضر نیز، به ذکر اسامی اصحاب امام هادی(ع) و شرح حال بعضی از آنها پرداخته شده است.
بخش دیگری از کتاب به زندگی امام در مدینه و عواملی که موجب عزیمتش به سامرا و رویارویی او با متوکل شد اختصاص دارد. و از این زاویه به فضا و دوران آن امام همام میپردازد.
امام هادی(ع) بیشتر عمرشان را در سامرا که حکومت عباسی به اجبار او را وادار به اقامت در آن شهر کرده بود، گذراندند. امام(ع) در آن شهر همانند یک زندانی بود، زیرا مأموران امنیتی خانه او را محاصره، و همه حرکتهایش را زیر نظر داشتند. و هر کس را که با او ارتباط داشت، یا مالی برایش میآورد، بازجویی و اذیت میکردند. امام (ع) در دوران متوکل با بیشترین فشار سیاسی و رنجهای ناشی از آن رو به رو بود. چرا که متوکل در ستم و سختگیری بر علویان از هیچ کوششی فروگزار نمیکرد و فرزندان پیغمبر در زمان سیاه او مصیبتها و حوادث ناگواری را تحمل کردند.
اما حقیقت این است که وقتی ستمگران جام غضبشان را بر اهلبیت فرو میریختند، آن بزرگواران با قرائت این دعا (دعای نفرین امام هادی بر متوکل) به خدا پناه میبردند و خدا دعایشان را مستجاب میکرد، و عذابش را بر دشمنان ایشان فرود میآورد.
دعایی که امام هادی برای نفرین بر متوکل قرائت کردند، بیانگر این واقعیت است که آن خودکامگان از هیچ کوششی در ستم و آسیبرسانی بر علویان و شیعیان فروگزار نبودند.
همچنین میخوانیم که خدای سبحان نفرین ولی خویش امام هادی را مستجاب کرد، پشت دشمنش را شکست و به سختی از او انتقام گرفت. به طوری که متوکل بعد از آن نفرین بیش از سه روز در دنیا نماند و خدا به زندگی او پایان داد و نابودش ساخت.
نگارنده در این کتاب به طور اجمال و تفصیل به قتل متوکل پرداخته و همچنین به اشعاری در این زمینه اشاره کرده است.
اشعاری که در سوگ متوکل سروده شده، تصویرگر بیبندوباری و هرزگی اوست زیرا شاعر تصریح میکند که رسول مرگ در میان جامهای شراب و آلات طرب و موسیقی او را در ربود.
نویسنده سپس به حکمرانی منتصر اشاراتی میکند. وی در برابر علویان و شیعیان سیاست معقول و عادلانهای در پیش گرفت، در این اثر بخشی از اقدامات نیک او در رابطه با ایشان بررسی میشود.
اما روزگار این مرد شریف و شادکننده دلهای علویان دیری نپایید، و در آغاز زمامداری جان به جان آفرین تسلیم کرد.
بیشتر مورخان بر این باورند که مرگ او طبیعی نبود بلکه ترکان از ترس اینکه منتصر آنان را قلع و قمع کند، یا سلطه آنان را بر مسلمانان از بین ببرد او را مسموم کردند.
نکتهای که در این مجموعه به آن تأکید شده این است که امام از اقدام منتصر در نیکی به خاندان علی(ع) و بازگرداندن امنیت و آرامش به آنان بسیار شادمان بود.
آنگونه که نویسنده این دوران از تاریخ را بررسی میکند به نظر میرسد که گرایش عمومی مردم در آن روزگار به خوشگذرانی و عیاشی بود و اشتیاق وافر شاهان بنیعباس به لذت و بیبندوباری و بیتوجهی آنها به معنویات، مردم را به این امور تشویق میکرد.
این کتاب اشاراتی به محنت های امام بعد از مرگ متوکل دارد، چرا که حکومت عباسی باز هم او را زیر نظر داشت و در روز روشن و شب تاریک برای آن حضرت دسیسه میچید و غائله میآفرید.
روشن است که این پژوهش همه رفتارهای شکوهمند و ابعاد گوناگون وجود آن حضرت را دربر نمیگیرد و فقط پرتوهایی بر بخشی از ویژگیهای شخصیت امام بزرگوار است. همان شخصیتی که امتداد وجود و حیات پدران والامقام خویش بود که هر کدام در فضیلت و کرامت، یگانه روزگار خویش شمرده میشدند. با این حال نویسنده تلاش نموده است در حد بضاعت خود تصویری مناسب از زندگی، شخصیت و دوران امام هادی(ع) ارائه نماید.
پایان پیام/
نظر شما