خبرگزاری شبستان: اگر عید ولادت حضرت رسول(ص) بزرگ ترین عید است برای مسلمین. از باب اینکه موفق به توسعه آن چیزهایی که میخواست توسعه دهد، نشد؛ چون حضرت صاحب(عج) این معنا را اجرا خواهد کرد و در تمام عالم زمین را پر از عدل و داد خواهد کرد. به همه مراتب عدالت، به همه مراتب دادخواهی، باید ما بگوییم که عید شعبان ـ عید تولد حضرت مهدی(عج) ـ بزرگ ترین عید است برای تمام بشر ـ وقتی که ایشان ظهور کنند، انشاءالله (خداوند تعجیل کند در ظهور او)، تمام بشر را از انحطاط بیرون میآورد. تمام کجیها را راست کند: "یملأ الارض عدلاً بعد ما ملئت جوراً" هم چو نیست که این عدالت همان که ماها از آن میفهمیم، که نه یک حکومت عادلی باشد که دیگر جور نکند. آن، این هست اما خیر، بالاتر از این معناست. معنی "یملا الارض عدلا بعد ما ملئت جورا" الان زمین و بعد از این، از این هم بدتر شاید بشود. پر از جور است. تمام نفوسی که هستند انحرافات در آنها است. حتی نفوس اشخاص کامل هم در آن، انحرافاتی هست ولو خودش نداند. در اخلاقها، انحراف هست. در عقاید، انحراف هست. در اعمال، انحراف هست و در کارهایی هم که بشر میکند، انحرافش معلوم است و ایشان مأمورند برای اینکه تمام این کجیها را مستقیم کنند و تمام این انحرافات را برگردانند به اعتدال که واقعاً صدق بکند: "یملا الارض عدلا بعد ما ملئت جورا." از این جهت، این عید، عید تمام بشر است. تمام بشر را ایشان هدایت خواهند کرد انشاءالله و ظلم و جور را از تمام روی زمین برمی دارند به همان معنای مطلقش. از این جهت این عید، عید بسیار بزرگی است که به یک معنا از عید ولادت حضرت رسول(ص) که بزرگترین اعیاد است، این عید به یک معنا بزرگتر است.[1]
آن کسی که به این معنا موفق خواهد شد و عدالت را در تمام دنیا اجرا خواهد کرد نه آن هم این عدالتی که مردم عادی میفهمند ـ که فقط قضیه عدالت در زمین برای رفاه مردم باشد ـ بلکه عدالت در تمام مراتب انسانیت. انسان اگر هر انحرافی پیدا کند؛ انحراف عملی، انحراف روحی، انحراف عقلی، برگرداندن این انحرافات را به معنای خودش این ایجاد عدالت است در انسان. اگر اخلاقش اخلاق منحرفی باشد، از این انحراف وقتی به اعتدال برگردد، این عدالت در او تحقق پیدا کرده است. اگر در عقاید، یک انحرافاتی و کجیهایی باشد، برگرداندن آن عقاید کج به یک عقیده صحیح و صراط مستقیم، این ایجاد عدالت است در عقل انسان. در زمان ظهور مهدی موعود(عج) که خداوند ذخیره کرده است او را، از باب اینکه هیچ کس در اولین و آخرین، این قدرت برایش نبوده است و فقط برای حضرت مهدی موعود(عج) بوده است که تمام عالم را، عدالت را در تمام عالم گسترش بدهد و آن چیزی که انبیا موفق نشدند به آن، با اینکه برای آن خدمت آمده بودند، خدای تبارک و تعالی ایشان را ذخیره کرده است که همان معنایی که همه انبیا آرزو داشتند، لکن موانع، اسباب این شد که نتوانستند اجرا بکنند و همه اولیا آرزو داشتند و موفق نشدند که اجرا بکنند، به دست این بزرگوار اجرا بشود. اینکه این بزرگوار را طول عمر داده، خدای تبارک و تعالی، برای یک هم چو معنایی، ما از آن میفهمیم که در بشر کسی نبوده است دیگر، قابل یک هم چو معنایی نبوده است. و بعد از انبیا که آنها هم بودند، لکن موفق نشدند، کسی بعد از انبیا و اولیای بزرگ، پدران حضرت موعود(عج)، کسی نبوده است که بعد از این، اگر مهدی موعود(عج) هم مثل سایر اولیا به جوار رحمت حق میرفتند، دیگر در بشر، کسی نبوده است که این اجرای عدالت را بکند. نمیتوانسته و این، یک موجودی است که ذخیره شده است برای یک هم چو مطلبی.
قضیه غیبت حضرت صاحب(عج)، قضیه مهمی است که به ما مسائلی میفهماند. من جمله اینکه: برای یک هم چو کار بزرگی که در تمام دنیا، عدالت به معنای واقعی اجرا بشود، در تمام بشر نبوده کسی الا مهدی موعود(عج) که خدای تبارک و تعالی او را ذخیره کرده است برای بشر. هر یک از انبیا که آمدند، برای اجرای عدالت آمدند و مقصدشان هم این بود که اجرای عدالت را در همه عالم بکنند، لکن موفق نشدند. حتی رسول ختمی مرتبت (ص) که برای اصلاح بشر آمده بود و برای اجرای عدالت آمده بود و برای تربیت بشر آمده بود، باز در زمان خودشان موفق نشدند به این معنا.[2]
ما منتظران مقدم مبارکش، مکلف هستیم تا با تمام توان کوشش کنیم تا قانون عدل الهی را در این کشور ولی عصر (عج) حاکم کنیم و از تفرقه و نفاق و دغلبازی بپرهیزیم و رضای خداوند متعال را در نظر بگیریم.[3]
این کشوری که کشور ائمه هدی و کشور صاحبالزمان(عج) است، باید کشوری باشد که تا ظهور موعود ایشان به استقلال خویش ادامه دهد، قدرت خودش را در خدمت آن بزرگوار قرار بدهد که عالم را انشاءالله به عدل و داد بکشد و از این جورهایی که بر مستضعفان میگذرد، جلوگیری کند.[4]
حالا ابتدا این پر کردن دنیا را از عدالت، این را ما نمیتوانیم بکنیم. اگر میتوانستیم میکردیم، اما چون نمیتوانیم بکنیم، ایشان باید بیایند. الان عالم پر از ظلم است. شما یک نقطه هستید در عالم. عالم پر از ظلم است، ما اگر بتوانیم جلوی ظلم را بگیریم، باید بگیریم. تکلیفمان است. ضرورت اسلام و قرآن، تکلیف ما کرده است که باید برویم همة کار را بکنیم. اما نمیتوانیم بکنیم، چون نمی توانیم بکنیم، باید او بیاید تا بکند، اما ما باید فراهم کنیم کار را. فراهم کردن اسباب این است که کار را نزدیک بکنیم، کار را هم چو بکنیم که مهیا بشود عالم برای آمدن حضرت(عج).[5]
آن کاری که لشکر امام زمان(عج) باید بکند، با آن کاری که لشکر طاغوت میکرد، فرق دارد. همانطوری که خود امام زمان(عج) با طاغوت فرق داشت. آن، حکومت جور بود و این، حکومت عدل. آن، حکومت طاغوت بود و این، حکومت خدا.[6]
عدالت، یک عدالت اجتماعی در همه عالم میآید، اما نه اینکه انسانها بشوند یک انسان دیگر. انسانها همان هستند که یک دستهشان خوبند، یک دستهشان بد. منتها آنهایی که بد هستند، دیگر نمیتوانند کارهای خلاف بکنند.[7]
در حکومت عدل بقیة الله(عج) هم عدالت جاری میشود، لکن حبهای نفسانی در بسیاری از قشرها باقی است و همان حبهای نفسانی است که بعضی روایات هست که حضرت مهدی (عج) را تکفیر میکنند.[8]
ما نباید توقع داشته باشیم که، صبح کنیم در حالی که همه چیز سر جای خودش باشد. در زمان حضرت صاحب (عج) هم که ایشان با تمام قدرت میخواهند عدل را اجرا نمایند، با این ترتیب نمیشود که هیچکس حتی خلاف پنهانی هم نکند.[9]
و فتنهانگیزیها پاک شود و حکومت عدل الهی بر سراسر گیتی گسترش یابد و منافقان و حیلهگران از صحنه خارج شوند و پرچم عدالت و رحمت حق تعالی بر بسیط زمین، افراشته گردد و تنها قانون عدل اسلامی بر بشریت حاکم شود و کاخهای ستم و کنگرههای بیداد فرو ریزد و آن چه غایت بعثت انبیا علیهم صلوات الله و حامیان اولیاء (ع) بوده، تحقق یابد و برکات حق تعالی بر زمین نازل شود و قلمهای ننگین و زبانهای نفاق افکن، شکسته و بریده شود و سلطان حق تعالی بر عالم پرتوافکن گردد و شیاطین و شیطان صفتان به انزوا گرایند و سازمانهای دروغین حقوق بشر از دنیا برچیده شوند و امید است که خداوند متعال آن روز فرخنده را به ظهور این مولود فرخنده هر چه زودتر فرا رساند و خورشید هدایت و امامت را طالع فرماید.[10]
محمدصادق کفیل
_________________________________
[1]. صحیفه نور، ج 12، صص 207ـ209.
[2]. همان.
[3]. صحیفه نور، ج 15، ص 22.
[4]. صحیفه نور، ج 14، ص 195.
[5]. صحیفه نور، ج 20، صص 198ـ199.
[6]. صحیفه نور، ج 11، ص 135.
[7]. صحیفه نور، ج 20، ص 79.
[8]. صحیفه نور، ج 16، ص 105.
[9]. صحیفه امام، ج 19، ص 303.
[10]. صحیفه نور، ج15، ص 22.
پایان پیام/
نظر شما