نیل حضرت زهرا (س) به خلافت الهی حجتی بر رشد علمی و عملی زنان...

نیل حضرت زهرا (س) به مقام رفیع ولایت و خلافت الهی به عنوان هدف اصیل آفرینش انسان دلیلی قاطع است بر امکان ارتقای زن به مقام برین علمی و عملی؛ البته کنه مقام آن حضرت مستور و مقدار اسوه بودن آن مشهور است.

خبرگزاری شبستان: فرا رسیدن سالروز میلاد حضرت زهرا (س) و روز گرامیداشت مقام والای مادر و زن بهترین فرصت است برای آنکه نگاه یگانه بانوی عالم هستی را در موضوعات مختلف مورد بحث و بررسی قرار دهیم. از این رو در یادداشت ذیل به این مهم پرداخته شده است.

اندیشه علمی و انگیزه عملی حضرت فاطمه علیها السلام
اصل یکم. اندیشه علمی و انگیزه عملی حضرت فاطمهٍّ با سیره و سنّت معصومانه او کشف می‏شود؛ چه اینکه سریره و گوهر نهادینه شده هویت ملکوتی آن حضرت مصدر چنان جَزْم علمی و عَزم عملی شده است.
کسی که به مکتب رفته باشد، اندیشه‏های علمی خویش را از حوزه یا دانشگاه فرا می‏گیرد و طعم طبیعی و بوی بشری چنین دانش مُکتَسَبی به ذائقه و شامه کارشناسان علوم عادی می‏رسد، ولی انسان معصومی که نگار مکتب‏نرفته باشد و غیر از وحی پدر بزرگوارش کتاب و کتیبه و استادی ندیده باشد و معجزه‏آسا صاحب مُصْحَفِ فاطمی گردد و از ملاهم و اخبار غیبی مطلع شود، دانش شهودی وی لدنّی، و طعم طیّبِ فراطبیعی و رائحه دل‏انگیز الهی چنان علمی، به کام و مشام ولی‏شناسانی که از این ولایت هجرت نکردند، آشنا است.
لذا قبل از آنکه معلوم گردد، منزلت زن در اندیشه فاطمی چیست، باید روشن گردد که عروج اوجِ اندیشه وَلَوی آن حضرت تا کجا است و منبع دانش وی چیست، تا آشکار شود که چگونه حضرت جبرئیل(علیه‌السلام) که جز بر گروهی از انبیا و اولیای بزرگ نازل نمی‏شود، مأمور اعلام و ابلاغ معارف نهانی غابر و مآثِر غیبی قادم به آن حضرت می‏شود، تاعلوم منزّه از زمان و مبرّای از مکان برای وی معلوم شود و آن حضرت از اموری خبر دهد که نه متزمّن است و نه متمکّن؛ چنان‏که قرآن حکیم که معادل عترت طاهرین(علیهم‌السلام) می‏باشد، این‏چنین است. بجا است که فرهیختگان علوم دینی بسرایند:
هر آبروی که اندوختم ز دانش و دین نثار خاک ره آن نگار خواهم کرد[1]

 

تقارن عمر حضرت زهرا علیها السلام با نزول قرآن کریم
اصل دوم. میلاد حضرت فاطمهٍّ مقارن اوائل بعثت رسول گرامی‏صلی الله علیه و آله و سلم و نزول قرآن مجید بود. شهادت آن حضرت مقارن ارتحال حضرت ختمی مرتبت‏صلی الله علیه و آله و سلم و انقطاع وحی بود؛ یعنی عمر شریف حضرت فاطمهٍّ تقریباً با نزول قرآن کریم شروع شد و با ختم قرآن پایان پذیرفت، زیرا چند سال اوّل بعثت آیات فراوانی نازل نشد.
بنابراین، مهمّ‏ترین عنصر معاصر برای آن بانوی ملکوت و جبروت همانا کلام خداست. لذا نام و یاد آن حضرت در بسیاری از مواضع حسّاس قرآن حکیم مطرح شد؛ به عنوان نمونه می‏توان آیه مباهله، آیه تطهیر، آیات سوره دهر(هل‏أتی)، سوره کوثر و آیه اَجْر رسالت: ﴿قُل لا أسئلکم علیه أجراً إلاّ المودّة فی القربی﴾[2] را نام برد، و اگر چند صباحی تولّد آن حضرت بعد از نزول قرآن مجید رخ داد، برای آن است که هم‏زمان بعثت و طلیعه تنزّل وحی، جریان معراج پدید آمد و زمینه تکّون آن بانو در معراج فراهم شد و پاسی از زمان نزول قرآن مقارن پیدایش و پرورش وی در صلب طاهر و شامخ و رحم طاهره سپری شد.
بنابراین، تاریخ آغاز و انجام حیات ظاهری آن حضرت در بستر وحی خدا رقم خورد و چونان قرآن مجید «مُلکی الحدوث و ملکوتیّ البقا» است و همسان قرآن کریم «تَجری مجری الشمسِ و القمرِ»، و هماره بدون آنکه افیون یا افسون یا افسانه گردد، حیات‏بخش جامعه بشری است.

 

عصمت فاطمی، ملاک حجیت دینی
اصل سوم. چون مدار مباحث این همایش علمی تبیین مقام والای زن در اندیشه حضرت کوثر است و مقدار اعتماد علمی به اندیشه ارائه شده به مقدار اعتقاد به اعتبار آن است، و نیز سهم اجرای عملی به انگیزه بیان شده به اندازه گرایش به صاحب آن است، باید عنایت نمود که اوج اندیشه حضرت زهراٍّ در اثر عصمت و طهارت آن بانو همانا حجّیّت الهی است، زیرا ملاکِ حجّیت دینی عصمت صاحب رأی است، نه عنوان امامت، لذا حضرت فاطمهٍّ هرچند امام نیست، لیکن در پرتو عصمت از آسیب سهو و نسیان و خطا معصوم و در ظلّ طهارت از گزند گزافه‏گویی مصون است؛ چه‏اینکه امام باقر(علیه‌السلام) درباره آن حضرتٍّ فرمود: «واللّهِ لَقَد فَطَمَها اللّهُ بالعلم».[3]
و نیز باید توجه داشت که امّت اسلامی وامدار محبّت اهل‏بیت عصمت(علیهم‌السلام) است که آن حضرت از مصادیق بارز آن ذوات مقدّس است، و سَندِ لزوم وِداد و تحکیم مودّت آنان آیه‏ای است که در اصل دوم یاد شد. وقتی حجیّت علمی و مودّت قلبی هماهنگ شد، هم اعتماد فرهنگی به گفتار حضرت فاطمهٍّ قطعی می‏شود و هم گرایش اجرایی و اهتمام عملی به دستور آن حضرت حتمی می‏گردد.
کسانی شایسته ولایتمداری و اجرای منویات اولیای الهی‏اند که از اندیشه سرشار و انگیزه مناسب برخوردار باشند، لذا حضرت ختمی مرتبت‏صلی الله علیه و آله و سلم برای تأمین نیروی متخصص و متعهّد و کادر کارآمد حکومت اسلامی مسجدی تأسیس کرد که درباره آن این آیه نازل شد: ﴿فیهِ رجالٌ یُحبّونَ أن یتطهّروا﴾.[4]
آری مردمی که علاقه به طهارت از گناه دارند، توان تأسیس، نگهداری و بهره‏وری از حکومت دینی را دارند. همچنین زنانی می‏تواند نگهبانان ولایت فاطمی باشد که به استناد ﴿…إلاّ المودّة فی القربی﴾، بر محور دوستی اهل‏بیت عصمت(علیهم‌السلام)، مشتاق اجرای احکام آنان باشند.

 

امکان ارتقای زنان به مقام علمی و عملی
اصل چهارم. اکنون که تا حدودی مبادی بحث معلوم شد، می‏توان حدس زد که بسیاری از مسائل وابسته به جامعه محترم زنان از منظر حضرت فاطمهٍّ روشن شد، زیرا نیل آن حضرت به مقام منیع ولایت و صعود وی به قلّه رفیع خلافت الهی که هدف اصیل آفرینش انسان همان است، دلیل قاطع است بر امکان ارتقای زن به مقام برین علمی و عملی؛ البته کُنْهِ مقام آن حضرت مستور، ولی مقدار اُسوه بودن آن مشهور و قابل تجلیل و دسترسی است، مثلاً حضرت فاطمهٍّ با استدلال عقلی و نقلی، امامت دودمان خود را سبب وفاق ملّی و دینی دانست و با تبیین مصالح احکام الهی، رعایت آنها را بر همگان لازم اعلام نمود و با بیان ضرورت عدل جمعی، اعتدال در معیشت را سودمند معرفی کرد و در تحلیل مسائل قرآنی ارث برای استرداد فدک، تفسیر دقیقی از آیات الاحکام ارائه نمود و حکومتی که حامی عدل و داد نباشد و بر موازین قرآن و عترت اداره نگردد، آن را حکومت جاهلی دانست و با برداشت از قرآن حکیم چنین فرمود: وَ زعمتم أن لا ارث لنا، ﴿أفحکم الجاهلیةِ تبغون و مَن أحسنُ مِن اللّهِ حکماً لقومٍ یُوقنون﴾؟[5]
آنچه درباره اهتمام آن حضرت به تعلیم احکام به زنان نقل شد، نشان لزوم فراگیری دانش برای زن و گسترش آن در بین زنان دیگر است. برای آنکه نیمی از جمعیت جامعه را زنان تشکیل می‏دهند و همه آنها از حقوق بهره‏وری علم و ادب و هرچه در تأمین زندگی سعادتمندانه مؤثر است، برخوردارند.
به منظور پرهیز از اختلاط نامحرم و جلوگیری از دخالت مردان در کار زنان، باید گروه متکاملی عهده‏دار رفع نیازهای متنوع هم صنف خود باشند تا هیچ زنی محکوم به انزوا نگردد و از پیشرفت علمی و عملی محروم نشود یا برای استیفای حق خود ناچار به اختلاط نباشد. اگر از حضرت فاطمهٍّ نقل شد، کمال زن و سعادت آن در این است که نامحرمی را نبیند و نامحرمی او را نبیند، چنین موقعیتِ مناسب، وقتی به دست می‏آید که صنف زن تمام نیازهای فرهنگی، سیاسی و اجتماعی خود را با استقلال در این فنون و استغنای از نامحرمان تأمین کند.
نمونه دیگری از سنّت و سیرت فاطمی که حاکی از سریره نقی و زکی آن حضرت بوده و برنامه زندگی زن، بلکه جامعه انسانی را می‏تواند ترسیم کند، این است که سلمان فارسی که به عنوان «سلمان بن اسلام» مفتخر شد می‏گوید: وقتی با اذن قبلی وارد منزل حضرت علی بن ابی طالب(علیه‌السلام) شدم، دیدم حضرت فاطمهٍّ مشغول آرد کردن جَوْ می‏باشد و دسته آسیاب دستی خون‏آلود، و از طرف دیگر حضرت حسن‏بن‏علی(علیهما‌السلام) خردسالی است که از گرسنگی ناله می‏کند و کف‏های دست حضرت زهرا زخمی و خون‏آلود است، و از طرف دیگر فضّه خدمتگزار آن حضرت ایستاده است. گفتم: ای دخت رسول خدا! چرا خدمت را به فضّه واگذار نمی‏فرمایید؟ گفت: «حبیبم رسول خداصلی الله علیه و آله و سلم مرا سفارش کرد، کار منزل یک روز به عهده فضّه و یک روز به عهده تو، دیروز نوبت فضّه بود و امروز نوبت من است… ».[6] چنین سنّت عدل پرور و احسان‏گستر وظیفه زنان، بلکه مردان را به خوبی تبیین می‏کند.

 

تکریم مقام منیع مادر و نقش او در پرورش نسل آتی
اصل پنجم. زاد روز حضرت فاطمه گذشته از آنکه تجلیل مقام شامخ زن را به همراه دارد، تکریم مقام منیع مادر را در بر دارد. کرامت مادر صبغه‏ای دیگر از جلالت زن است، زیرا انسان مانند فرشته نیست که از گزند مرگ معهود مصون باشد و اگر جریان فرزند پروری نباشد، نوع بشر منقرض می‏شود و سهم مؤثر پیدایش و پرورش نسل آتی به عهده مادر است. چنین کاری هرگز منافی شأن متعالی زن نبوده، بلکه مکمّل منزلت او است و هر اندازه زن اهل طهارت روح و تذکیه عقل و تزکیه نفس باشد، تأسّی او به حضرت زهراٍّ بیشتر بوده و توفیق وی در تربیت فرزند صالح کامل‏تر خواهد بود.
تزریق عاطفه در جامعه و گسترش جاذبه در اجتماع مرهون لطف مادرانه صاحبان فرزند عطوف و رئوف است؛ چه اینکه مهمّ‏ترین عامل سکینت و طمأنینه در خانواده همانا زن است و در فرهنگ قرآن کریم که معادل عترت طاهرین(علیهم‌السلام) است، زن به عنوان پایه سکون و آرامش معرفی شد و دو عنصر محوری تشکیل خانواده اصیل، مودّت عاقلانه و رحمت عطوفانه قرار داده شد؛ ﴿خلقَ لکم مِن أنفسکُمْ أزواجاً لِتسکنوا إلیها و جعلَ بینکم مودّةً و رحمةً﴾.[7]

 

اندیشه فاطمی علیها السلام و سیره او در تحکیم خانواده
آنچه از اندیشه حضرت فاطمهٍّ و سیره عملی آن ذات قدسی استنباط می‏شود این است:
1- اصالت خانواده و سعی در صیانت آن و پرهیز از هر کاری که سبب تزلزل آن می‏گردد.
2- اعتدال در زندگی و کوشش در اجتناب از افراط و تفریط، زیرا هرکدام از این دو رذیلتِ خُلقی مایه فروریختن بنیان خانواده می‏شود.
3- تکریم متقابل و متعامل همسرها، به‏طوری که کرامت هر دو طرف محفوظ بماند.
4- تربیت فرزند متأدّب به آداب دینی که مقبول عصر و نسل حاضر باشد؛ البته آنچه را که حضرت فاطمهٍّ پروراند، نه مسبوق بود و نه ملحوق واقع شد. مقام والای امام حسن مجتبی(علیه‌السلام) و امام حسین سید الشهداء(علیه‌السلام) برتر از خیال و قیاس و گمان و وهم مردم عادی است؛ درباره دخت گرامی آن حضرت، یعنی زینب کبرا چنین سروده شد:
در حریم آن خاتون، ره نیابد افلاطون اسم اعظم مکنون، رسم آن مسمّی شد[8]
5- معاهده‏هایی که با کرامت و عفاف زن هماهنگ است و موجب تحکیم بنیان مرصوص خانواده می‏گردد، و لذا بنابر این اصل، پرهیز از الحاق به کنوانسیون رفع تبعیض از زنان که ملت مسلمان و غیور، نیرنگ ننگ‏آور آن را تحمل نخواهد کرد، ضروری خواهد بود.
پی نوشت ها:
1 ـ دیوان حافظ.
2 ـ سوره شوری، آیه 23/
3 ـ الکافی، ج 1، ص 460/
4 ـ سوره توبه، آیه 108/
5 ـ سوره مائده، آیه 50؛ دلائل الإمامه، ص 34/
6 ـ دلائل الإمامه، ص 49 ـ 48/
7 ـ سوره روم، آیه 21/
8 ـ دیوان آیت اللّه حاج شیخ محمد حسین اصفهانی غروی.
پایان پیام/
 

کد خبر 131773

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha