به گزارش خبرگزاری شبستان، در بخش پایانی سومین جلسه رسیدگی به اختلاس بیمه ایران به اتهامات س ق متهم به معاونت در اختلاس به واسطه وصول دو فقره چک به مبلغ 45 میلیون تومان رسیدگی شد.
این متهم در پاسخ به قاضی پرونده درباره پذیرش یا عدم پذیرش اتهاماتش گفت: من به هیچ عنوان کیفر خواست را نمیپذیرم.
وی گفت: من در جریان اختلاس نبودم و تنها زمانی که برای مهمانی به تهران آمده بودم از آقای د ف یک فقره چک گرفتم تا آن را نقد کنم و به محض نقد شدن وجه چک آن را به او تحویل دادم.
متهم گفت: از آنجا که ما در تهران مکانی نداشتیم خود آقای «د ـ ف» چکها را پشتنویسی کرده بود و به این ترتیب من از جعلی بودن آدرسها باخبر نبودم.
وی گفت: من اصلا حضور ذهن ندارم که چه آدرس و تلفنی در پشت چکها قید شده است.
نماینده دادستان در جایگاه قرار گرفت و مدعی شد متهم اظهار میکند که از پشتنویسی چکها باخبر نبوده در حالی که دستخط امضاء ایشان با مطالب نوشته شده برگ چکها شباهت دارد.
نماینده دادستان گفت: ایشان از خودشان نپرسیده که بیش از 50 میلیون وجه چکها چگونه ظرف دو ماه وصول شده و اصلا ایشان که خسارتی ندیده چگونه چکی برایش صادر شده است.
قاضی خطاب به متهم گفت: خانم «س ـ ق» شما اظهاراتان متناقض با مطالب گفته شده در بازجوییهاست به شما یادآوری میکنم که صداقت شما تأثیر به سزایی در صدور رأی دارد.
صداقت میتواند برای شما نجات بخش باشد تکذیب رهایی شما را تضمین نمیکند.
بعد از این اظهارات قاضی ،متهم جعلی بودن آدرسها را پذیرفت اما مدعی شد من اصلا نمیدانستم این اتفاق برای یک اختلاس رخ میدهد.
قاضی پرسید آیا به ذهن شما نیامد که چرا از شما میخواهند که از شمال کشور به تهران بیایید و چک نقد کنید گفت نه این موضوع اصلا به ذهنم نیامد شوهرم با این گروه مراودات مالی داشت.
در ادامه جلسه دادگاه به اتهامات خانم «م ـ د» رسیدگی شد که آخرین متهم جلسه صبح امروز دادگاه بود.
در کیفر خواست این متهم اشاره شده بود که این فرد متهم است به معاونت در اختلاس به موجب وصول 6 فقره چک به مبلغ 162 میلیون تومان.
خانم « م ـ د » نیز به محض قرار گرفتن در جایگاه منکر اتهامات وارده شد و گفت: البته این در حالی است که من هیچ دفاعی هم از خود ندارم.
وی گفت: من یک خیاطم که سروکارم با نخ و سوزن است. «د ـ ف» همسایه ما بود که به دلیل لطفی که به ما کرده بود و پسرم را به سرکار برده بود نسبت به او احساس دین داشتم.
وی گفت: من 6 فقره از چکها را خودم نقد کردم و سه فقره از آن را دخترم نقد کرد.
قاضی از او پرسید ایا دخترتان امروز در جلسه حاضر است متهم گفت آقای قاضی دخترم یک فرزند دو ماهه دارد که نمیتواند در دادگاه حاضر شود. خواهش میکنم هر جرمی که برای او متصور هستید را به من نسبت دهید و من را به جای او مجازات کنید.
متهم گفت: دخترم به خاطر اشتباه من امروز متهم شده است خواهش میکنم اگر میخواهید او را مجازات کنید به جایش من را مجازات کنید.
نماینده دادستان از متهم پرسید: چگونه است که شما 6 فقره چک برای دریافت دیه به نامتان صادر میشود اما سؤال نمیپرسید که چرا این اتفاق افتاده است .
متهم گفت: آقای قاضی به خدا صرف اعتمادی که به «د ـ ف » داشتم و همچنین احساس دینی که میکردم باعث شد دست به این کار بزنم.
در آخر از این متهم نیز دفاعیات آخرش نیز اخذ شد و او بار دیگر خود را بیگناه قلمداد کرد و از دادگاه خواست در صورت تعیین مجازات او را به جای دخترش مجازات کنند.
پایان پیام/
نظر شما