به گزارش خبرگزاری شبستان، آیت الله قرهی، استاد اخلاق و مدیر حوزه علمیه حضرت مهدی(عج)در دویست و هشتمین جلسه اخلاق خود گفت: آن چه که راجع به عبد و معبود است، این است که به واسطه عبادت خالصانه فاصلهها هیچ میشود؛ عبادت خالصانه یعنی این که انسان دائم در وجودش و در همه خلقت، جمال جلالیّه و کمالیّهی حضرت حق را میبیند و وقتی این رؤیت شد، پردهها کنار رفته است. آن که حضرت حق را دید دیگر هیچ نمیبیند؛ وقتی دیگر خود و عملش را ندید، صددرصد دیگران را هم نمیبیند و این به این معناست که دیگر مبتلای به ریا نمیشود. در بین مردم است، با آن¬ها مراوده دارد؛ اما دیگر جز حضرت حق، هیچ نمیبیند. پس برایش معنا ندارد که بخواهد ریا کند.
نفس به تو تلقین می کند از دیگران برتری!
وی افزود: ریا متعلّق به آن کسانی است که خدا را نمیبینند وقتی خدا را ندیدند، نفس امّاره شروع به جولان دادن میکند، اوّلین چیزی که نفس میگوید، این است: تو از دیگران برتری! و وقتی میخواهد این برتری را نشان بدهد، او را به ریا مبتلا میکند و عملش توأم با ریا میشود. آنوقت است که دیگر خدا نمیبیند و آنوقت است که حتّی عمل را در راستای خود نمایی به دیگران بیان میکند.
این استاد اخلاق تصریح کرد: آیتالله انصاری همدانی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) فرمودند: ریا یعنی موجودیّت من در مقابل پروردگار عالم. نعوذباالله کار به جایی میرسد که مثل فرعون بیان میکند: «أَنَا رَبُّکُمُ الْأَعْلى»[1]. ریا یعنی این که انسان بگوید: خدا! من هم هستم. اهل عبادت در باب اخلاص در عمل و دوری از ریا کارشان به جایی میرسد که حتّی خود را برتر از هیچ یک از موجودات هم نمیدانند. میخواستند به یک عالم ربّانی اهانت کنند، گفتند: محاسن تو قشنگتر است یا این دم سگ؟ فرمود: آن که از پل صراط بگذرد! یعنی خود را نمیبیند.
بزرگان چگونه از ریا فرار می کردند؟
مدیر حوزه علمیه حضرت مهدی (عج) در ادامه خاطرنشان کرد: به آیت¬الله العظمی بروجردی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) گفتند: آقا! این آقای انصاری قمی که از مجتهدین عالی مقام و خوش بیان است، بعضاً خودش را می گیرد. فرموده بودند: چطور؟!گفتند: ایشان غلو می کند؛ چون ما به ایشان گفتیم: طیّب الله، بسیار عالی بود، چه بیانی! تکان دهنده است و ... . فرموده بودند: به من ربطی ندارد. طیّب الله را به کس دیگری بگویید، من نبودم، صحبت خود مولای من بود. آیت الله العظمی بروجردی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) فرموده بودند: نفهمیدی چه گفت. او برای این که از ریا فرار کند، اینگونه گفت.
ریا؛ نوعی شرک است
وی افزود: برخی روایات، ریا را شرک می نامند. تعریف شرک که با ریا فرق می کند، پس چرا ریا را شرک می گویند؟ برای این که کسی که ریا می کند، می خواهد در مقابل پروردگار عالم به مردم بگوید: مردم! من هم هستم، فقط خدا نیست و این شرک، باعث کفر می شود تا آن جایی که می گوید: «أَنَا رَبُّکُمُ الْأَعْلى». ای کاش فقط شرک بود!
آیت الله قرهی تصریح کرد: آیت الله حاج شیخ جعفر شوشتری(اعلی اللّه مقامه الشّریف)، یک شب بالای منبر فرمودند: مردم! من می خواهم امشب نکته ای را بیان کنم که با دیگران متفاوت است. همه به شما می گویند برای خدا شریک قائل نشوید، امّا بیهوده می گویند. مردم تعجّب کردند، گفتند: عجبا! این شیخ معظّم و مرد الهی در این سن، چه می گوید؟! برای خدا شریک قائل شویم؟ ایشان فرمودند: این قلب، خانه خداست، حرم الله است، « الْقَلْبُ حَرَمُ اللَّهِ »[2]، هزار محبّت دیگر را در آن قرار دادید، یک مقدارش را هم برای صاحب خانه بگذارید. بی انصاف ها! در خانه ای که صاحب خانه کس دیگری است، حدّاقل خودش را شریک کنید.
چرا برخی افراد تالی تلو معصوم می شوند؟
لذا شیخ طوسی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) روایت بسیار عالی را در أمالی خود بیان می فرماید که این روایت سند بسیار قوی ای دارد. از حضرت اباذر صدّیق است که فرمود: پیامبر عظیم الشّأن(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) به من خطاب کردند: «یَا أَبَاذَرٍّ اتَّقِ اللَّهَ وَ لَا تُرِی النَّاسَ أَنَّکَ تَخْشَى اللَّهَ فَیُکْرِمُوکَ وَ قَلْبُکَ فَاجِر»[3] راه مبارزه با ریا، تقواست. اصلاً راه مبارزه با همه بدی¬ها، پلشتیها و زشتی ها، تقواست. بیهوده نیست که می فرمایند: «إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ»[4]. دژ محکم، تقواست. اگر متّقی شدیم، به بهترین دژی پناه بردیم که دیگر ما را از همه بدی ها و زشتی ها دور می کند. اولیاء خدا فرمودند: بافت پرده عصمت، از نخ تقواست. تار و پود و اساس عصمت، تقواست. دلیل این که عدّه ای تالی تلو معصوم می شوند و آن ها هم در پرده عصمت قرار می گیرند، این است که در اوج تقوا هستند.
حضرت عجیب تشریح می کنند؛ اوّل چیزی که ریا دارد، «فَیُکْرِمُوکَ وَ قَلْبُکَ فَاجِر» انسان را مکر می زند، می گوید: تو خوبی، عمل و کارهایت خوب است و اوّل مکری که انسان می خورد از همین ریاست. آن ها که متّقی هستند، ریا نمی کنند؛ چون مکر نفس را نمی خورند. ریاکار می خواهد عمل را جلوه بدهد، بگوید: مردم ببینید این عمل من است، امّا فرقش با مخلص این است. که مخلص اصلاً عملی را برای خود نمی بیند. هیچ گاه ولو به لحظه ای به وجود خودتان نباورید که کاری را کردم. بگویید: اصلاً کاری نکردم. دست را خالی ببینید.
وی افزود: می دانید زیارت حضرت عبدالعظیم حسنی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) چون زیارت مولا و آقایمان حضرت ابیعبدالله الحسین(صلوات اللّه و سلامه علیه) سیدالشّهداست، «من زار عبدالعظیم الحسنی بری کَمَن زار الحسین(علیه الصّلوة و السّلام) بکربلا» - قبل از حضرت عبدالعظیم(اعلی اللّه مقامه الشّریف) هم حمزة بن موسی الکاظم(علیه الصّلوة و السّلام) در آن جا بود و اصلاً ایشان به آن خاطر گفت مرا در آنجا دفن کنید. امّا چرا حضرت عبدالعظیم(اعلی اللّه مقامه الشّریف) به این مقام رسید؟ یک دلیل این است که می گویند: ایشان عرضه اعمال به امامش کرده است. عرضه اعمال یعنی چه؟ فرمودند: منظور از عرضه اعمال این است: ایشان که اعمال خود را می دانست، یک فقیه عظیمالشّأن و جزو خاندان عترت بود، منظور این است: ارائه می کرد که نکند همزات در آن باشد، جای پای شیطان، یک فکری که به ظاهر فکر الهی باشد، فقه نبوی و اهل بیت باشد امّا متعلّق به خودش نباشد.
________________________________________
[1] نازعات/ 24
[2] بحارالأنوار، ج: 67، ص: 25، باب: 43
[3] بحارالأنوار، ج: 74، ص: 81، باب: 4
[4] حجرات/ 13
پایان پیام/
نظر شما